بازیگران سریال پریا +زمان پخش و خلاصه داستان
سریال پریا کی پخش میشود ، زمان و ساعت پخش ، امیر حسین آرمان در سریال پریا
پریا یک سریال تلویزیونی به کارگردانی حسین سهیلیزاده است که برای پخش در شبکهٔ ۳ سیمای جمهوری اسلامی ایران تولید شد. این مجموعه در ۳۶ قسمت ۴۰ دقیقهای تولید و به تهیهکنندگی اسماعیل عفیفه و نویسندگی سعید فرهادی نوشته شد؛ و در تابستان سال ۱۳۹۵ پخش شد.
زمان پخش و تکرار سریال پریا
ساعات پخش از شبکه آی فیلم : «پریا» هر شب ساعت ۲۲:۰۰ روی آنتن خواهد رفت. بازپخش آن نیز در ساعتهای ۰۶:۰۰ و ۱۴:۰۰ روز بعد روی آنتن خواهد رفت.
سریال پریا در ۴۰ قسمت به کارگردانی حسین سهیلی زاده و تهیه کنندگی اسماعیل عفیفه تابستان ۹۵ از شبکه سوم هر شب ساعت ۲۱ و تکرار آن ساعت ۰۰:۳۰ بامداد ، ۱۰:۳۰ و ۱۴:۳۰ روز بعد پخش شد .
خلاصه داستان سریال پریا
قصه از زمان حال و از جایی آغاز میشود که «پریا» با بازی لادن مستوفی پس از چند سال دوری از ایران به کشور باز میگردد. در شرایطی که پریا همچنان از ازدواج قدیمی اش سرخورده است، وارد رابطهای عاطفی با کیوان، پسرخالهاش میشود. زوج تازه به امید آغاز زندگی تازه مشکلات را یک به یک از سر راه بر میدارند اما برخی اتفاقها ادامه رابطه عاشقانه این زوج را به خطر میاندازد. اتفاقهایی که همه خانواده را درگیر خود میکند. اتفاقهایی که نقطه عطف سریال است و عوامل سریال ترجیح میدهند فعلاً درباره آن صحبت نکنند.
همچنین مجموعه «پریا» جسورانهتر از سریالهایی که پیش از این درباره ایدز ساخته شده، دشواریها و گرفتاریهای این بیماران و البته اطرافیانشان را به نمایش میگذارد. این سریال ابعاد تازه و شاید درک نشدهای از بیماری ایدز را به نمایش میگذارد و به همین دلیل است که «شهرام» با بازی عمار تفتی بهعنوان یک بیمار مبتلا به ایدز، نه موجودی گناهآلود است و نه حس شرم را بیدار میکند.
بازیگران سریال پریا و نقش هایشان
بازیگر | نام | نقش |
---|---|---|
لادن مستوفی | پریا | نقش اصلی سریال همسر کیوان و همسر سابق حبیب و مادر سیما، سهیل و طلوع |
امیرحسین آرمان | کیوان رنجبر | پسرخاله و همسر پریا، پدر طلوع، برادر گلی و پسر حسین |
افسانه بایگان | نیره | مادر پریا، مادربزرگ طلوع، سهیل، سیما، عاشق حسین |
محمود پاکنیت | حسین رنجبر | پدر کیوان و گلی، عاشق نیره |
امیررضا دلاوری | علیرضا | همسر گلی |
کمند امیرسلیمانی | گلی (گلنوش) رنجبر | همسر علیرضا، دختر حسین آقا، خواهر کیوان |
عمار تفتی | شهرام | همسر سابق بهار |
رامتین خداپناهی | حبیب | همسر سابق پریا، پدر سیما و سهیل |
محمدهادی قمیشی | رستگار | مددکار شهرام |
ساغر شکوری | بهار | همسر سابق شهرام |
احمد لشینی | پدر شهرام | |
مهری آلآقا | مادر شهرام | |
محمدرضا شیرخانلو | سهیل | پسر پریا و حبیب |
روژان تقیزاده | سیما | دختر پریا و حبیب |
ژیلا آلرشاد | الهام | پرستار پدر حبیب |
فاطمه شکری | صاحب خانه شهرام و بهار | |
کامبیز منصف | مدیر مدرسه سهیل | |
ساناز سعیدی | نازی | زن مبتلا به ایدز |
بازیگران خردسال : محمد رضا شیرخانلو، سودا بهروز رشید، روژان تقی زاده و شادی نکته سنج
امیررضا دلاوری در خصوص سریال :
«علیرضا درگیر مشکلات شخصیت اصلی داستان میشود و به خاطر شغلش به خانواده مشاورههایی هم میدهد.»
