درخواست ۲۰ نماینده اهل سنت برای برخورد با مهران مدیری و عوامل «دورهمی»

0

بیست نفر از نمایندگان فراکسیون اهل سنت مجلس در تذکر کتبی خواستار برخورد جدی با عوامل تولید و مجری برنامه دورهمی بدلیل آنچه اهانت به بزرگان اهل سنت می‌خواندند،‌شدند.

نگهبان سلامی نماینده خاف و رشتخوار و هم‌چنین نوزده نفر از نمایندگان فراکسیون اهل سنت از جمله بیگلری، حسین زاده، رحیمی جهان آبادی، محمود زاده ، عثمانی، خضری، شهاب نادری، قرجه طیار، مرادی، یارمحمدی، علی کرد، محمد باسط درازهی، علی محمد مرادی، شهرام کوسه قراوی، رامین نورقلی پور، فرشادان، سید احسن علوی، نعیم امینی فرد و عبدالغفور ایران نژاد در تذکر کتبی امروز خود به وزیر فرهنگ ابراز کردند که به منظور پیشگیری از اهانت به بزرگان اهل سنت با عوامل تولید و مجری برنامه دورهمی که اخیرا در برنامه خود به اهل سنت اهانت کرده‌اند برخورد شود.

منظور نمایندگان امضاءکننده این نامه به بخشی از برنامه دو شب پیش مهران مدیری برمی‌گردد که با موضوع «تظاهر و ریا » پخش شد.

در این بخش، مجری، داستان فرد ریاکار و نان‌ به نرخ روز خوری را روایت می‌کند که برای استخدام مراجعه کرده و بر اساس جو  موجود و تنها از روی ریاکاری و نان به نرخ روز خوری، بدون هیچ ارتباطی با موضوع استخدام، به دو تن (طلحه و زبیر) اهانت می کند.

هنوز عوامل برنامه دورهمی نسبت به اعتراضات انجام شده واکنشی نشان نداده‌اند.

