درباره بابک زنجانی و ثروت افسانه ای اش

0

اخیراً مصاحبه ها و اخبار مربوط به آقای بابک زنجانی که در مدت کوتاهی، ثروتی کلان گرد آورده، توجه محافل سیاسی- اقتصادی و مردمی را به خود جلب کرده است. درباره گفتار و رفتار بابک زنجانی، یادآوری نکاتی ضروری است:

۱. در فرهنگ ما – شاید از روی حسادت – ثروتمندان مشهور، اغلب در هاله ای از شایعات و تهمت ها و حاشیه ها احاطه می شوند و به همین دلیل، برخی ثروتمندانی که از راه های سالم به ثروت رسیده اند، از حضور در رسانه ها پرهیز می کنند. با این وجود، رفتار و داستان «ب – ز» یک پدیده محسوب می شود. جوانی که با خوش شانسی محیرالعقولی ثروتمند می شود اما خود را بسیجی اقتصادی می نامد، با چهره های بدنام دولت سابق نشست و برخاست و معامله داشته و نمایندگان مجلس، اسنادی در اختیار دارند که وی از راه نادرست آن ثروت عظیم را گردآورده است.

از آنجا که تشویق کارآفرین و کارآفرینان، شرعاً و قانوناً باید در صدر سیاستهای اقتصادی کشور قرار داشته باشد، برای تشویق کارآفرینان سالم هم که شده، مدعی العلوم و نمایندگان پیگیر پرونده «ب – ز» باید مشخص کنند که آیا این جوان، کارآفرین و به قول خودش بسیجی اقتصادی است یا رانتخوار و فاسد؟ اگر کارآفرین است، بخاطر کارآفرینی اش- و نه ثروتش- از وی تحلیل شود ولی اگر رانتخوار و فاسد و قانون شکن است، باید محاکمه گردد.

۲. شنیده شده که آقای زنجانی پس از حادثه نشست زمین در اطراف پروژه ساختمانی اش در شهرک غرب و ایجاد خسارت و مزاحمت برای همسایه ها، بدون عذر خواهی گفته است پول خانه های صدمه دیده را به مالکانشان می پردازد تا جای دیگری خانه بخرند. امید می رود بابک زنجانی چنین جمله ای نگفته باشد. چرا که از این حرف، بوی نخوت و تکبر می اید .

در نگاه دینی ما، تولید ثروت، به شدت تشویق شده تا حدی که از کلام معصومین علیهم اسلام برمی آید که «در نظام اسلامی، تولید ثروت، عبادت است[۱]». اما همین دین، با گرد آوری ثروت انبوه مخالفت می کند و ثروتمندان را از فخرفروشی و ایجاد احساس حسرت در دیگران با رفتارهایشان، با شدت هر چه تمام تر نهی می کند. عذاب وحشتناک قارون که با راه اندازی مانور تجمل، دل مردم را می سوزاند ، ناظر به همین نکته است.

در نگاه دینی ما، خلق ثروت، عبادت است اما ثروتمند اجازه ندارد با ثروتش «هرکاری دلش خواست» انجام دهد. در نگاه دینی ما حاکمان هم حق ندارند سر سفره ثروتمندان بنشینند و با آنها – به واسطه ثروتمند بودنشان– رفت و آمد کنند.

۳. در جامعه اسلامی، کارآفرین و «تولیدکننده ثروت» اجر و قرب دارد اما ثروتمند بخاطر ثروتش، هیچ برتری و مزیتی نسبت به دیگر شهروندان ندارد. در جامعه اسلامی رای ثروتمندترین افراد با رای فقیرترین افراد، برابر و حقوق شهروندی شان یکسان است. اگر سرداری یا نماینده مجلسی یا مسئولی به ثروتمندان نسبت به فقرا با چشم دیگری نگاه می کند و با آنها، بیشتر از فقرا توجه و رفت و آمد دارد، از استانداردهای جامعه اسلامی عدول کرده و باید با وی برخورد شود.

