مارال دوستی دوباره پدرم را از دست دادم ،دومی پدر حامد بهداد بود +عکس
مارال دوستی، نویسنده رادیو و تلویزیون معتقد است هر کلمه دنیایی از معنا را در خود جای داده و یک مجری و نویسنده موفق کسی است که دنیای واژگان را بشناسد. با او که در سالهای اخیر بیشتر با نویسندگی متن برنامه «رادیو هفت» شناخته شد، درباره نویسندگی در رادیو و تلویزیون صحبت کردهایم که از نظر میگذرانید.
تفاوتهای عمده نویسندگی در برنامههای رادیویی و تلویزیونی چیست؟
متن رادیویی با تلویزیونی تفاوتهای بسیاری دارد، البته ویژگیهایی مانند اینکه گوینده در چه سن و سالی است، خانم است یا آقا و چه لحن و صدایی دارد، در چگونگی این متن تاثیرگذار خواهد بود. با وجود این رادیو بهعنوان رسانهای که مخاطب آن فقط با یک صدا در ارتباط است و آن صدا زیرمجموعهای نوشته است کار سختی دارد، بنابراین نوشته در رادیو جایگاه مهمتری پیدا میکند و این سختی نسبت به تلویزیون که عناصر دیگری مانند دکور و تصاویر مختلف برای افزایش کیفیت برنامه به کمک برنامهساز میآیند، بیشتر است.
رادیو و تلویزیون با آنکه تفاوتهایی با یکدیگر دارند، اما ویژگیهای نوشتاری آنها مشترک است. به همین دلیل سن و صدای گوینده و تخصص و نوع برنامه مهم میشود و از همه مهمتر ساعت برنامه است. متن یک برنامه صبحگاهی با یک برنامه عصرگاهی و شامگاهی فرق میکند، اما همان قدر که برای صبح سرحال مینویسی بقیه ساعات روز هم اینگونه است.
رعایت چه ویژگیهایی موفقیت را برای برخی برنامهها بهدنبال میآورد؟
بهنظرم برنامههای موفق در انتخاب کلمه وسواس داشتهاند. ما گاهی فراموش میکنیم کلمات مسئولیت بسیاری دارند. دقت در انتخاب کلمه سبب متمایز شدن یک نوشته میشود. به طورمثال شما هرگز نمیتوانید تفاوتی میان هدف و رسالت در معنی پیدا کنید، اما در مفهوم متفاوت هستند. رسالت کلمه مقدسی است و فقط برای انبیاء به کار میرود. نمیتوانید بگویید مارال دوستی رسالت داشت، بلکه باید بگویید او هدف داشت.
دقت در انتخاب کلمه بسیار مهم است و آنچه در رادیو هفت همیشه لحاظ شده است وسواس در انتخاب کلمه است. یعنی دقت کنید چه مینویسید و چه میگویید یا کلمه «هنوز» به تنهایی جمله است و ماجرا دارد، اما کلمه «دقت» چنین نیست. بنابراین شناخت کلمات و دقت در انتخاب آنها بسیار مهم است و برنامهای مانند رادیو هفت همیشه به آن توجه کرده و در این زمینه وسواس به خرج داده است.
به نظر شما میان ویژگیهای یک کلمه با ویژگیهای یک متن رادیویی و تلویزیونی رابطه مستقیمی وجود دارد؟
بله، مثلا گوینده برنامه رادیویی «پرانتزباز» بهعنوان یک مستند خبری با ریتم تند، باید در کمترین زمان، مناسبترین کلمه را بیان کند. این برنامه با رادیو هفت که گوینده یک ربع وقت دارد متنی عاشقانه را بخواند، فرق میکند. اصولا ویژگیهای یک متن رابطه مستقیمی با ویژگیهای یک کلمه دارد.
مثلا در پرانتزباز گوینده میگوید: «پرانتزباز هیچ جای دیگری شعبه ندارد» اما هرگز نمیتواند در رادیو هفت نیز این جمله را استفاده کند و اگر بخواهد این جمله را در برنامهای عاشقانه بیان کند میگوید: «در هیچ ساعت دیگری منتظر ما نباشید غیر از این زمان.»
پس میتوان گفت نوع گفتار و نوشتار متن به سبک برنامه بستگی دارد.
بله، دقیقا با قالب و فرم یک برنامه رابطه مستقیم دارد. فقط کافی است نویسنده و گوینده کلمات را بشناسند و بدانند چقدر مهم است و اگر مسئولیتی را که بر دوش آنها میگذارند، درک کرده باشند همه مشکلات حل میشود و برنامهها جذاب خواهند شد.
مثلا رضا صفدری خدا بیامرز همیشه میگفت: «شب شما پرتقالی» هرگز کسی به او ایراد نگرفت، چراکه از جنس برنامه صحبت میکرد، اما اگر من بگویم گزارش پرتقالی، بیننده خندهاش میگیرد چون قالب برنامه این نیست.
این تئوریها را عموم نویسندهها میدانند، اما چرا همه قدرت استفاده از آنها را ندارند؟
همه ما به یک اندازه هوش و سرنوشت داریم، اما آیا من همان قدر که اینشتین از هوش خود استفاده کرد از هوشم استفاده میکنم؟ همه ۲۴ ساعت داریم اما آیا من به اندازه کافی از این زمان بهره خواهم برد؟ علاوه بر این مساله گروه نیز در موفقیت یک برنامه تاثیر بسزایی دارد. فردیت، عیب انسان را بیشتر نشان میدهد اما وقتی در گروه قرار میگیریم معادله تغییر میکند و حُسنهای انسان بیشتر دیده میشود. اصولا کار گروهی باعث میشود افراد بهتر و برجستهتر به نظر آیند. من مینویسم، کامران تفتی و رضا میرکریمی میخوانند و این تفاوت بسیاری با اینکه خودم هم بنویسم و هم بخوانم، دارد.
