بازیگر زن هلندی به ایران مهاجرت کرد! +عکس

0

مارین ون هولک Marene van Holk، بازیگر و کارگردان تئاتر هلندی اخیرا به ایران مهاجرت کرده و می خواهد اینجا زندگی کند!!

مهاجرت به خارج مهاجرت به اروپا کشف حجاب بازیگران اقامت ایران Marene van Holk

مارین ون هولک، بازیگر و کارگردان تئاتر هلندی که اخیرا به ایران مهاجرت کرده و عضو کمپانی هنرهای اجرائی ویرگول شده و در همین مدت فارسی نیز آموخته، این روزها نمایش «کروماکی» را با بازیگران ایرانی نظیر بابک بیگ زاده، خسرو پسیانی، نگین تبرا، حدید تقی یار، دیبا خاتمی، مینا درودیان، امیرحسین طاهری، شهریار فرد، پریسا مقتدی، مینا ملک محمدی و میثم میرزایی در خانه نمایش «دا» اجرا می کند. او با نشان دادن زوایایی تازه، سعی بر آشنایی زدایی از مفهوم «مهاجرت» دارد. «کروماکی» که به لحاظ فرم نیز تجربه گرا و آوانگارد است، در فضایی اتفاق می افتد که میان تماشاگر و بازیگر هیچ فاصله ای نیست و نهایتا تجربه ای ناب رقم می خورد. با مارین ون هولک که قصد دارد در ایران بماند و اینجا کار کند، گفت وگویی داشتیم که می خوانید.

نام «کروماکی» که شما برای اجرایتان انتخاب کرده اید، نام یک تکنیک و جلوه ویژه سینمایی است. دلیل انتخاب این عنوان چه بود؟
تکنیک کروماکی برای من استعاره ای است از مهاجرت کردن. هرکس می خواهد جایی برود، تصویری از آن سرزمین دارد که تصویری دوبعدی است اما وقتی به مقصد می رسد، همه چیز با آنچه تصور می کرده فرق می کند. تصویری که خیلی وقت ها ما از سرزمینی که بناست به آن مهاجرت کنیم داریم، تصویری تیپیکال است و با آنچه در واقعیت وجود دارد فرق می کند. در نظر من مهاجرت گاهی تغییر تصویر بک گراند است، مثل اتفاقی که در ابتدای اجرای ما با تکنیک کروماکی می افتد. شما مقابل پرده ای سبزرنگ می ایستید و عکس می گیرید، سپس بک گراندی از سرزمین دلخواهتان به تصویر افزوده و عکس تازه برایتان ارسال می شود. درست مثل تصوری که از مهاجرت هست.

شما هلندی هستید و به ایران مهاجرت کرده اید. انگیزه و بهانه شما برای اینکه اجرائی با تم «مهاجرت غیرقانونی» در ایران داشته باشید، چه بود؟
خودم مدت هاست با پدیده مهاجرت درگیر شده ام و سال ٢٠١۵ در اروپا همه درگیر این موضوع بودند. در واقع انگار موضوع مهاجرت و مهاجران غیرقانونی، موضوعی بود که به هیچ وجه نمی شد از آن فرار کرد. من در ایران زندگی می کنم و نگاهم به این موضوع، با هموطنانم و اروپایی ها فرق می کند چون تجربه دو، سه سال زندگی در خاورمیانه را دارم. در مدتی که ساکن خاورمیانه هستم، دیده ام که بسیاری از ایرانی ها مثل افغانستانی ها مهاجرت کرده اند اما مردم ایران معمولامهاجرت غیرقانونی و پناهندگی را دور از خودشان تصور می کنند. برای همین فکر کردم کارکردن روی این موضوع در ایران جالب تر است. هیچ یک از بازیگران ایرانی که با آنها کار کردم، تجربه ای از مهاجرت غیرقانونی نداشتند و در واقع تلاش من برای نزدیک ترشدن بازیگر و مخاطبم به موقعیتی بود که ممکن است روزی برای هرکسی اتفاق بیفتد. برای من مهم بود که در این نمایش از تصور و تخیل بازیگران ایرانی استفاده کنم.