طلحه و زبیر؛ عاقبت دنیا زدگی و طمع ‌ورزی

طلحه ابن عبیدالله از بستگان و یاران نزدیک پیامبر اکرم بود. قبل از بعثت پیامبر، از معدود کسانی بود که توانایی خواندن و نوشتن داشتند و از اولین کسانی بود که به پیامبر ایمان آوردند. در بسیاری از غزوات شرکت کرد. در جنگ احد نیز هنگامی که ورق برگشت و کفار به مسلمین حمله کردند، طلحه فداکاری و شجاعت بسیاری به خرج داد و از جمله‌ی کسانی بود که فرار نکردند و به دفاع از پیامبر پرداختند. در غزوه تبوک و حجه الوداع نیز همراه پیامبر بود. او عضو شورای شش نفرهای بود که عمر برای تعیین خلیفه پس از خود ترتیب داده بود. در این شورا به همراه زبیر به امیرالمومنین علی علیه السلام رأی داد؛ ولی سرانجام عثمان به خلافت برگزیده شد.
در اواخر خلافت عثمان بسیاری از صحابه پیامبر و جمع کثیری از مردم از کارهای عثمان ناراضی بودند. طلحه نیز به همراه عایشه جزو این دسته بود و دشمنی سرسختانه‌ای با او پیدا کرد. پس از قتل عثمان، طلحه و زبیر از اولین کسانی بودند که با امیرالمومنین علی بیعت کردند؛ ولی پس از مدتی از امام خواستند حکومت قسمتی از سرزمین‌های اسلامی را به آنها بسپارد؛ اما چون امام درخواست آنها را رد کرد، به عایشه و بنی امیه و مخالفان امیرالمؤمنین علیه السلام در مکه پیوستند؛ مقدمات جنگ جمل را فراهم نمودند و به سوی بصره رهسپار شدند.
طلحه در جنگ جمل کشته شد. قاتل او مروان بن حکم، داماد عثمان بود. مروان با وجود این که خودش جزو سپاه طلحه بود، به انتقام خون عثمان به طور ناشناس طلحه را هدف تیر قرار داد و او را به قتل رساند.
ناکثین که آنها را «اصحاب جمل» نیز می نامند، افرادی بودند نظیر طلحه و زیبر که از اصحاب خاص پیامبر به شمار می رفتند و خدمات بسیار ارزنده ای برای اسلام و پیامبر(ص) انجام داده بودند، بطوریکه رسول اعظم(ص) در فضیلت آنان جملات متعددی به زبان آورده بودند.
زبیر به هنگام اسلام آوردن، سنش دوازده یا پانزده بود و پس از وفات پیامبر(ص)، زبیر از جمله افرادی بود که به علی(ع) وفادار ماند بطوریکه در دفاع از امیرالمومنین مورد ضرب و شتم شدید طرفداران ابوبکر قرار گرفت.
پس از قتل عثمان طلحه اولین کسی بود که با حضرت علی(ع) بیعت کرد و زبیر دومین نفر بود. واقدی، تاریخ نگار بزرگ اسلام می نویسد: روز جنگ احد تنها ۳ تن از مهاجرین یعنی علی(ع)، طلحه و زبیر و ۸ تن از انصار تا سر حد جان در رکاب پیامبر جنگیدند و بقیه بی استثنا پا به فرار گذاشتند.
بعد از کشته شدن زبیر وقتی چشمان امام علی(ع) به شمشیر زبیر افتاد فرمود: «این شمشیر، کرارا غبار غم از چهره پیامبر خدا زدوده است. امیرالمومنین(ع) بر سر جنازه ی طلحه نیز فرمود: ای‌ ابومحمد! بر من‌ سخت‌ گران‌ است‌ که‌ تو را در زیرستارگان‌ آسمان‌ کشته‌ ببینم‌، و ای‌کاش‌ خداوند بیست‌سال‌ قبل‌ از این ‌روز، جان‌ مرا گرفته‌ بود!»
اما چه می شود که طلحه و زبیر با این همه صفات ارزشمند، تبدیل به طلحه و زبیر نقش بسته در ذهن های ما می گردند؟
حضرت علی(ع) در خطبه ۱۵۱ نهج البلاغه عبارتی نقل می فرمایند به این مضمون: «همانا ازمستی های نعمت بترسید» و در ادامه در خطبه ۱۸۵ می فرمایند: «و آن در هنگامی است که شما مست می گردید، اما نه از باده بلکه از نعمت و رفاه» 
سرازیر شدن نعمتهای بی حساب در زمان عمر و عثمان بسوی جهان اسلام و تقسیم غیرعادلانه ثروت و تبعیضهای ناروا، جامعه اسلامی را دچار بیماری مزمن «دنیازدگی» و «رفاه طلبی» کرد. افرادی که تا چند سال پیش فاقد هرگونه ثروت و سرمایه ای بودند دارای ثروت بی حساب شدند. این جا بود که دنیا کار خود را کرد و اخلاق امت اسلام به انحطاط گرائید. طلحه و زبیر هم از این قاعده مستثنی نبودند.
مسعودی، صاحب «مروج الذهب» می نویسد:
«زبیر بن العوام خانه ای در بصره بنا کرد که اکنون در سال ۳۳۲ (زمان خود مسعودی است) هنوز باقی است و معروف است خانه هایی در مصر، کوفه و اسکندریه بنا کرد. ثروت زبیر بعد از وفات پنجاه هزار دینار پول نقد و هزار اسب و هزارها چیز دیگر بود.
خانه ای که طلحه بن عبدالله در کوفه با گچ و آجر و ساج ساخت هنوز (در زمان مسعودی) باقی است و به دار الطلحتین معروف است. عایدات روزانه طلحه از املاکش در عراق هزار دینار بود. در سر طویله او هزار اسب بسته بود. پس از مردنش یک سی و دوم ثروتش هشتاد و چهار هزار دینار برآورد شد.»
طلحه و زبیر از نزدیکترین افراد به رسول الله بودند، لکن سکرات نعمت و رفاه آنها را به سوی طمع ورزی و اشرافی گری سوق داد و باعث شد که در مقابل امیرالمومنین(ع) بایستند که پیامبر در وصفش فرمود: 
«سوگند به آن خدایی که جان من در دست قدرت اوست، اگر نبود این که گروهی از امت من تو را مثل انصاری که عیسی را به خدایی اشتباه گرفتند، غلو کنند در مورد فضایل و مناقب تو، مطالبی می گفتم که تمام مسلمانان خاک زیر پای تو را توتیای چشم خود می کردند.»
البته نباید گمان ببریم که با مرگ طلحه و زبیر توسط مروان بن حکم و ابن جرموز، خلق و منش طلحه و زبیر هم رخت بر بست، بلکه تاریخ اسلام در ادوار مختلف طلحه و زبیرهای متعددی به خود دیده است. کسانیکه اتفاقا چون طلحه و زبیر روزگاری نقش بی بدیلی در دفاع از اسلام داشتند، لکن پس از گذشت مدتی، وقتی که اصطکاک آنان با تنعمات دنیایی زیاد شد در مقابل همان اسلام و نماینده خدا، شمشیر کشیدند.
شناخت طلحه و زبیر( و اصحاب جمل)
چون رعد خروشیدند و چون برق درخشیدند اما کاری از پیش نبردند و سر انجام سُست گردیدند.ولی ما این گونه نیستیم تا عمل نکنیم ، رعد و برقی نداریم. و تا باریم سیل جاری نمی سازیم.
آیا علی(ع) طلحه و زبیر را بخشید؟
طلحه و زبیر بیعت با علی(ع) را شکستند و جنگ جمل را به راه انداختند و هر دو در این جنگ کشته شدند و حضرت این دو را نبخشید. علی(ع) وقتی چشمش به صورت بی جان زبیر افتاد، خطاب به جسد او فرمود: تو مدتی با پیامبر خدا مصاحب بودی و با او پیوند خویشاوندی داشتی(زبیر پسر عمه پیامبر(ص) بود) ولی شیطان بر عقل تو مسلط شد و کار تو به این جا انجامید.(۱)
حضرت چون جسد طلحه را دید فرمود: برای تو سابقه‏ای در اسلام بود که میتوانست تو را سود بخشد، ولی شیطان تو را گمراه کرد و لغزانید و به سوی آتش شتافتی.(۲) در این سخنان امام(ع) تسلط شیطان بر طلحه و زبیر را تصریح میفرماید، ولی از توبه یا بخشش آنان حرفی نمیزند.

پی نوشت‏:

۱ – جعفر سبحانی، فروغ ولایت، ص ۴۱۷٫

۲ – همان، ص ۴۲۲٫

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