بیوگرافی چیستا یثربی و جزییات طلاق از همسرش +عکس

6

طلاق و جدایی چیستا یثربی و همسرش شارمین میمندی نژاد از طلاق های جالب توجه میان هنرمندان ایران بوده است که کارگردان زن ایران دلیل جالبی را برای طلاق از همسرش اعلام کرد .

«چیستا یثربی»، نویسنده ای است که تا به امروز چندین کتاب و نمایشنامه نوشته و چاپ کرده اما خودش هم اذعان دارد که هیچ گاه به اندازه امروز و با «حاج علی» و «پستچی» شناخته شده نبوده است.

همسر اول چیستا یثربی طلاق هنرمندان طلاق بازیگران خانواده چیستا یثربی بیوگرافی شارمین میمندی نژاد بیوگرافی چیستا یثربی

چیستا یثربی متولد ۲۷ مهر ۱۳۴۷ در آلمان کارگردان و نویسندهٔ تئاتر و سینما است.

دکترا در زمینه روانشناسی تربیتی را از کانادا و هم چنین فوق لیسانس و لیسانس روانشناسی‌اش را از دانشگاه الزهرا گرفت. فعالیتهایش را در حوزه تئاتر از سال ۱۳۶۸ آغاز کرده است. تحقیقات پایان‌نامه‌اش را به مقوله تئاتر درمانی اختصاص داد. وی بیش از ۲۶ نمایشنامه نگاشته و نمایشهایی چون «جمعه دم غروب»، «چنگیزخان»،«اتاق تاریک»،«کارناوال با لباس خانه»،«حیاط خلوت»، «مهمان سرزمین خواب»، «زنی که تابستان گذشته رسید»، «سرخ سوزان»، «یک شب دیگر هم بمان سیلویا» و «زنی برای همیشه» را کارگردانی کرده است. وی تا به حال جوایز متعددی را از جشنواره‌های مختلف دریافت کرده و بیشترین تعدادجایزه متن اول را از جشنواره بین المللی فجر داشته، بارها داور داخلی یا خارجی تاتر،سینماوکتاب بوده و اجراهای مختلفی در خارج از کشور نیز داشته است ؛در سال ۱۳۸۹ نمایش «جنایت و مکافات» را براساس رمان «جنایت و مکافات» در جشنواره کلاسیکهای روسیه در مسکو اجرا کرد که این نمایش در این جشنواره در سه رشته نامزد شد و موفق گردید جایزه بهترین بازیگر زن را دریافت کند.

چیستا یثربی : پدرم سید بود، محترم و رئیس بانک بود. بعد از انقلاب هم رئیس کل صندوق بازنشستگی بانگ ها شد. پدرم مرا طوری بار آورده بود که می‌دانستم برای ازدواج هم‌خوانی روح لازم است، نه معیارهای مادی. او معتقد بود حتی ممکن است کارگر شهرداری از نظر فرهنگی بالاتر از پزشک باشد

 

پدرم علاوه بر دکترای اقتصاد، فوق لیسانس علوم تربیتی داشت و شناخت کاملی روی اطرافیانش داشت. پدرم می‌گفت تو دختر طبیعی نیستی و از بچگی نبودی. ساعت‌ها با گل‌ها حرف می‌زنی و برای پروانه‌ای که مرده، شعر می گویی. به جایش نمی‌توانی حتی نیمرو درست کنی. من هنوز هم از کار خانه بیزارم

داستان پستچی چیستا یثربی

چیستا یثربی داستان پستچی را منتشر کرده که با استقبال زیاد مردم روبه رو شده است. او همین داستان را به صورت سریالی در اینستاگرام هم منتشر کرد که در فضای مجازی هم با استقبال زیادی مواجه شد.

نوجوانان، جوانان و حتی میان سالان بسیاری هر شب با موبایل، تبلت یا کامپیوترهای خود منتظر می مانند تا یثربی در اینستاگرام یا کانال تلگرام خود ادامه قصه اش را بگوید. در خوشبینانه ترین حالت و با وضع فعلی چاپ و نشر و کتابخوانی احتمالا کتاب “پستچی” سه یا چهار هزار خواننده می داشت اما اکنون داستان های مجازی او در اینستاگرام حداقل ۸ و در تلگرام نزدیک به ۷۰ هزار نفر خواننده دارد.