در مدتی که به ایران مهاجرت کرده اید، فارسی را نیز آموخته اید. اما در شرایطی که فارسی، زبان اصلی شما نیست، متن این اجرا چطور شکل گرفت؟
ما اول روی کاراکترها کار کردیم و بعد شروع کردیم با بداهه پردازی و اتودزدن های مداوم به متن رسیدیم. در واقع با اتودزدن، متریالی داشتیم که با استفاده از آن، ساختار را شکل دادیم. خانم نغمه ثمینی هم در نوشتن نریشنی که در واقع شیرازه اجرای ماست همراهی مان کردند.

امروزه شاهدیم بسیاری از ایرانی ها به فکر مهاجرت به اروپا و دیگر نقاط دنیا هستند اما شما از هلند به ایران آمده اید. قصد دارید اینجا بمانید؟ کارکردن در ایران تا چه اندازه برایتان جدی است؟
این موضوع برایم بسیار جدی است. من فکر می کنم خیلی خوش شانس هستم که توانسته ام به فرهنگ دیگری مهاجرت کنم و در آن فرهنگ، تئاتر کار کنم. وقتی به سیستم دیگری می روی و آن را با سیستمی که خودت در آن رشد کرده ای مقایسه می کنی، در چنین تجربه ای چشمت باز می شود و بینش پیدا می کنی. من از بودن در ایران و کارکردن در اینجا تجربه های بسیار زیادی کسب کرده ام و از این بابت بسیار خوشحالم.

در وطن خودتان هلند در چه رشته ای تحصیل کردید و پیش از مهاجرت به ایران به چه کاری مشغول بودید؟
ابتدا در لندن بازیگری خواندم و بعد در مقطع فوق لیسانس در هلند در رشته نورپردازی تحصیل کردم. در واقع در سال های اخیر بین هلند و لندن در رفت وآمد بودم و چندین اجرای وابسته معماری در هلند کار کردم. مثلاتوی یک قایق اجرا داشتم یا توی جنگل. همچنین مدیر یک شرکت نورپردازی در هلند بودم.

نقش کمپانی هنرهای اجرائی ویرگول در شکل گیری اجرای «کروماکی» چه بود؟
سه سال است که با کمپانی هنرهای اجرائی ویرگول کار می کنم و در واقع حالادیگر عضو این گروه شده ام. پشتیبانی اجرای کروماکی برعهده کمپانی ویرگول بود و چندتا از بازیگرها هم از کسانی بودند که زیرمجموعه ویرگول هستند و در کارگاه آروند دشت آرای (مدیر کمپانی) حضور داشتند. برای من مهم بود که در این اجرا با بازیگران جوان و کم تجربه کار کنم چون اجرای من نیاز به بازیگرانی داشت که هنوز در نقش ها و کلیشه ها گیر نیفتاده اند. البته هم زمان بازیگرانی باتجربه هم لازم بود که با آنها، اجرایمان بالانس باشد.

آروند دشت آرای، کارگردان تئاتر ایرانی که در این اجرا نیز مشاور شماست، در پروسه شکل گیری «کروماکی» چه نقشی داشت؟
آروند دشت آرای به من همفکری داد و در واقع برایم معرف فرهنگ و جغرافیایی شد که با آن بیگانه بودم. بدون یاری او قطعا این اجرا شکل نمی گرفت.

«کروماکی» در خانه نمایش «دا» روی صحنه می رود و شکل اجرای آن به نحوی است که هیچ مرزی بین بازیگر و تماشاگر وجود ندارد. صحنه مجزا نشده و به تماشاگر این آزادی داده می شود که حین اجرا بنشیند، بایستد، راه برود و حتی دراز بکشد. شما هر روز می توانید میزبان تعداد محدودی تماشاگر باشید. ایجاد این محدودیت تعمدی و آگاهانه بود؟
بله کاملا. این اجرا نمی تواند بیش از ٣٠ تماشاگر داشته باشد و از طرفی من نمی خواستم اجرایمان بازیگر خیلی معروفی داشته باشد و شکلی تجاری پیدا کند. در واقع می خواستم ضدجریان و آلترناتیو باشیم. تماشاگرمان را با آزادی ای که به او می دهیم با تجربه ای خاص مواجه کنیم و نهایتا برخلاف جریانِ روز تئاتر دنیا که به شدت تجاری است و سعی بر آن دارد که با استفاده از ستاره های دنیای بازیگری، در هر اجرا بیش از هزار تماشاگر داشته باشد، عمل کنیم.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