رشد اقتصادی چیست؟ /فرمول و نحوه محاسبه نرخ رشد اقتصادی
عوامل موثر بر رشد اقتصادی
نرخ رشد اقتصاد چیست ؟
نرخ رشد اقتصادی به بیان ساده یک نسبت بر حسب درصد است که نشان می دهد ارزش افزوده ای که اقتصاد – شما بخوانید مردم – یک کشور در یک دوره که معمولا سال است نسبت به دوره قبل یا سال قبل ایجاد می کنند چقدر تغییر داشته است. یا اقتصادی ها بهش می گویند تولید ناخالص داخلی یک سال نسبت به سال قبلش چقدر بیشتر یا کمتر شده است. طبیعتا چون در کشور تورمی مثل ایران همینجوری هر سال به نسبت سال قبل ارزش افزوده ایجاد شده حداقل به اندازه تورم افزایش دارد به طریقی تورم را از این محاسبه خارج می کنند.
طبیعی است که به دلیل مقایسه ای بودن نرخ رشد نسبت به سال قبل، اگر شما در یک سال خیلی خرابکاری کرده باشید، در سال بعدش فقط کمی خرابکاری نکنید نرخ رشد خوب خواهد بود. برای همین با توجه به شرایط رکودی سال ٩۴، کسب نرخ رشد ٣ تا ۴ درصد در سال ٩۵ با تنها کمی گشایش ها محتمل است و عیار واقعی سیاست ها وقتی سنجیده میشود که شما بتوانید در چند سال پیاپی نرخ رشد بالا داشته باشد.
عوامل رشد اقتصادی عبارتند از:
روند رشد اقتصادی بهکمک دو نوع عامل مشخص میشود:
پیشرفتهای تکنولوژیک؛ تغییرات تکنولوژیک در پیوند با تحوّل روشهای تولید و منبعث از نوآوری و استفاده از روشهای نوین در تولید است. تغییرات تکنولوژی سبب افزایش بهرهوری کار، بازدهی سرمایه و سایر عوامل تولید میشود.
تقسیم کار و مقیاس تولید؛ تخصیص و تقسیم کار، سبب افزایش بازدهی نیروی کار میشود. این مسئله، سبب تولید در مقیاس زیاد شده و به توسعه صنعتی کشور میانجامد.
تغییرات زیربنایی؛ تغییرات زیربنایی نمایانگر انتقال از جامعه سنّتی کشاورزی به بخش مدرن صنعت است؛ که شامل انتقال رو به رشد از نهادهای اجتماعی موجود، طرز تفکر اجتماعی موجود و ایجاد انگیزه است. چنین تغییراتی سبب افزایش فرصتهای اشتغال، بازدهی زیاد نیروی کار، افزایش تمرکز سرمایه، استفاده بیشتر از منابع طبیعی جدید و بالأخره بهبود در نحوه تولید میشود.
۲.عوامل غیر اقتصادی رشد؛ این عوامل عبارتند از:
عوامل اجتماعی؛ شیوه تفکر اجتماعی، ارزشها، نهاد، عرف و فرهنگ بر رشد اقتصادی بیتأثیر نیستند.
عامل انسانی؛ نیروی انسانی، یک عامل مهم در رشد اقتصادی مدرن است. البته رشد اقتصادی تنها بستگی به اندازهها و میزان نیروهای انسانی ندارد؛ بلکه به کارآیی آن نیز بستگی دارد.
آثار رشد اقتصادی و مطلوبیتهای آن
امروزه رشد اقتصادی بهدلایل زیر مطلوب جوامع است:
روشهای محاسبه تولید ناخالص داخلی
به طور کلی سه روش برای محاسبه تولید ناخالص داخلی وجود دارد: روش ارزش افزوده، روش تولید یا هزینه و روش درآمدی که مختصراً به توضیح هریک از آنها خواهیم پرداخت.