این استقبال ها باعث شد او داستان نویسی در اینستاگرام را ادامه دهد و چند داستان دیگر را هم در این فضا بنویسد. اما او دل خوشی از فضای مجازی ندارد و در پاسخ به این سوال که چرا اینستاگرام و تلگرام را ترک نمی کند؟ می گوید:اگر چیستا یثربی واقعی در این فضا حضور نداشته باشد به اعتبار او و داستان هایش اکانت ها و صفحات تقلبی زیادی به وجود خواهد آمد، همچنان که اکنون هم صفحات تقلبی زیادی به نام من فعال است!»
با یثربی که علاوه بر نمایش ها و داستان های زیاد، فیلمنامه دعوت را نوشته که ابراهیم حاتمی کیا آن را کارگردانی کرده است، درباره زندگی شخصی و دخترش که نیایش نام دارد، هم صحبت شدیم و او صادقانه به سوالات ما پاسخ داد.

گفتگو با چیستا یثربی درباره زندگی شخصی اش

از رابطه مادر و دختری برایمان بگویید، با دختر ۱۹ ساله خود چگونه رابطه ای دارید؟
رابطه بسیار سختی است! دخترم تا زمانی که بچه بود، من برایش الگو و اسطوره بودم و تلاش می کرد کارهایی را که از او می خواهم انجام دهد. اما چون بیش فعال بود، خیلی به روند کاری ام آسیب زد. در هرجا ودرهر برنامه ای که بودم باید مدام مراقب دخترم می بودم چون کس دیگری از پس او برنمی آمد. دخترم مهدکودک نمی رفت و حتی دوره پیش دبستانی هم نرفت. زمانی که برای کار به تئاتر شهر می رفتم او در اولین فرصت می گریخت و به پارک شهر می رفت و چون این پارک اصلا محل امنی برای یک بچه نیست، من باید کارم را رها می کردم و دنبال او می رفتم. بیش فعالی نیایش باعث شد سال ها در خانه بنشینم و فقط نمایش و سریال بنویسم. نه می توانستم کارگردانی کنم و نه تدریس و حتی موقعیت عضویت در هیات علمی دانشگاه را هم از دست دادم. من از همسرم جدا شده بودم و به تنهایی باید هم دخترم را بزرگ می کردم و هم زندگی ام را اداره می کردم.

 همسر اول چیستا یثربی طلاق هنرمندان طلاق بازیگران خانواده چیستا یثربی بیوگرافی شارمین میمندی نژاد بیوگرافی چیستا یثربی

چیستا یثربی کارگردان و نویسنده ایرانی

پدرش به شما کمک نمی کرد؟
نه! او بعد از جدایی خیلی زود ازدواج کرد و نیایش هم بچه ای نبود که به خانه پدرش برود و مثلا شب را در خانه آنها صبح کند.

جدایی از همسرتان روی بیش فعالی نیایش تاثیری داشت ؟
نیایش وقتی نوزاد بود، اصلا نمی خوابید، وقتی او را پیش دکتر بردیم، گفت که او بیش فعال است؛ این کودکان خواب کمی داشته و توقع دارند که مادر همیشه در خدمت آنها باشد.من حتی نمی توانستم با تلفن صحبت کنم، چون تلفن را قطع می کرد…

پدرش می دانست که دخترتان بیش فعال است و شما را ترک کرد؟
بله! واقعیت این است ما زمانی که ازدواج کردیم قرار نبود زندگی ادامه داری داشته و بچه دار شویم. ازدواج ما به خاطر لجبازی با خانواده هایمان بود و برای همین خیلی زود از هم پاشید.

این اتفاق در جامعه کنونی ما هم وجود دارد و کم کم دارد به بحران تبدیل می شود؛ لجبازی با خانواده و ازدواجی که می دانی به جدایی منجر می شود…
من بورسیه آلمان بودم. با سختی زیادی زبان آلمانی یاد گرفتم و با رتبه اول از یکی از موسسات فارغ التحصیل شدم اما پدرم در آخرین روزها شناسنامه ام را نداد تا بتوانم پاسپورت و ویزا بگیرم. پدر و مادرم از هم جدا شده بودند و پدرم می گفت:«تو اگر بروی من خیلی تنها می شوم.» من هم لج کردم و گفتم با اولین کسی که به خواستگاری ام بیاید ازدواج می کنم. کسی هم که به خواستگاری ام آمد، با مادرش زندگی می کرد و با او مشکل داشت و برای رها شدن از قید خانواده تصمیم به ازدواج گرفته بود. ما از روی ناآگاهی و جهل ازدواج کردیم و بدتر از همه این که بچه دار شدیم در حالی که می دانستیم زندگی مشترکمان دوام نخواهد داشت. جوان های امروزی هم اگر برای جدا شدن از خانواده، ازدواج می کنند، سخت در اشتباهند! اشتباه تاریخی من به سه نفر آسیب جدی زد:اولین قربانی خودم هستم، دومی، پدرم بود که دو ماه بعد از ازدواجم، سکته کرد و سومین نفری که آسیب دید، دخترم است که به هرحال تبدیل به بچه طلاق شد. اتفاقی که خودم اصلا دوست نداشتم برای بچه ام رخ دهد.