نویسندهها چقدر متن را با توجه به خصوصیات فردی گوینده مینویسند؟ هنگام نوشتن باید به این مساله توجه کنند؟
بله کاملا. این یکی از وسواسهای من است و همیشه این کار را میکنم، مثلا اگر بخواهم متنی را بنویسم حتما میبینم مجری چه کسی است، چه روزی را گذرانده، به چه علاقه دارد و… اگر من روز بدی را پشت سر گذاشتهام نمیتوانم یک متن خوب را با انرژی بخوانم. حتما باید دید مجری چه ساعاتی را گذرانده، چند سال و حتی چه نوع صدایی دارد، جنس صدای مجری بسیار مهم است. نمیتوان برای یک مجری خانم جوان که ۱۸ سال دارد، نوشت: «وقتی نوهام را میبینم خوشحال میشوم.» چراکه بیان این جمله از سوی او باورپذیر نیست یا مجری جوانی بگوید: «مردم به شما توصیه میکنم از تجربیات دیگران استفاده کنید.» اما میتواند بگوید: «شاید شما بهتر از من بدانید که چگونه از تجربیات هم استفاده کنید. من خودم این کار را بسیار انجام میدهم.» همان توصیه را به مخاطب خود کرده، اما فقط سنش فرق کرده، بنابراین نوشتهها سن، لحن و زبان دارند.
اما اگر حال مجری طی روزهای متمادی مناسب نباشد و نویسنده هم بخواهد شرایط مجری را درک کند و خیلی شاد ننویسد تکلیف مخاطب چه خواهد بود؟
هر مجری مسئولیتی دارد و ما نمیتوانیم سلیقه شخصی خود را به مخاطب القا کنیم، البته این اتفاق ممکن است رخ دهد، اما بهتر است به مخاطب احترام بگذاریم. معتقدم در رسانه احترام به مخاطب حرف اول را میزند. وقتی من بسیارغمگین هستم نباید در استودیو حاضر شوم و نویسنده شاید متن شاد برای این مجری ننویسد، اما متن غمگین هم نخواهد نوشت. کسی که به معنای واقعی مجری باشد میداند چگونه مخاطب خود را غمگین نکند و اگر نویسنده به معنای واقعی نوشتن را بداند متنی خواهد نوشت که با مجری و مخاطب ارتباط برقرار کند.
نوشتهها سن، لحن و زمان دارند. اینها ویژگیهای یک نوشته رسانهای است و ما اگر این موارد را درست درک کنیم موفق خواهیم بود. به طور جدی هر ترکیبی در زبان فارسی برای مردم ما مفهومی غیر از مفهوم واقعی آن دارد. وقتی ما زبان، لحن و نوشته را بشناسیم سپس ارائه کنیم تمام قواعد را رعایت کردهایم. البته این را بگویم همه محاسن و معایب یک اثر فقط به متن منتهی میشود، چراکه همه عوامل در تولید یک برنامه دوست داشتنی دخیل هستند.
در صحبتهایتان به این موضوع که کلمات مسئولیت دارند اشاره کردید. در واقع واژهها میتوانند در ایجاد سلامت روانی مخاطب تاثیرگذار باشند. آیا نویسندهها هنگام نوشتن به این امر توجه دارند؟
یکسری از کلمات بار منفی دارند مثلا «من لغو فعالیت شدم» یا اینکه «من دیگر فعال نیستم» جمله اول بار منفی دارد و پر از قضاوت است و اما جمله دوم اینگونه نیست. وقتی میخواهید یک متن به دل مخاطب بنشیند باید خارج از قضاوت باشد.
حتی متنهای غمگین هم باید باری از امیدواری داشته و هیچ متنی درW نهایت غم نباشد. مثلا میتوان گفت: «زلزله بم بسیار شدید بود. همه از دست رفتند اما دو کودک زندهاند» این خبر با اینکه خیلی غمناک است، اما در خود امید دارد، ذات رسانه چنین امری را میطلبد. رسانه هدف دارد و هدف آن امیدوار نگهداشتن مردم است. پس اگر ما چنین تواناییای نداشته باشیم در جایگاه اشتباهی قرار گرفتهایم و فعالیت در رسانه کار ما نیست. اگر یک مجری نتواند مخاطب خود را امیدوار نگهدارد راه خود را اشتباه آمده و مخاطب چنین برنامههایی را نیز پیگیری نخواهد کرد و برنامههایی که بارقههای امید نداشته باشد، مخاطب هم نخواهد داشت.
به مجریان و نویسندگان برای موفقیت هر چه بیشتر کارهایشان چه توصیهای دارید؟
من شاید نویسنده موفقی نباشم، اما نویسنده موفق کسی است که دنیای متفاوتی را مانند تئاتر، سینما و… تجربه کند. نویسنده موفق کسی است که روی کلمات وسواس داشته باشد و بداند هر کلمه یک جایگاه و هر جایگاهی مسئولیتی دارد.