داستان کوتاه شما مردی یا زن !؟

0

دختر در کوچه خلوت داد زد خانوم خانوم! مرد جوان یک لحظه واستاد و نگاهی به دوروبر انداخت هیچ زنی در کوچه نبود. می خواست به راهش ادامه بده که دوباره دختر داد زد خانوم یه چیزی از جیبتون افتاد.

مرد برگشت و فهمید دختر با اونه. با خودش گفت شنیده بودم بچه های این دور و زمونه باهوشن نه دیگه اینقدر خنگ باشن که فرق بین زن و مرد رو نفهمند!

مرد جلو اومد و چیزی رو که در دست دختر بود از اون گرفت و گفت :خانومی، من که زن نیستم،مردم!

دختر گفت پس چرا هم موهات مثل زنا بلنده، هم ابروهات مثل اوناست هم لباسات یه جوری. مثل لباسای زنونه است.

مرد نگاهی به خودش انداخت و گفت: مده بچه جون. مد!

دختر جواب داد: پس مده که خودتونو مثل زنها کنین چه جالب، اونوقت میگنن مردا دوست ندارند زن باشند. کی اینو گفته!؟

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