ما شیعه آن امامی هستیم که وقتى خبردار شد فرماندارش در بصره، دعوت مهمانى ثروتمند شهر را پذیرفته با عتاب به وی نوشت: «… اى پسر حنیف، به من خبر رسیده که مردى از جوانان اهل بصره تو را به مهمانى خوانده و تو هم به آن مهمانى شتافته‏اى، با غذاهاى رنگارنگ، و ظرفهایى پر از طعام که به سویت آورده مى‏شده پذیراییت کرده‏اند، خیال نمى‏کردم مهمان شدن به سفره قومى را قبول کنى که محتاجشان را به جفا مى‏رانند، و توانگرشان را به مهمانى مى‏خوانند…»[۲]

۴. با وجودی که ادبیات دینی، درباره ضرورت تولید ثروت و رفتار ثروتمندان، به قدر کافی غنی است، اما درباره رفتار ثروتمندان و بایدها و نبایدهای ثروتمندی، در جامعه ما الگو سازی نشده است. همین فقدان الگو باعث شده برخی جوانان تصور کنند در جمهوری اسلامی نمی توان از روش سالم و بدون دیدن دم فلان نهاد یا آستان یا سردار یا بیت، کسب و کار بزرگ و موفقی راه انداخت و همین فقدان الگوی ثروتمندی باعث شده بسیاری از کاآفرینان بزرگ و سالم، از حضور در رسانه ها و نشان دادن مسیر موفقیتشان برای جوانان، پرهیز کنند.

در الگوی تولیدثروت در جمهوری اسلامی، باید جایگاه و شان تولیدکننده ثروت مشخص شود و نیز تفاوت تولیدکننده ثروت با ثروتمند روشن شود همچنین الگوهای رفتاری و بایدها و نبایدهای رفتار فردی و اجتماعی ثروتمندان شفاف شود و معلوم شود ثروتمندان چه کارهایی لازم است انجام دهند، چه کارها و رفتارهایی بهتر است انجام دهند و چه کارها و رفتارهایی نباید انجام دهند. همچنین ارتباط سیاستمداران و صاحبان قدرت رسمی نیز با ثروتمندان باید دقیقا مدون و ابلاغ شود تا ارتباط آلوده و بسیار خطرناک قدرت و ثروت در نظام اسلامی شکل نگیرد.

خلاصه آنکه :
– وضعیت بابک زنجانی نباید استخوان لای زخم بماند. ایشان یا کارآفرینی موفق است یا رانتخواری فاسد. کمیسیون اصل۹۰ مجلس و دادستان به عنوان مدعی العلوم باید برای حفظ آبروی کارآفرینان ایرانی هم که شده، پرونده وی را بررسی و تکلیف را روشن کنند.

– امثال سردار قرمز پوش یا آقازاده متولی فلان آستان یا فلان نماینده مجلس، که به واسطه نسبتشان با نهادهای دینی– حکومتی، با ثروتمندان نشست و برخاست می کنند باید خلع لباس و گوش مالی شوند تا همگان بدانند در حکومت اسلامی، حاکمان با طبقه فرودست رفت وآمد دارد نه با ثروتمندان و اشراف.

– الگوی راهبردی نظام جمهوری اسلامی درباره تولید ثروت و رفتار ثروتمندان باید تدوین و به عموم معرفی شود تا کارآفرینان سالم، تقدیر و تشویق شوند، رفتار اجتماعی صاحبان ثروتهای کلان کنترل شود و شارلاتان هایی که خود را کارآفرین معرفی می کنند، رسوا گردند.

[۱] – عبارت داخل گیومه، دکترین تولید ثروت در جمهوری اسلامی است که در رساله دکتری نگارنده پیشنهاد شده است.

[۲] – نامه چهل و پنجم نهج البلاغه، خطاب به عثمان بن حنیف انصارى، فرماندار امام در بصره

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