۱- روش ارزش افزوده: تفاضل ارزش ستانده و مصرف واسطه همان ارزش جدید ایجادشده یا ارزش افزوده است. در این شیوه محاسبه، ابتدا کلیه فعالیتهای اقتصادی را به بخشهای متفاوت تقسیمبندی میکنیم سپس ارزشهای اقتصادی را که هر بخش ایجاد کرده است، محاسبه میکنیم. از آنجا که طبق تعریف مبنای محاسبه، ارزشهای اقتصادی ایجادشده هر بخش در سال جاری توسط عوامل تولیدی مربوط به آن بخش است، ارزش کالاهای واسطهای و نیمهساخته مربوط به سال یا سالهای قبل و نیز تمام هزینههای واسطهای (مشارکت بخشهای دیگر) را از آن کسر میکنیم. در واقع ارزش افزوده هر بخش متناظر با حقوق و دستمزد، اجاره، بهره و سود عوامل تولید آن بخش است، زیرا ارزشهای تولیدشده در این بخش از طریق یکی از این چهار مجرا به عوامل تولید آن بخش تعلق میگیرد. بنابراین جمع ارزش افزوده اقتصاد در یک دوره معین معادل درآمد عوامل تولید در آن دوره است که برابر با تولید ناخالص داخلی به قیمت عوامل است و چنانچه کل خالص مالیاتهای غیرمستقیم را با این مقدار جمع کنیم، تولید ناخالص داخلی به قیمت بازار به دست میآید (قیمت عوامل، ارزشی است که عوامل تولید خود آن کالا ایجاد کردهاند و قیمت بازار قیمتی است که در بازار مبادله انجام میشود). در حسابهای ملی ایران روش جمع ارزش افزودهها بهعنوان روش اصلی محاسبه تولید ناخالص داخلی مورد استفاده قرار میگیرد.
۳- روش مصارف درآمد: این روش در واقع بیان دیگری از رابطه پیشین در روش دوم است، بدین معنی که در روش قبل مخارج صورتگرفته در اقتصاد را معادل ارزش تولید ناخالص داخلی در نظر میگرفتیم، در حالی که در این روش بررسی میکنیم که معادل ارزش درآمد ناخالص داخلی صرف چه اموری شده است. پاسخ: صرف مصرف، پسانداز یا مالیات پرداختی به دولت شده که معادل تولید ناخالص داخلی به قیمت بازار است.
مثبت شدن رشد اقتصادی به معنی افزایش تولید ناخالص داخلی و ارزش پولی کالاها و خدمات نهایی تولیدشده توسط واحدهای اقتصادی مقیم کشور در دوره زمانی معین نسبت به دوره قبل از آن است، که البته این افزایش در مجموع حاصل شده است و الزاماً به معنی افزایش تکتک اجزای تولید ناخالص داخلی نیست. حتی ممکن است بخشهایی از اقتصاد با رشد منفی روبهرو بوده باشند اما رشد مثبت و بزرگتر سایر بخشها آن مقدار منفی را جبران کرده باشد. آنچه در ادبیات اقتصادی به رشد اقتصادی یا رشد تولید ناخالص داخلی موسوم است، بر محاسبات به قیمتهای ثابت استوار است. بنابراین وقتی گفته میشود در سهماهه نخست امسال تولید ناخالص داخلی ۴.۶ درصد نسبت به رقم مشابه در سال گذشته رشد داشته، این مقدار بر اساس محاسبات به قیمتهای ثابت و بدون اثر تغییرات قیمت است. همچنین به طور معمول، دادهها و اطلاعات لازم جهت محاسبه رشد اقتصادی ایران از منابع آماری رسمی مربوطه از قبیل وزارت جهاد کشاورزی، وزارت نفت، اداره آمار اقتصادی بانک مرکزی، سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران و وزارت نیرو دریافت میشود.
لازم به ذکر است که مرکز آمار ایران نرخ رشد اقتصادی کل سال ۹۴ را با احتساب نفت یک درصد محاسبه کرد.
رشد ۷.۴ درصدی پایدار نیست
ساسان شاه ویسی کارشناس مسائل اقتصاد در گفتگو با خبرنگار اقتصادی الف، در مورد نرخ رشد اعلامشده و اینکه چرا ابهاماتی در مورد این عدد وجود دارد، اظهار داشت: نرخ رشدی که آقای رئیسجمهور اعلام کرده است، یک رشد پایدار نیست.