دلاوری هم با توجه به سابقه خوب سهیلی زاده به پر ببینده شدن سریال امیدوار است و مطمئن است این سریال هم که با توجه به بازیگران و عوامل و نویسنده خوب و ماهری دارد مخاطبان خود را پیدا میکند
گقته های افسانه بایگان در خصوص سریال
افسانه بایگان درباره حضورش در این سریال میگوید: «کارهای آقای سهیلی زاده را هم دوست داشتم و سابقه ایشان را در جذب مخاطب میدانستم. البته در کنار همه اینها مهمترین دلیل من برای حضور در سریال موضوع اصلی آن و پرداخت متفاوت سریال به آن بود. موضوعی که معضل این روزهای جامعه ماست و تا به حال در آثار تصویری ما به آن پرداخته نشده است. به همین دلیل از حضور در این کار خوشحالم. چون معتقدم اگر نگاهی که خودم و نویسنده به این پدیده داریم، بتواند از طریق این سریال تأثیر خودش را بگذارد؛ رسالت خود را انجام دادهام و همین امر برایم خوشایند است.
در خصوص نقش پریا با بازی لادن مستوفی
لادن مستوفی در پریا نقش بانوی جوانی را بهعهده دارد که از همسرش جدا شده و دو فرزند دارد.
ماجراهای این سریال با بازگشت پریا به کشور و عاطفهای که بین او و کیوان شکل گرفته، آغاز میشود.
مستوفی از بازیگران گزیدهکاری است که تماشاگران تلویزیون او را با نقش «حنانه پناهی» در سریال دوران سرکشی به یاد دارند. با توجه به سابقه حرفهای این بازیگر و البته داستان جسورانه سریال، به نظر میرسد نقش تازه و متفاوتی را از او شاهد خواهیم بود.
جوانی سرکش به نام کیوان
سعید فرهادی که فیلمنامه پریا را به رشته تحریر درآورده با توجه به ۴۰ قسمتی بودن آن، زمان کافی برای زمینه چینیهای لازم برای رسیدن داستان به نقطه اوج را داشته و به همین دلیل هم قسمت نخست را صرفا به آشنایی با شخصیتهایی همچون کیوان، حسین آقا، گلی و… اختصاص داده است. در عین حال روی شخصیتی به نام کیوان مانور داده و برشهای کوتاهی از زندگی او را نشان مخاطبان خود میدهد که برایشان تا حدود زیادی هم گنگ به نظر میرسد. رفتن کیوان به پارتی شبانه آن هم در شب ورود دخترخالهاش (پریا) به ایران، حادثه محرک فیلمنامه پریاست که زمینه را برای بحران در قسمتهای بعدی فراهم کرده و کیوان را در موقعیتی پیچیده و بغرنج قرار میدهد. ورود حسین آقا و گلی به عنوان پدر و خواهر کیوان هم به پیچیدهتر شدن این کلاف کمک شایانی کرده و کیوان را در مسیری قرار میدهد که تنها به لجبازی با خانواده خود فکر کند. برای مثال میتوان به برخورد تند و خشن پدر با کیوان جلوی منزل در حضور دوستانش اشاره کرد که صحیح به نظر نرسیده و تنها حرکت کیوان را به سمت نقطه جوش تسریع میکند.
پریا، کیوان و عاشقانهای نامتعارف
مجموعه اتفاقات رخ داده میان کیوان و پدرش، بهانه لازم را به فرهادی برای شکلگیری رابطه عمیقتر میان کیوان و پریا داده و شاخ و برگهایی هم به آن اضافه کرده است. از یک سو این علاقه قلبی به عشقی نهچندان متعارف تبدیل شده و از سوی دیگر پدر و خواهر کیوان و مادر پریا سعی در منصرف کردن این دو از ازدواج دارند. در این بخش که تا حدودی هم کش آمده و بخشهایی از آن زائد و قابل حذف به نظر میرسد، مخاطب شاهد ارائه منطقی قوی و محکم از سوی خانواده کیوان برای دور کردن این دو از هم نبوده و بیشتر شاهد واکنشهای احساسی متکی بر تئوریهای قدیمی مانند تفاوت سنی و داشتن دو فرزند از ازدواج قبلی پریا هستیم. به همین دلیل هم مخاطب در این ماجرا سمت و سوی کیوان و پریا را گرفته و برای دلمشغولیهای حسین آقا و دخترش دلیل محکم و مستدلی پیدا نمیکند تا به آن استناد کند. بخشهای مربوط به سفر آنها به شمال به عنوان ماه عسل هم مانند آرامش قبل از توفان است که مخاطب را در بیم و امید نسبت به آینده این زوج نگه داشته و به دنبال کردن ادامه آن ترغیب میکند.
