بیوگرافی امیرعلی نبویان و همسرش بهار نوروز پور

63

امیرعلی نبویان amirali nabavian (متولد ۲ فروردین ۱۳۵۹) از ازدواج خانواده های نبویان و فروتن .

تا ۶ سالگی در یک خانه ی قدیمی آلمانی با تعداد زیادی اتاق زندگی میکرد .با اینکه متولد ایرانشهره ولی در شناسنامه متولد آمله . از وقتی چشماشو باز کرده دور و برش پر بوده از کلی آدم که بعدا فهمیده که اونا کرد های عراقی بودن که به ایران مهاجرت کرده با اونا زندگی می کردن و وقتی امیرعلی اینا برای ییلاق به شاهاندشت می رفتن اونا از خونه ی آقای نبویان نگه داری می کردن.

همسر مجریان همسر امیرعلی نبویان رادیو هفت بیوگرافی نیلوفر لاری پور بیوگرافی مجری بیوگرافی بهار نوروزپور بیوگرافی امیرعلی نبویان amirali nabavianinstagram amirali nabavian

امیرعلی نبویان Amirali nabavian با انتشار عکس همسرش بهار نوروزپور در اینستاگرام خبر ازدواجش را داد:

همسر مجریان همسر امیرعلی نبویان رادیو هفت بیوگرافی نیلوفر لاری پور بیوگرافی مجری بیوگرافی بهار نوروزپور بیوگرافی امیرعلی نبویان amirali nabavian

برای اولین بار در زندگی نمیدونستم چی بنویسم ، دست به دامن خواجه شیراز شدم و بدون قسم دادنش به شاخه نبات و متعلقین و متعلقات ( میدونم که شاید باور نکنین ولی به خداوند یکتا قسم ) غزلی اومد به این مطلع « گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس»

پی نوشت: جای خانواده هامون در این عکس خالی

پی تر نوشت: جای همه شما دویست و بیست و پنج هزار و خرده ای رفیق با وفای با حال خالی My real fans are my family

پی ترین نوشت: این هیچ ربطی به بمب نداره.و بمبمون یه موضوع کاریه که در شرف ترکیدنه. به هم احترام بذاریم و همدیگه رو دوست داشته باشیم تا رستگار شویم

همسر مجریان همسر امیرعلی نبویان رادیو هفت بیوگرافی نیلوفر لاری پور بیوگرافی مجری بیوگرافی بهار نوروزپور بیوگرافی امیرعلی نبویان amirali nabavian

امیرعلی در کودکی از نوشتن متنفر بوده و از بچگی خیلی شیطون و شر بوده.تو جوونی کلاس بازیگری می رفته ولی در  کودکی شغل مورد علاقش گزارشگری فوتبال بوده و الان هم میگه که یه روزی بالاخره گزارشگر فوتبال میشه.

امیر علی نبویان در برخورد با طرفدارانش مهربون و صمیمی اما جدیه و در برخورد با طرفدارایی که عاشقشن اصلا ذوق نمی کنه و کاملا جدیه…

میشه گفت بدترین اخلاقش شلخته بودنشه و همین شلخته بودنش باعث میشه حال اتو زدن لباساشو نداشته باشه. ..به همین دلیل رادیو ۷ روز اخر اسفند ۹۱بهش یه اتو کادو داد.

لیسانس برقشو از دانشگاه صنعتی مازندران گرفته.

امیرعلی غیر از نوشن داستانای خیلی قشنگ متن های ادبی هم می نویسه.

امیر علی یک برادر داره که خیلی شبیه خودشه ولی خوب از نظر تیپ که به امیرعلی نمی رسه.خیلی ها فکر میکنن امیر علی تو قصه های امیرعلی شخصیتی مثل امیرعلی نبویان داره ، اما اینطور نیست و تنها وجه شباهت این دو طرز حرف  زدنشونه…

همسر مجریان همسر امیرعلی نبویان رادیو هفت بیوگرافی نیلوفر لاری پور بیوگرافی مجری بیوگرافی بهار نوروزپور بیوگرافی امیرعلی نبویان amirali nabavian

یکی از ویژگی های امیرعلی اینه که خیلی نسبت به سنش جوون می زنه.این شاید به خاطر جراحی بینیش یا تیپش باشه….

امیر علی تووقت آزادش ترجیح می ده بخوابه.حال و حوصله ی دیدن فیلم سینمایی تو تلویزیون رو نداره و وسطاش خوابش می بره.