همسر اول چیستا یثربی طلاق هنرمندان طلاق بازیگران خانواده چیستا یثربی بیوگرافی شارمین میمندی نژاد بیوگرافی چیستا یثربی
چیستا یثربی

زندگی خصوصی چیستا یثربی

پس جوان هایی که به راه شما می روند، باید خیلی حواسشان جمع باشد؟
دقیقا! من زندگی ام را ویران کردم به همین دلیل اصلا نمی گذارم دخترم به شکلی که من ازدواج کردم، ازدواج کند. مناسک سنتی ازدواج حتما باید برگزار شود، جشن و شادی باید باشد، والدین و بزرگان فامیل باید باشند و… من بدون حتی داشتن آینه و شمعدان ازدواج کردم، بدون مراسم و از همه مهم تر بدون حضور والدین در محضر! مادر همسرسابقم در زمان عقد به محضر نیامد، مادر من هم حضور نداشت. بشدت به مراسم سنتی ازدواج اعتقاد پیدا کرده ام. وقتی با عصیان ازدواج می کنی، در واقع زندگی ات را نابود می کنی. من روزی که به محضر رفتم لباس بسیار زشتی به تن داشتم، یک پالتوی گرم و بدترکیب. همسر سابقم هم با لباسی کاملا معمولی و خواب آلود به محضر آمد. چقدر عصیان زشت و بدی کردم! پدرم سید بود و خاندان محترمی داشت اما من نگذاشتم حتی مراسم آشنایی خانواده ها برگزار شود و این رفتار چقدر مرا نزد خانواده همسر سابقم بی آبرو و بی عزت کرد! به طوری که آنها خیلی راحت به من گفتند:«خودت خواستی که بدون هیچ مراسمی ازدواج کنی!»

در چنین شرایطی زن ها بیشتر از مردها آسیب می بینند؟
پدر نیایش که خیلی زود با خانمی که از قبل با او آشنا شده بود، ازدواج کرد. در واقع مرا فریب داد؛ گفت:ما به شکل صوری برای مدتی از هم جدا می شویم و دوباره ازدواج می کنیم! اما رفت و با یک زن دیگر ازدواج کرد؛ نه نفقه داد و نه حتی یک ریال از هزینه های زندگی نیایش را پرداخت کرد.
با این همه مشکل، چطور روی پای خود ایستادید و نوشتن را ادامه دادید؟
به سختی! هروله سختی کردم تا توانستم خودم و دخترم را به اینجا برسانم. خیلی ها حقم را خوردند که آخری اش ترانه سرایی است که داوری بخش داستان یک مسابقه را به من سپرد اما پول داوری ام را نداد. عذاب زیادی در این سال ها کشیدم که این سختی ها و عذاب هم مرا قوی کرد و هم ضعیف! قوی کرد چون به من یاد داد روی پای خودم بایستم و ضعیف کرد چون مرا به همه بدبین کرد؛ به گونه ای که هیچ کس را به حریم خانه ام راه نمی دهم. این نکته را هم بگویم که نیایش بیش فعالی را از من به ارث برد و ربطی به جدایی من و پدرش نداشت اما بعد که بزرگ شد، از طلاق ما آسیب زیادی دید! هر دختری در سن بلوغ به پدر نیاز دارد و نبود پدر باعث شد عصیان کند. هرچند الان در دانشگاه مهندسی صنایع می خواند و درس و فعالیت در تئاتر و رشته های دیگر هنری باعث شده آرام تر شود.

همسر اول چیستا یثربی طلاق هنرمندان طلاق بازیگران خانواده چیستا یثربی بیوگرافی شارمین میمندی نژاد بیوگرافی چیستا یثربی

نامه عاشقانه دکتر میمندی نژاد (نویسنده معاصر) به همسرش در سال ۸۵

آرزو…

ای آرزو ای سرچشمه هستی ای مایه خوشی و سعادت بشر ای شراب روح ای لطیفتر از نسیم و شدیدتر از طوفان!

آیا تو نیز هیچ با من همراه و یار بوده ای؟

پروردگارا: در این جهان آرزو چرا کلبه کوچکی که جز دل نام ندارد نصیب من کرده ای .کاشانه محقری که در برابر طوفان حوادث استقامتی ندارد کلبه خونینی که جز تقدیر را در آن راهی نباشد .خانه ویرانیکه در آن بجز اشک و صبر همدم و مونسی را صاحب نیست.