توفانی به نام ایدز
یکی از هولناکترین بیماریهای شناخته شده در نیم قرن اخیر که همچنان درمان قطعی نداشته و قربانیان زیادی در کشورهای مختلف جهان گرفته، ایدز است که فیلمنامه پریا حول محور آن شکل گرفته و به تاثیر مهیب آن روی زندگی کیوان و شهرام و نیز خانوادههایشان میپردازد. فرهادی درست هنگام آلوده بودن کیوان به اچ.آی.وی را به واسطه تزریق مشترک توسط شهرام در شب کذایی مهمانی طرح کرده که او و پریا ازدواج کردهاند و از این طریق میزان اثرگذاری آن را بر مخاطبان چند برابر کرده است. در این میان آنچه که بیش از هر چیز طبیعی به نظر میرسد، واکنش توفانی کیوان در مواجهه با این اتفاق است که در ادامه به چند سکانس خوب و متوسط ختم شده است. برای مثال میتوان به دعوت او از دو دوستش به خانه خود و واکنشهای هیستریکش در مواجهه با آنها اشاره کرد که قابل قبول و باورپذیر از کار درآمده است. در نقطه مقابل باید به حمله کیوان به اتومبیل حمل زندانیان هنگام خروج شهرام از بیمارستان اشاره کرد که مخاطب برای باور کردن آن بخصوص با این شیوه اجرا، مشکلات زیادی دارد.
دوراهی طلاق یا زندگی مشترک
آلوده بودن یا نبودن پریا به اچ.آی.وی هم نقطه عطف دیگر فیلمنامه این مجموعه تلویزیونی است که فرهادی بخوبی روی آن مانور داده و بار تعلیق آن را تا حد زیادی افزایش داده است. منفی بودن آزمایش، داستان کیوان و پریا را وارد فاز تازهای کرده که قرینه آن را پیش از ازدواجشان هم شاهد بودهایم. با این تفاوت که این بار شاهد مخالفت مادر پریا برای ادامه زندگی مشترک آنها هستیم که با توجه به بیماری کیوان این نگرانی تا حدودی هم منطقی به نظر میرسد. هر چند که مخاطب آن را دوست نداشته و نسبت به کیوان احساس دلسوزانهای دارد. به نظر میرسد که سهیلیزاده و فرهادی برای نیمه دوم سریال خود مصالح کافی برای خلق درامی جذاب و پرکشش را دارند منوط بر آن که به دام احساساتگرایی غلیظ نیفتاده و نقاط عطف خوبی را برای داستان خود تدارک ببینند.
فراز و فرودهای شخصیتپردازی
مجموعههایی با تعداد قسمتهای بالا به چند عامل کلیدی برای جذب و مهمتر از آن نگه داشتن مخاطبان خود احتیاج دارند که یکی از شاخصترین آنها شخصیتپردازی است. پریا هم با توجه به ۴۰ قسمتی بودنش از این قاعده مستثنی نبوده و به شخصیتهایی چندوجهی و در عین حال جذاب برای پیشبرد داستان خود نیاز دارد. کیوان و پریا بهعنوان قهرمانهای کار که بیشترین حضور را هم جلوی دوربین دارند، نیاز فراوانی به لایههای مختلف داشته تا از تیپ بودن خارج شوند. کاری که تا حدود زیادی درباره این دو نفر انجام گرفته و مخاطب برای باورشان کار سختی پیش روی ندارد. کیوان نمونهای از یک جوان امروزی تحصیلکرده است که برای رسیدن به خواسته خود دست از تلاش برنداشته و در این مسیر برای هدف خود میجنگد، اما شکل رابطه او با پدرش (حسین آقا) کلیشهای از کار درآمده و مخاطب این حجم از شکاف و فاصله میان این دو را آن هم در غیاب مادر کیوان درک و هضم نمیکند. با همه اینها مخاطب برای کیوان که تنها یک لغزش آن هم در رفتن به یک مهمانی داشته، دل میسوزاند و برای اطلاع از فرجام سرنوشت وی به تماشای ادامه کار مینشیند. پریا در قیاس با کیوان لایههای بیشتری داشته و با توجه به شناسنامه تدارک دیده شده برای وی جذابتر هم به نظر میرسد. زن جوانی که سالها پیش تن به ازدواجی داده که چندان مورد علاقهاش نبوده و سرانجام هم با داشتن دو فرزند جدا و روانه خارج از ایران شده است. پیشنهاد ازدواج کیوان به او، بخش مهم و نادیده گرفته شده وجودش را فعال کرده و به شعلهور شدن آتش عشق منجر شده است. در حقیقت این بار اوست که میخواهد انتخاب کند و پای انتخابش هم تا آخر بایستد، اما شخصیتهای مکمل از پدر کیوان و خواهرش (گلی) گرفته تا مادر پریا کاملا براساس کلیشهها شکل گرفتهاند که همین امر لطمات زیادی به پیکره فیلمنامه این مجموعه تلویزیونی وارد کرده است. بخصوص پدر کیوان که در قسمتهای نخست برای مخالفتش با ازدواج پسرش و پریا تنها دست به واکنشهای عصبی و بدون پشتوانه منطقی میزند که از یک پدر ایرانی آن هم در شرایطی که مادر کیوان هم فوت کرده، انتظار نمیرود.