یه مدتی مدرس در کلاس های آمادگی برای کنکور بوده.

اولاش که در رادیو ۷ کارش رو شروع کرده پدرش مخالف بوده اما الان پدرش طرفدار  داستاناشه و اونا رو ضبط می کنه و با ذوق و شوق به فامیل ها نشون می ده.

خیلی ها میگن خوب بودن داستاناش به خاطر نحوه ی اجرای عالیشه. اما خوندن کتاباش هم کم از دیدن داستاناش نداره و همونطور که می دونید جلد دوم کتابش پرفروش ترین کتاب تالیفی سال شده….

امیرعلی اون قدر طرفدار داره که در نمایشگاه کتاب ۹۱ یعنی سال پیش اون قدر به هواداراش امضا داده بوده که مچ دستش درد گرفته بوده و رفته بوده خونه.

امیرعلی استقلالیه و عاشق ناصر حجازیه.
انشاش از بچگی عالی بوده.
عادت داره لباس آستین بلند که بپوشه آستیناشو تا آرنج تا میکنه..
فرزند اول خانوادست.
اگه می تونست یکی رو بکشه حتما صدام حسین رو میکشت.
تو مدرسه ی ابوریحان درس میخونده
بین فوتبالیست ها از رونالدوی برزیلی خوشش میاد.
بین شخصیت های برانامه ی کلاه قرمزی از پسر خاله خوشش میاد به خاطر معرفتی که داره.
راهنماییش رو تو مدرسه ی تیزهوشان درس می خونده.
اولش هدفش بازیگری بوده اما داییش اون رو به رادیو ۷ آورده
خواننده ی محبوبش استاد شجریانه
پیانو می نوازه

همسر مجریان همسر امیرعلی نبویان رادیو هفت بیوگرافی نیلوفر لاری پور بیوگرافی مجری بیوگرافی بهار نوروزپور بیوگرافی امیرعلی نبویان amirali nabavian

