رضا امیرخانی در خندوانه چه گفت؟ +بیوگرافی
در این قسمت از «خندوانه» شادی برنامه به کسانی تقدیم شد که دماغشان بزرگ است و عمل نکردند یا سرشان کم مو است و مو نکاشتهاند.
بعد از این و یک رفت و آمد هم نوبت به دعوت مهمان رسید که به این بهانه رضا امیرخانی (نویسنده) به روی صحنه آمد.
وی در بخشی از صحبتهایش راجع به حضور منتقدان و بیانات آنها عنوان کرد: روی صحبت من در نوشتههایم مردم هستند و روی حرف منتقدین هم همین مردم باید باشند؛ چرا که قرار نیست من با آنها (منتقدین) رو در رو شوم و اشتباه هم زمانی است که ما روبروی هم قرار میگیریم.
امیرخانی در ادامه به سراغ انتخاب عنوان یکی از کتابهایش که «منِ او» است رفت و اظهار کرد که اتفاقی این اسم را به جهت نامگذاری فولدر کلی فصلهای رمان روی سیستمش انتخاب میکند و با تعریف منتقدان و هنردانان این اسم ثابت شده است.
او درباره ثروتهایی که نویسندگان به جیب میزنند گفت: این اتفاق بسیار کم در حوزه نوشتاری رخ میدهد که کسی تنها بنویسد و ثروتمند هم تلقی شود، در این خصوص هم شاید تنها بتوان حدود ۱۵ نفر را در حوزه ادبیات نام برد.
وی همچنین علت حضورش در «خندوانه» را نوعی قدردانی برای ساخت و اجرای این برنامه عنوان کرد.
در قسمت دیگری صحبت از عبوس و جدی بودن برخی از اقشار جامعه شد و امیرخانی هم با تعریف خاطراتی از علامه جعفری که یکی از آنها تعریف حکایت «خر برفت و خر برفت» با لحن ساده و رویی خوش برای بچههای مدرسهای بود، بیان کرد: پس با این اوصاف ایراد از تدین من است نه اصل داستان.
او در بخش دیگری در پاسخ به علت جذابیت فوتبال گفت: کری خواندنها، مثل کریخواندن بازی پرسپولیس و استقلال (که البته بحثی ندارد؛ چون پرسپولیس همیشه میبرد) یکی از عوامل این جذابیت محسوب میشود. در کنار آن بحث هیجان و تخلیه روانی هم مطرح است.
این نویسنده همینطور حاضران در استادیوم را به منزله دماسنجی دانست که التهاب جامعه را به تصویر می کشند و نیاز خود را به گسترش چنین فضایی اعلام می کنند.
امیرخانی در آخر اعلام کرد که برای شاد کردن چند نفر در خارج از «خندوانه» حاضر است برای کودکان کار حرکتی را انجام دهد.
پس از لبخند مهمان برنامه، کمدین مهران غفوریان وارد شد و از ابتدا شروع به تعریف خاطرهای از ترسش نسبت به حشرات کرد. بعد هم یک لطیفه و خاطرهای از بی احساس بودن برخی خارجیها تعریف نمود و رفت.
جوان هم با آرزوی سلامتی و آرامش برای مردم ایران برنامه ای دیگر را به پایان رساند.
رضا امیرخانی (متولد ۱۳۵۲، تهران) نویسنده و منتقد ادبی ایرانی و به نوشتهٔ وبگاه کلمه، اصولگراست، او مدتی نیز رئیس هیئت مدیره انجمن قلم ایران بود. وی که خود را از نویسندگان متعهد به انقلاب و هواخواه جمهوری اسلامی میداند او به غیر از نگارش رمان و داستان بلند و یک مجموعه داستان کوتاه، به تألیف سفرنامه و مقالات بلند تحلیلی اجتماعی نیز پرداخته است. امیرخانی به منظور نوشتن وقایع سفر علی خامنهای در سال ۱۳۸۱ به استان سیستان و بلوچستان- که با نام داستان سیستان به چاپ رسیده است- یکی از همراهان وی بود.[۶] از وی و بخشی از نویسندگان نزدیک به حکومت به عنوان کاتبان رهبری نام میبرند.
برخی از آثار وی به زبانهای روسیو اندونزیایی ترجمه شده است.
امیرخانی، در آثار خویش انتقاداتی گاه صریح و گاه به شکل ضمنی نسبت به سیاستهای مسئولان دولتهای هر دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب و همچنین دولتهای دوران جنگ ایران و عراق و دولت سازندگی، ابراز داشته است.