حسین سهیلیزاده و رگ خواب مخاطب
یک کارگردان مجموعههای تلویزیونی برای تضمین موفقیت اثر خود به چند فاکتور مهم و کلیدی نیاز دارد تا براساس آن بتواند مخاطب را پای تلویزیون بنشاند. سهیلیزاده یکی از معدود کارگردانهایی است که پی به اهمیت این فاکتورها برده و به مرور زمان و براساس تجربه بر آنها مسلط شده است. او که ملودرامهای خوبی برای قاب کوچک ساخته، در پریا هم در این مسیر گام برداشته و با استفاده از فرمولهای کلیشه شده و امتحان پس داده سعی در مرعوب ساختن مخاطبان خود کرده است. او در پریا از گرفتن پلانهای طولانی تا حدود زیادی دوری کرده و با استفاده از خرد کردن پلانها تلاش کرده ریتم درونی تندتری به کارش بدهد. از طرف دیگر سهیلیزاده ریسک همیشگی خود را در کارهای پیشینش در انتخاب بازیگران تکرار نکرده و از بازیگران تازهکار در نقشهای اصلی پریا بهره نگرفته که کلیت کار هم از این بابت دچار خساراتی شده است. امیرحسین آرمان برای ایفای نقش کیوان انتخاب خوب و درستی بوده که مخاطب را به این شخصیت نزدیک کرده و به دلسوزی برای او وامیدارد. در طرف مقابل، اما لادن مستوفی برای نقش پریا انتخاب پرریسکی بوده که حداقل تا قسمت هفدهم کار آنچنان که باید جواب نداده است. مشکل هم برمیگردد به چهره سرد و کمتر منعطف مستوفی که تا حدود زیادی جلوی نزدیک شدن مخاطب به وی را میگیرد.
ساتین
نقطه های حقیقی:
‼️دفاع از مبتلایان ایدز یا حمله به جایگاه پدر؟!
? فاجعه ای فرهنگی به نام «پریا»❗️
#سریال_پریا که این شبها از رسانه ملی پخش میشود در ظاهر یک پیام خوب دارد و آن دفاع از مبتلایان ایدز است.
اما در حاشیه این داستان دو رویداد شدیدا ضد فرهنگی به تصویر کشیده میشود:
?اولا تخریب جایگاه پدر و نشان دادن چهره ای ….، خودخواه و غیرمنطقی از پدران..!
?ثانیا مظلوم نشان دادن جوانی که از بدترین و غیراخلاقی ترین شکل به ایدز مبتلا شده و اعتیاد هم داشته اما داستان طوری طراحی شده که گویا پدر و خانواده اش مقصر بی بند و باری او بوده اند!
❗️جالب اینکه آن جوان در عین حال فردی باغیرت است که برخورد ظالمانه همسر سابق #پریا را تحمل نکرده و همین به ظاهر ظلمستیزی، او را به دردسر میاندازد..!
این دو جوان نهایتا چهرههای مثبت فیلم و پدران آنها چهره های منفی هستند.
پ ن: نمیدانم تا کی قرار است هنرمندانی غربزده با بودجه فرهنگی کشورمان، فرهنگ غلط غربی را به کشور تحمیل کنند؟!
یک زمانی تمام فیلمها درباره ازدواج بود اما نه تنها اثر مثبتی نداشت که آمار طلاق هم چند برابر شد!!
حالا که این هنرمندان وارد موضوعات خانوادگی شدند خدا میداند با فرهنگ غربی که این فیلمها مبلغ آن هستند چه بلایی قرار است بر سر خانوادههای ایرانی بیاید〰
❓اینجا باید گفت سربازان جنگ نرم کجا رفتند؟! چرا دغدغه های فرهنگی رهبر انقلاب فراموش شد؟!
?حداقل این پیام را منتشر کنیم و اعتراض خودمان را با یک تماس به صداوسیما انتقال دهیم.