امیرعلی نبویان، نویسنده محبوب مجموعه داستان های قصه های امیرعلی در گفت و گویی با ما از دوران کودکی، آرزوها و زندگی امروزش گفته که شما را دعوت میکنیم این گفتگو را بخوانید و لذت ببرید.
زمینه فعالیت هایی که در حال حاضر مشغول آن هستید چقدر در کودکی تان فراهم بوده؟ چقدر در کودکی به نویسنده شدن و قصه گویی فکر می کردید؟
آرزوهای بچگی من خیلی متفاوت و متنوع بوده اند. یکی از آنها این بود مثلا مجری یا گوینده برنامه صبح جمعه با شما بشوم. یا مثلا آرزوی دیگرم این بود که گزارشگر مسابقات فوتبال شوم. یادم می آید تمام فوتبال ها را گزارش می کردم، صدای تلویزیون را می بستم و خودم شروع می کردم به گزارش کردن. در زمان نونهالی من فضا این طور نبود که با یک کلیک در فضای اینترنت بتوانید اسم تمام فوتبالیست های دنیا را با شماره شناسنامه و تاریخ تولد و نام پدر و محل سکونتشان در بیاورید.
خانواده تان چقدر در تشویق و ترغیب شما به دنیای نویسندگی نقش داشتند؟
پدر من از ابتدا موافق نبود که من در کلاس های بازیگری ثبت نام کنم و دوست داشت مهندس شوم اما من دوست داشتم علاقه خودم را پیگیری کنم. پدرم هم با وجود اینکه نظرها و دلایل مخالفتش را به من گفت سد راهم نشد اما مادرم از بچگی همیشه به من می گفت برو دنبال آن کاری که دوست داری و هنوز هم این را می گوید. از روز اول هم با مادرم درباره انتخاب این مسیر کوچک ترین مشکلی نداشتم اما بعد از اینکه اولین اتفاق خوب برای من افتاد و پدرم با بازخورد عجیب مردم- که کارهایم را دوست داشتند- روبرو شد خودش یکی از پر و پا قرص ترین طرفدارانم شد.
فکر می کنید مخاطب قصه هایی که می نویسید، چه طیف افرادی هستند؟
وقتی به عنوان نویسنده داستانی را می نویسید حدس می زنید که یک جامعه هدف داشته باشید. جامعه هدفی که من با نوشتن قصه هایم داشتم افراد ۱۸-۱۷ ساله تا حدود ۳۵ سال بود اما واقعیت این است که بازخوردهایی که گرفتم خیلی فراتر از آن چیزی بود که فکر می کردم و آدم هایی را در سن وسال خیلی بالاتر یا حتی کمتر دیدم که علاقه مند بودند داستان های من را بخوانند و طرفدار آنها شوند.
این قضیه واقعا برای من مایه مباهات است. البته این موضوع تنها چیزی نیست که من به آن افتخار می کنم. من به لطف خدا، تاکید می کنم به لطف خدا توانستم خیلی ها را برای اولین بار با کتاب خودم به مطالعه علاقه مند کنم. درواقع می خواهم بگویم فضای آنها فضایی برای مطالعه و کتاب خواندن و کتاب خریدن نبوده اما برای اولین بار قصه های امیرعلی را خریدند و این موضوع برایم خیلی افتخار است.
یعنی معتقدید جرقه مثبتی را در ذهن بعضی ها برای کتاب خواندن زدید؟
در مورد برخی این طور بوده؛ کسانی که اهالی کتاب هستند که همیشه کتاب می خوانند واز دنیای اطرافشان تحلیل دارند و افراد به نظر باسوادتری هستند، البته نه اینکه خدای ناکرده آنهایی که کتاب نمی خوانند بی سواد هستند. منظورم این است آنها با سوادتر هستند اما عده ای بودند که اساساً با این فضا بیگانه بودند و دعوت آنها برای کتاب خواندن برای من بسیار مایه افتخار است. امیدوارم جامعه کتاب بتواند کاری کند که ضمن رعایت اصول و ارزش های قصه نویسی خودش را هم به این افراد نزدیک کند.
درباره نمایشنامه ای که نوشتید (ناگهان پیت حلبی) هم این اتفاق افتاد و فکر می کنم خیلی ها به دلیل پیگیری قصه های امیرعلی مشتاق شدند آن کار را هم ببینند. درست است؟
درست است. درباره نمایشی هم که نوشتم همین اتفاق افتاد و خیلی ها پایشان به سالن تئاتر باز شد آن هم باری اولین بار، چون متعجب بودنشان از صحنه و فضای تئاتر را می دیدم این را می گویم. البته این موضوع نباید ذهنیت خیلی عجیب و غریبی را برای من یا هر فرد دیگری به وجود آورد، چون بر فرض که هر سالن ۲۰۰ صندلی داشته باشد که ندارد و ۳۰ شب هم کاملا برای اجرا بروی ما راجع به ۶ هزار نفر از جمعتی ۱۴- ۱۳ میلیونی پایتخت حرف می زنیم و این رقم بسیار ناچیز است.
همسر مجریان همسر امیرعلی نبویان رادیو هفت بیوگرافی نیلوفر لاری پور بیوگرافی مجری بیوگرافی بهار نوروزپور بیوگرافی امیرعلی نبویان amirali nabavian
اصلا چطور شد  که یک نمایش با نمایشنامه ای از شما روی صحنه رفت؟
واقعیت این است که من باز هم یک قصه نوشته بودم نه یک نمایشنامه. این قصه را سال های سال در ذهنم مرور کردم، تغییر دادم، تجربه کردم، آزمون و خطا کردم و در نهایت قرار شد به عنوان یک نمایشنامه روی صحنه برود. جالب است بدانید که ساختار این قصه قبل از قصه های امیرعلی در ذهن من شکل گرفته بود. درواقع این موضوع مربوط به قبل از ۴-۳ سال پیش است.
 من در این مدت خیلی تجربه و مطالعه کردم و برای تبدیل شدن قصه ام به نمایشنامه ودریافت نکاتی مثل حفظ ریتم، قراردادن نکاتی که به کارگردان اجازه کارگردانی و به بازیگر اجازه بازیگری بدهد  و به طور کلی نکاتی که نمایشنامه را از یک قصه متمایز می کند، خیلی کتاب خوانم و در نهایت قصه ام به نمایشنامه تبدیل شد و کوروش سلیمانی عهده دار دراماتوری آن شد. من اساس این قصه را برای یک کتاب صوتی نوشتم که به زودی منتشر خواهدشد.
چقدر به شانس معتقدید و فکر می کنید در مسیری که قدم برداشته اید خوش شانس بوده اید؟
زندگی من مثل زندگی بقیه آدم های معمولی است. خیلی از اتفاق هایی که من از سر گذرانده ام همه آدم های دیگر هم گذرانده اند. فرصتی که در اختیار من قرار گرفت می تواند در اختیار خیلی های دیگر هم قرار بگیرد، اما اینکه بتوانم با منصور ضابطیان و محمد صوفی کار کنم فرصتی طلایی بود که مسعود فروتن آن را به وجود آورد.
اما یک موضوع وجود دارد که برایم خیلی اهمیت دارد و از همه کسانی که مصاحبه ام را می خوانند خواهش می کنم آن را به حساب غرور نگذارند؛ شما اگر بخواهید برنامه ای بسازید که کسی آن را نگاه نکند باید آن را در شبکه آموزش بسازید و ساعت ۱۱ شب هم پخش شود، که حالا ساعت ۱۰ تا ۱۱ پخش می شود، من در یک آیتم مهجور از چنین برنامه ای فرصت پیدا کردم هفته ای ۱۰ دقیقه قصه تعریف کنم. خدا خیلی خواست که اتفاق خیلی خوبی برایم بیفتد واز او ممنونم. امیدوارم لایقش باشم.
همسر مجریان همسر امیرعلی نبویان رادیو هفت بیوگرافی نیلوفر لاری پور بیوگرافی مجری بیوگرافی بهار نوروزپور بیوگرافی امیرعلی نبویان amirali nabavian
امیرعلی نبویان و نیلوفر لاری پور
اما این را هم نباید فراموش کنیم؛ خیلی از ما در خانه می نشینیم و غر می زنیم و مدام شکایت می کنیم بدون اینکه کوچک ترین تلاشی کنیم. چون معتقدیم همه، جای ما را در دنیا تنگ کرده اند، اما من فکر نمی کنم هیچ احدی جای هیچ کس را در دنیا تنگ کرده باشد. این خود ما هستیم که باید دست به کار شویم و اگر حرفی داریم باید بگوییم و اگر به درد کاری می خوریم باید آن را صاحب شویم. متاسفانه خیلی از ما عادت کرده ایم کمی ها و کساتی های خودمان را گردن اتفاق ها و تقدیر و این و آن بیندازیم. به نظرم باید الان که جوان هستیم کار کنیم و از زمین خوردن و شکست خوردن نترسیم.
ممکن است شما دوست داشته باشید