زندگی
رضا امیرخانی در سال ۱۳۵۲ در تهران متولد شد. پدرش محمدعلی کارخانهدار بود. کودکیش را در محله بیست و پنج شهریور تهران سپری کرد. دوره ابتدایی را در دبستان بهرستگان و دوره راهنمایی و دبیرستان را در دبیرستان علامه حلی تهران گذراند و در سال ۱۳۷۰ وارد دانشگاه صنعتی شریف شد و موفق به اخذ مدرک مهندسی مکانیک شد. علاقمندی ادبیش از شبهای شعر انقلاب اسلامی در دبیرستان علامه حلی شروع شد و از همان اواخر دوران دبیرستان نوشتن را آغاز کرد. حاصل این قلمزدنها اولین رمان امیرخانی به نام ارمیا بود که در سال ۱۳۷۴ منتشر شد. وی در این رمان سعی داشت به نقد دوران سازندگی بپردازد. علیرغم آن که رمان بدون طرح قبلی بود و ضعفهای تکنیکی داشت، ولی توانست رمان برگزیده جشنواره آثار ۲۰ سال دفاع مقدس شود.
دیگر اثر رضا امیرخانی در سال ۱۳۷۸ با نام من او منتشر شد. وی برای نوشتن من او نزدیک دو سال از عمرش را وقف مطالعه آثاری دربارهٔ تهران قدیم کرد. از سال ۱۳۸۱ سردبیری سایت لوح ارگان نویسندگان ادبیات پایداری را بر عهده داشت و در پاییز ۱۳۸۴ از این مقام استعفا داد. وی از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ رئیس هیئت مدیره انجمن قلم ایران بود. سرلوحهها گزیدهای از یادداشتهای پراکنده سالهای ۸۱-۸۴ در سایت لوح ؛ نوشته شده و توسط انتشارات سپیده باوران اسفند ماه ۱۳۸۷به چاپ رسیده است. به گواهی سایت شخصی وی، بیش از ششصد هزار نسخه از کتابهای او تا به حال به فروش رسیدهاست.[منبع خودچاپکرده] امیرخانی دارای مدرکِ خلبانی شخصی میباشد و در سال ۷۱ جوانترین خلبان شخصی کشور بود.[۱۶] وی در سال ۱۳۷۹ راهی آمریکا شد و چند سالی در آنجا اقامت داشت.[۱۷]
در سال ۱۳۸۷ اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رمان بیوتن را دارای اشکالات اساسی دانست و چاپ کتاب را منوط به اصلاح آن موارد کرد که با دخالت وزیر ارشاد وقت (محمدحسین صفار هرندی) و دستور مستقیم وی، مجوز کتاب بدون هیچ اصلاحیهای در کمتر از یک هفته صادر شد.[۱۸]
رضا امیرخانی روابط حسنهای با آیتالله خامنهای و منسوبان وی دارد.[۱۹] امیرخانی علاوه بر همراهی علی خامنهای در سفر سیستان و انتشار خاطرات آن سفر در قالب کتاب داستان سیستان در بعضی ملاقاتهای فرهنگی آیتالله خامنهای حضور دارد.[۲۰][۲۱][۲۲] امیرخانی در ۳۲ سالگی ازدواج کرد و دارای فرزندی به نام علی است.[۲۳]
کتابشناسی
- ارمیا (رمان، سال ۱۳۷۴)، انتشارات سوره مهر
- ناصر ارمنی (مجموعه داستان، سال ۱۳۷۸)،انتشارات کتاب نیستان
- من او (رمان، سال ۱۳۷۸)، انتشارات سوره مهر
- ازبه (داستان بلند، سال ۱۳۸۰)، انتشارات کتاب نیستان
- داستان سیستان (سفرنامه، سال ۱۳۸۲)، انتشارات قدیانی
- نشت نشا (مقاله بلند، سال ۱۳۸۴)، انتشارات قدیانی
- بیوتن (رمان، سال ۱۳۸۷)، انتشارات علم
- سرلوحهها (مجموعه یادداشتهای پراکنده سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۴ – سال ۸۸)
- نفحات نفت (سال ۱۳۸۹)، نشرافق
- جانستان کابلستان (سال ۱۳۹۰)، نشرافق
- قیدار (سال ۱۳۹۱)، نشرافق
جوایز
- کتاب اِرمیا برگزیده جشنواره آثار ۲۰ سال دفاع مقدس و مورد تقدیر در اولین دوره جشنواره مهر و دومین جشنواره دفاع مقدس
- کتاب من او که در دومین جشنواره مهر مورد تقدیر قرار گرفته و یکی از سه کتاب برگزیده منتقدان مطبوعات و سه کتاب برگزیده سال ۱۳۷۹
- کتاب قیدار برگزیدهٔ بخشِ داستانِ بیستویکمین دورهٔ جایزهٔ کتابِ فصل