بیوگرافی آزاده مویدی فرد ،مونا خواجه کلایی و فرنوش شیخی
آزاده مویدی، صدا پیشه عروسک محبوب «چرا» تاکنون ترانههای کودک زیادی را در قالب برنامههای تلویزیونی و آلبوم موسیقی اجرا کرده است که بعضی از این ترانهها به محبوبترین کارهای کودک بدل شده است با او در مورد روند موسیقی کودک در سالهای اخیر به گفتوگو نشستیم.
بیوگرافی آزاده مویدی فرد
آزاده مویدی فرد چهره ای ناشناخته با صدای خاطره انگیر در ترانه های کودکانه و عروسکی چرا، شخصیت محبوب چرا که حدود ۱۲ سال پیش با ظهور برنامه جدید کودکانه سیما با نام «رنگین کمان» گل کرد پس از سه سال که به طور روتین و البته زنده مهمان خانه های کودکان شد، یکباره خداحافظی کرد و دوباره پس از از حدود هشت سال در سال ۹۲ در قالب برنامه «بچه ها بیاین تماشا» دوباره به خانه اول خود بازگشت
آزاده مویدی فرد صدا پیشگی بیش از ۶۵ عروسک
مویدی فرد فارغ التحصیل رشته تئاتر است که به گفته خودش تاکنون عروسک گردانی ۶۵ عروسک را انجام داده است که از شاخص ترینشان می توان به بیژن، چرا، نینی، انیمیشن های نیروی انتظامی،گل بهار و سپیده اشاره کرد. او که علاوه بر این، بازیگری تئاتر را هم در کارنامه کاریش دارد تا به حال بیشتر در حوزه عروسکی فعالیت داشته است
کشف استعداد صداپیشگی
استعداد صداپیشگی ام را مرحوم سمندریان کشف کردند. یادم هست از درس بیان به من نمره ۲۰ دادند و گفتند تو با حنجره ات موفق خواهی شد و همین برایم آنقدر ارزشمند بود که تصمیم بگیرم و به دنبال بروز استعدادم بروم.
تدریس مویدی فرد
مویدی فرد که مدتی است آموخته هایش را در اختیار علاقه مندان صداپیشگی قرار داده در این باره می گوید : حدود یک سال است شاگرد صداپیشگی دارم و به صورت خصوصی تدریس می کنم و تا الان هم ۱۵ شاگرد داشته ام
دلیلم هم این است که در این کار چون با کودکی آدم ها طرف هستی، پس بیشتر با حریم خصوصیشان مواجه ای و به همین علت بهتر است این کلاس ها در خلوت افراد برگزار شود. بخش اعظم صداپیشگی، تکنیک است که طی سال ها کار کردن، به آن می رسی. بعد از اتمام این دوره ها، سعی ام بر این است که شاگردانم را به طرح هایی که صداپیشه می خواهند، معرفی کنم.
نکتهای که شاید بهتر باشد قبل از هر بحثی در مورد آن توضیح بدهم این است که موسیقی کودک ما بشدت وامدار موسیقی غربی است، چون در موسیقی ایرانی به دلیل تم شرقی که وجود دارد شماها نواهای شاد را کمتر میشنوید. همین موضوع باعث میشود در موسیقی کودک ما نتوانیم آن طور که باید به استانداردها نزدیک شویم چون آن چیزی که ما معمولا تولید میکنیم چندان جهانشمول نیست و با استانداردهایی که در موسیقی روز دنیا برای بچهها هست فاصله زیادی دارد، به همین دلیل ما باید دنبال یک راه جدید باشیم راهی که بتواند بین موسیقی شرقی و غربی پل بزند و یک اثر استاندارد باشد.
شما چند قطعه محبوب را برای بچهها نظیر «شالاپ شولوپ و… »،«آهویی دارم خوشگله»،«شب شد لالا کن » را اجرا کردید به نظرتان چه عواملی باعث موفقیت یک کار کودک بین بچهها میشود؟
بعضیها وقتی اسم کار کودک به میان میآید فکر میکنند خیلی راحت میتوانند از کنار آن بگذرند و هر خوراکی را به بچهها ارائه دهند در حالی که این طور نیست. موسیقی کودک احتیاج به یک تیمی قوی و روانشناسیهای خاص خودش را دارد و نمیتوان بدون تفکر و دانش، کار پرمخاطب و اثرگذاری را تولید کرد. خواندن هر قطعه کودک باید بر اساس حال و هوای آن قطعه نباشد و نباید همه کارها را به یک شکل خواند. هیچوقت یادم نمیرود برای خواندن تراک «شالاپ شولوپ آب تنی» که کاری درباره آموزش حموم رفتن به بچهها بود یادم است وقتی داشتم این کار را میخواندم بنیامین بهادری، آهنگساز این کار به من میگفت این کار را بالا بخوان چون معتقد بود بچهها در حمام صدایشان را پس سرشان میاندازند و میخوانند. همین نکات ظریف باعث جذابیت بخشیدن در کار کودک میشود.
معتقدید که حساسیتها نه تنها در کار کودک نباید کمتر باشد بلکه باید بیشتر هم لحاظ شود؟
بله، بچهها از هوش زیادی برخوردار هستند و کار کردن برای آنها اصلا ساده نیست. این روزها دنیای ارتباطی بچهها نسبت به قبل بسیار متفاوت شده است و مدام در معرض استفاده از تکنولوژی هستند به همین دلیل سطح سلیقه آنها هم بالا رفته و نمیتوان از آنها انتظار داشت که با هر کاری ارتباط برقرار کنند.