نظرات شما ( 63 )
  1. مهرک می گوید

    آخه این پسر چرا انقد جذاب و دوست داشتنیه؟؟؟!
    فوق العاده باهوش و انتلکت
    اجراش توی ۱۰۰ برگ بینظیره

  2. Haniyeh می گوید

    جیگر منه این امیرعلی

    1. آیدا می گوید

      واقعا هم جیییییگره وهم آقااااس

  3. مجتبی می گوید

    هانیه جون به قول خانم شیرزاد: واقققعععا؟؟؟؟؟

  4. sanaz می گوید

    عشقی امیر علی جوووووووون

  5. shafagh می گوید

    چرا همه دخترا از نبویان خوششون میاد؟؟؟؟؟؟
    خصلت های دخترونه داره انگار اصلا پسر نی

    1. ناشناس می گوید

      نخیر اتفاقا چون یه مرد جذابه دخترا دوسش دارن وگرنه دخترا از پسرایی ک مثه دخترا رفتار میکنن بدشون میاد

    2. مهسا می گوید

      چون خیلی متین و موقره این رو شاگرداشونم تایید میکنن
      مدل حرف زدن و اکت هاشم خیلی خاصه
      خیلیم باهوشه
      خلاصه خیییلی گل پسره

    3. دری می گوید

      کیه که خوشش نیاد

  6. Faeze می گوید

    واقعا که جذاب و دوست داشتنی است

  7. طرفدار می گوید

    من و ۱۷نفراز دوستام طرفتارشیم بدجور

    خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی آدم باحالیه به خصوص وقتی میخواد آهنگ شاد بخونه دکمشو بازمیکنه

    1. ثنا می گوید

      ای گفتییییییییییی خیلی جذابه

  8. قلی پور می گوید

    مدل تک دست زدنتون تو لباهنگ خندوانه خیلی خوبه…………اسالت شمالیتونو حفظ میکنید…………خیلی خوب اجرا کردین……….به امید موفقیت روز افزونتون…………

  9. Nasim می گوید

    خیلی جذاب و خوش تیپ هستیم. عشقی نبویان

  10. hannaneh می گوید

    اخه این چی داره نه قیافه داره نه چیزی .واقعا خیلی مسخرس

    1. ناشناس می گوید

      اگه خودت زشت باشی.