دیر گاهی بود که آرزو میکردم ترا ببینم ترا بهرآنچه که زیباست تشبیه مینمودم.اما لحظه ای بعد افسرده و سرافکنده میشدم زیرا این زیبایی هاست که شبیه تواند.تو خود الهه زیبایی هستی.

خواستم ترا به ماه تشبیه کنم اما جز رنگ مهتابیت چیزی در آن نیافتم .میخواستم شاید معجزه ای شود و تو در کنارم بیایی .میخواستم که روبرویم بنشینی و من خود را در چشمان آسمانی و لبان نیم شکفته ات تماشا کنم و نفس گرمت را ببویم.

افسوس که تو اشکها و حسرت های مرا نمی بینی .نمی بینی که در خنده های من آهنگهای ناله پنهان است.

اکنون تو ای جان شیرین .بیا بنشین تا بگویم که امروز دیگر وقت اعتراف رسیده است .وقت آن رسیده که بدانی تو روح منی و حقیقت من هستی.

چنانچه یک گل احتیاج به آفتاب دارد منهم برای زنده بودن بعشق تو محتاجم .اگر بسویم باز گردی گناهانت را نادیده میگیرم و باز دامنم را بسویت میگشایم.

کاش هم اکنون باز میگشتی تا اشعه آفتاب امید بخش حزن و افسردگیم را پایان دهد و این قلب شکسته ام به امید تو به امید دیدار تو به امید عشق تو به امید وصال تو بار دیگر حرکت از سر گیرد و به ادامه حیات امیدوار سازد .

برای من کور بودن و ندیدن آفتاب سهل است .اما دور بودن و تو را ندیدن را نمیتوانم تحمل کنم .تو آن چشمه نوشی ای مایه حیات که میتوانی مرا با بوسه عمر دوباره دهی فراموش مکن که جز تو من کسی را ندارم .و به غیر از تو به مهر دیگری پایبند نیستم .تو مرا تنها گذاشتی . تو به من کتاب دوستیابی دادی ولی درس دشمنی آموختی تو از وفا و عاطفه سخن گفتی در حالیکه نامهربانی و بی مهری پیشه ساختی.

اکنون همه چیز جز نگاه تو از یاد برده ام.

چندی است تو را نمی بینم و گرچه تو را هرگز فراموش نمیکنم و در پرتو درخشان و سایه حیاتبخش تو زندگی میکنم .اما با وجود این خودت را آزار نمیدهم .تو برو و با هر که میخواهی سعادتمند باش.

این تنها آرزوی من است.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

نظرات شما ( 6 )
  1. فريد می گوید

    خیلی غم انگیز بود،به هر حال آرزو میکنم در کنار دخترشان زندگی پرباری داشته باشند.با سپاس فراوان از مدیر سایت.

  2. ایرانی می گوید

    این قصه زندگی ایشان بسیار غم انگیز و اندوهناک است ، امیدوارم برای هیچ کسی این اتفاقات نیفتد…
    امیدوارم همه دختها و پسرها خوشبخت و نجیب گیر شوند
    اما با این اوضاع که هر کس هر کار دلش بخواهد انجام می دهد، آیا به خوشبختی می رسیم؟!

  3. فاطی می گوید

    ایشون که نامی از شارمین میمندی نژاد نیاوردن ولی اگر واقعا شوهر ایشون شارمین میمندی نژاد باشه خوب بدونید یه … به تمام معناست که با عنوان جمعیت امام علی و در پوشش کمک به فقرا در حال انجام کثیف‌ترین کارهاست

    1. مریم می گوید

      احتمالا کینه شخصی دارید… ه… مگرنه با چندتا نقطه کسیو نمیشه متهم و محکوم کرد.. ب وجدانتون رجوع کنید

  4. احمد می گوید

    وقتی از اول شروع به سطح سواد پدر واینکه خودش در بچگی شعرمیگفته براپروانه؟؟وچندین لیسانس و دکترا و….رو کرد اخرسرهم که مثل خانواده های بیسواد دور از فرهنگ بزور وادارش کردن یه ازدواج خود باسواد هم آرزو لجبازی ازدواج کرده!!!یعدطلاق و…پدر و مادر هم طلاق واقعن که نمونه یه خانواده اصیل وبافرهنگ!!!!!..

  5. E می گوید

    مگه داستان پستچی راجب زندگی واقعی خانم یثربی نبوده پس چرا هیچ اسمی از علی توی زندگینامشون نبود ؟؟