اثرات بودجه روی موسیقی کودک چقدر است؟
در این راه باید چارهای اندیشید و نباید به این بهانه از کیفیت کار کم کرد. هیچ وقت یادم نمیرود در تیتراژ برنامه چرا با عنوان «بچهها بیاین » تماشا من تلاش زیادی کردم تا صدای ویلون را به شکل زنده ضبط کنم و از سمپل استفاده نکنم چون معتقد بودم این تیتراژ هر روز پخش میشود و بچهها باید صدای ویلون واقعی را بشنوند. با وجود کمبود بودجه و مخالفتها خوشبختانه این کار انجام شد و تاثیرش را هم به لحاظ کیفی گذاشت.
چرا موسیقیهایی که در گذشته برای کودکان تولید میشد از اثرگذاری بیشتری برخودار بود؟
برای اینکه بزرگان موسیقی این قطعات را میساختند. من تیتراژ جدید «چرا» را با ناصر چشمآذر کار کردم . در این تیتراژ با ظرافتهایی در حین کار آشنا شدم که برای من بسیار جذاب بود. این موضوع نشان میدهد که وقتی کار به کاردان و استادان این حرفه سپرده میشود نتیجهاش هم بینظیرتر است. شما موسیقی فیلم خواهران غریب را به یاد بیاورید با چه زیبایی ملودی شعر «باز باران با ترانه» ساخته شد. شاید در وهله اول این ملودی به ذهنتان ساده بیاید، اما نگارش ساده و عمیق این ملودی کار سادهای نیست، چون آهنگساز آن تلاش کرد با حداقل نت بیشترین خروجی را داشته باشد به گونهای که کودک بتواند آن را کاملا درست و صحیح بخواند.
مونا خواجه کلایی:
بابلسری هستم. شش سال است که در تیم گاز بازی می کنم. دلیل این که والیبال را انتخاب کردم این بوده که خانواده ام کاملا ورزشی بودند. مربی های پایه من پدرم،برادرم و خواهرم بودند از بچگی والیبال بازی می کردم. شش سال هم هست که عضو تیم ملی هستم. از این که والیبال بازی می کنم راضی هستم چون هدفم بوده و دوست داشتم.
*در چه پستی بازی می کنید؟
اسپوکر قدرتی یا دریافت کننده هستم.
لیگ شرایزش خوب است؟
از شرایطی که لیگ دارد واقعا راضی نیستم و فقط از این که والیبال بازی می کنم و کنار دوستان صمیمی ام و مربی که دوستش دارم هستم خوشحالم.
*ماجرا برایتان فان است؟
بیشتر بحث عشق و علاقه اش است وگرنه پولش جوری نیست که زندگی ما را بچرخاند.
*درس چطور ؟ در کنار والیبال؟
دانشجوی تربیت بدنی هستم.
*کارتان فقط والیبال است؟
تمام وقتم والیبال است.
فرنوش شیخی:
اهل گرگان هستم. هفت هشت سال است که در تیم گاز بازی می کنم. چندین سال هم به طور متوالی عضو تیم ملی هستم. هیچ علاقه ای به این رشته نداشتم هنوز هم خیلی علاقمند نیستم و فقط چون بلدم بازی می کنم. رشته ام بسکتبال بود. به خاطر اصرار پدرم چون والیبالیست بود و در تیم ارتش بازی می کرد، به والیبال آمدم و خیلی هم زود پیشرفت کردم.
*چطور شد که ادامه اش دادی؟
از همان سال اولی که وارد این رشته شدم در لیگ بازی می کردم. دوم راهنمایی بودم یک قرارداد چهار میلیونی بستم. یک مقدار این برایم انگیزه شد که با این سن قرارداد این رقم بستم به همین دلیل هر سال بهتر شد و پیشرفت کردم.
*یعنی به خاطر پول در والیبال ماندی؟
بله ، ۴ میلیون خیلی پول بود . شاید رقمی که حتی پدرم هم در ماه نصفش را هم نمی گرفت. بعد از دو سال و خیلی زودتر از این که فکرش را بکنم تیم ملی دعوت شدم.
*دقیقا چطوری دعوت شدی؟
زمانی که من به تیم ملی رفتم خانم صدیقی سرمربی تیم ملی بودند اصلا در حد تیم ملی نبودم و می دانم به خاطر آینده ام من را برای تیم ملی انتخاب کردند. کاپیتان تیم ملی خانم نیلوفر رشیدی بودند که در پست سرعتی زن بازی می کردند من به جای ایشان رفتم. به خاطر همین علاقمند شدم. یک تغییر پست داشتم قدرتی زن و دریافت کننده بودم پستم را که عوض کردند سرعتی زن شدم پیشرفت دیگری در کارم بود. خانم صدیقی در تیم انقلابی به راه انداختند و من هم شانس داشتم که در این جوانگرایی به تیم ملی دعوت شدم . تا به حال هم که در خدمت تیم ملی و باشگاه گاز هستم و خوشحالم هنوز افتخار شاگردی خانم صابری را دارم.
instagram farnoosh sheikhi16