    2. vampire pouria می گوید

      دلتم بخوادحالا می خوام بدونم تو خیلی خوشگلی ها! خیلی خوشگل و خوشتیپه استایلشم خوبه مدل دست زدنش و کار های دیگش خیلی قشنگ و خاصه نمونه اش تو جهان پیدا نمیشه امیر علی یه دونه اس
      دوستت دارم امیر علی
      فقط کسی میدونه زنش کیه؟
      همه میگن نیلوفر لاری پور اما به نظر من این شایعه هست چون نیلوفر لاری پور ۴۶ سالشه اما امیر علی نبویان ۳۶ سالشه یعنی ۱۰ سال تفاوت سنی نمیشه زنه بزرگتره از مرد باشه اصلا اگر هم باشه آرزو میکنم امیر علی طلاقش بده

      1. پریا می گوید

        همسر ایشون خانوم بهار نوروز پور هست خانوم لاری پور هم همکارشونه

      2. ترانه می گوید

        ارزش حنانه خیلی بالای واصلا دلش نمیخواد همچین مرد زشتیو که اگه کچل کنه دیگه کسی راجع به قیافش نظر نمیده

    3. vampire pouria می گوید

      این چیزی که گفتم محظ اطلاع حنانه بود

    4. eli.77 می گوید

      خودت مسخره ای

    5. مهسا می گوید

      اتفاقا هم قیافه داره هم بسیار متشخصه

    6. ترانه می گوید

      واقعا لایک داری حنانه

  11. فائـــــــــــــــــــــــزه می گوید

    من آملیم واقعا محشری امیرعلی به عشق بچه آملیا

  12. فائـــــــــــــــــــــــزه می گوید

    من ودوستام عاشقتیم

  13. فائـــــــــــــــــــــــزه می گوید

    اگه وقت کردی بیا آمل ببینمتـــــــــــــــــــ

  14. Zahra می گوید

    منم خععععلی دوسش دارم.ولی اصن سنش با قیافش همخونی نداره!!!

  15. mohad می گوید

    پسر خوب وجذابیه…اجراهاشم عالی بود…وازاخلاقش نمیتونم چیزی بگم…ولی دوست دارم یه روز ملاقاتش کنم

  16. نیلووو می گوید

    واااااااااااااااااااقعا جذااااااااابه خییییییییییییییییییییلییییییییییییییییییییی

  17. ساناز می گوید

    خیلیییییییییییییی عاشقتم امیرعلی جوووووون

  18. آیدا خانوم می گوید

    ب نظرم اصلا خوشگل نیس ولی نهایت جذابت رو داره
    مبارک صاحبش باشه
    همه آدمای مشهور خودشونو میگیرن اینم یکی از اوناس البته ب نظر من….

  19. نیلوفر می گوید

    با اون قسمت شلخته خیلی خندیدم..

    مصاحبه خیلی جالبی بود..

  20. ریحانهـ می گوید

    خدادادی با حاله آقای استاد سنگ کاغذ قیچی….

  21. معصومه می گوید

    سلام لطفاً جواب بدید اینجوری هوادارانتون کم میشه وقتی آدم میبینه که جوابشو نمیدن خوب ناراحت میشه خودتون رو جای آدم بذارید چه موقع تو تلویزیون هستید دخترم خیلی دوستتون داره جواب بدید

  22. صبا فلاحت می گوید

    به نظر اطلاعات اصلا دزست و کامل نیست البته به جز مصاحبه

  23. eli.77 می گوید

    وااااااااااااااااااااااااای
    هم حرکتاش عالیه هم قیافش هم تیپش
    من که ازش خوشم میاد

  24. پری می گوید

    وای من عاشق علیم ولی زنش اصن خوب نی

    1. دری می گوید

      ایشون ازدواج نکرده.بعدشم اخه کی بازن ده سال کوچک تر از خودش ازدواج می کنه……..

      1. سروناز می گوید

        نیلوفر ۱۰ سال ازش بزرگتره

  25. اقای خاص می گوید

    همه چیزش عالیه ، خوشم میاد دخترا خودشونو کشته ن براش ، خدا بیامرزه همتونو الفاتحه

    1. hana می گوید

      خخخخخخخ . مع الصلوات .

  26. دری می گوید

    وااای،شما خیلی عالی هستیدددد،آرزوم اینکه یک روز شمارو ملاقات کنم،من خیلی دنبال کتاب هاتون می گردم ولی اینجا نیس اگه پیدا کردم حتما می خرم?

  27. دری می گوید

    چه قدر خوش شانس کسی که با امیر علی ازدواج کنه

  28. هیدا می گوید

    سلام به جناب آقای امیر علی نبویان میشه بپرسم چرا از معروف شدن خوشتون نمیاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    1. ترانه می گوید

      حالا اون یه حرفی زد تو جدی نگیر

  29. معصومه می گوید

    شما اینجا چکار میکنی؟ شما پسرها همه به امیر علی حسادت میکنید اگه آقایون عشق ورزیدن رو بلد بودند الان خانم ها نباید اینقدر عاشق امیر علی میشدند این کمبود رو باید در همین آقایون جستجو کرد….

  30. سارا می گوید

    بجای نشستن و قربون صدقه رفتن این فرد که به اندازه ی خودش موفقه بشینید دو کلمه درس بخونید مملکتتون داره به باد میره…. جیک و پوک این به چه دردتون میخوره… منم دوسش دارم ولی مثل شماها هم نیستم

  31. ؟؟؟؟؟ می گوید

    خیلی دختره

    1. ترانه می گوید

      خیییییییییییلیییییییییییی

  32. رویا می گوید

    خیلی جذاب و دوست داشتنیه. من از هیچ بازیگر مردی خوشم نمیاد ولی این اقا رفتاراش خیلی دور از غرور وتکبره ژست و فیگوراشم با نوعی خجالت همراهه که دوست داشتنی ترش میکنه. سنش هم اصلا بهش نمیخوره. ده سال جوونتر به نظر میاد. کلا خاصه و صدای چاووشی واقعا بهش میاد.

  33. Reyhaneh می گوید

    سلام واقعا خدا قوت
    من و خانواده ام خیلی داستان ها تون رو دوست داریم
    ایشاا… تو همه زمینه های زندگیتون موفق باشید

  34. nazanin می گوید

    خیلی زیباس!

  35. R.R می گوید

    یعنی چه طوری میشه یه کسی مثل اقای نبویان بگه زندگیه معمولی داشته و فرصتای زندگیش واسه همه ممکنه پیش بیاد؟!! مثلا مگه میشه همه یه دایی مثل دایی ایشون داشته باشن ؟!!! حالا من چند ماه دیگه میرم دنبال یه ناشر بگردم واسه چاپ رمانم ببینم فرصت های طلایی نصیبم میشه یا سنگ و چاله و موانع گوناگون از ادمیزاد بگیر تا اب و هوا و مادر طبیعت و احتمالا تمام کائنات!!!

  36. امیرعلی می گوید

    منم امیرعلی هستم متولد ۲۹ / ۱۲ / ۱۳۵۸ ……. خیلی هم خوشگلم

  37. مانی می گوید

    واقعا این زنشه؟؟؟؟؟؟چقققققققققققد سلیقش افتضاحههههههههه

  38. سکوت می گوید

    این زنش نیست. عکس زنش تو پیج اینستاگرامشه. فک کنم اسمش بهاره باشه. و خودش اونجا رسما اعلام کرد

  39. سروناز می گوید

    منم عکسه زنشو دیدم بهاز چقدرررررر زززششتتتتهههههههه بییی سسسللللیییققققققههه

  40. سحر می گوید

    بیچاره امیرعلی همسرش سرطان داره حیف لباس عزا بپوش برای همسرش دعا کنید

  41. پریا می گوید

    فقط یه چیز میتونم بگم اونم اینه که ایشالا خوشبخت بشین

  42. ثنا می گوید

    اصلا جذاب نیست فقط ادا در میاره

  43. فاطمه می گوید

    واقعا که شما بی نظیرید?

  44. رقیه می گوید

    بدترین مجری که توتلویزیون دیدم همینه بوخودا

  45. Sara می گوید

    اصلا خیلییییییی هم باهوشه برید بازی پدر خوانده رو ببینید
    خیلیییییی خوشتیپه