وی افزود: اگر بخواهیم ارزیابی دقیقی از این نرخ اعلامشده انجام دهیم، حتی در بخش خدمات هم کشش که موردنظر که بتوان گفت بر بخشی از کارکردهای نرخ رشد مؤثر را برقرار کند، مشاهده نمیکنیم.
این کارشناس مسائل اقتصادی با بیان اینکه فروش نفت و اثرگذاری آن در منطق اقتصادی ایران از منطق سایر کشورهای نفتی پیروی نمیکند، گفت: اگر با افزایش میزان صادرات نفت میتوانیم به تولید دست پیدا کنیم، حداقل انتظار این است که منابع آن وارد کشور شده و در گردش اقتصاد بتواند سهم و نقش ایفا کند که متأسفانه این اتفاق نیفتاده است.
۰.۶ درصد نرخ رشد مؤثر میتواند است
شاه ویسی ادامه داد: موضوعی که در حال حاضر ما با آن مواجه هستیم این است که نرخ رشد اقتصادی بر اساس گزارشهای بینالمللی، نرخ رشد ۰.۶ درصدی است که از آن بهعنوان نرخ رشد مؤثر میتواند نام برد.
وی با اشاره به نرخ رشد ۷.۴ درصدی بیان کرد: موضوعی که آقای رئیسجمهور بر اصرار دارند، موضوع ناشی از صادرات نفتی در اقتصاد ملی برمیگردد؛ به نظر میرسد اگر بخواهیم این عدد را واقعی نشان دهیم، باید رابطه آن را با سرانه داخلی، بخش کشاورزی، معادن، خدمات، تشکیل سرمایه ثابت و سرمایهگذاریها مختلف بسنجیم که در آن زمان میتوان متوجه شد که آیا این عدد و رشد واقعی است یا نه.
این کارشناس اقتصادی با اشاره به درآمدهای مالیاتی، تصریح کرد: باید بررسی شود که این درآمدها چه مقدار ناشی از تولید و فروش محصولات و خدمات بوده است که متأسفانه عموم این شاخصها چه اصلی و چه فرعی، دربرگیرنده وضعیت مورداشاره و رشد ۷.۴ درصدی بههیچوجه نیست.
میتوان با اعداد و ارقام بازی کرد
شاه ویسی ادامه داد: میتوان با اعداد و ارقام بازی کرد و واگویههای جدید را در اختیار بگذارد؛ اما به نظرم نرخ هدایت سرمایه توسط بانکها و میزان رشد صادرات غیرنفتی ناشی از نرخ رشد ۷.۴ درصدی را بررسی کنیم، متأسفانه آن اتفاقی که موردنظر است و میبایست رخ میداد، در محاسبات جایگاهی ندارد.
وی با تأکید بر اینکه محاسبه نرخ رشد اقتصادی باید دقیقتر انجام شود، گفت: وقتی در مورد نرخ رشد اقتصادی سخن میگویم باید اقتصادی صحبت کنیم اما به نظر میرسد کارکردهای اقتصاد سیاسی میخواهد نرخ رشد را افزایش دهد و باید در سایر شاخصها مانند نرخ بیکاری و اشتغال بتوانیم تأثیرات مثبت آن را مشاهده کنیم.
شاهد تغییر و بهبود در زندگی مردم با رشد ۷.۴درصد نیستیم
این کارشناس مسائل اقتصادی در مورد این سؤال که نرخ رشد ۷.۴ درصدی اگر واقعی باشد، باید در زندگی مردم، افزایش سطح رفاه عمومی، کاهش نرخ بیکاری و… شاهد باشیم، پاسخ داد: چنین اتفاقی که باعث رفاه و کاهش نرخ بیکاری باشد را شاهد نیستیم.
به گفته وی، وقتی نرخ رشد ۷.۴ درصد باشد، در وهله نخست باید نرخ بیکاری تغییر رو کاهش را داشته باشد، درحالیکه اکنون نرخ بیکاری کشور ۱۲.۲، نرخ بیکاری در جوانان ۲۶.۱ درصد و ۲۲ میلیون ۶۰۰ هزار نفر افراد شاغل در کشور داریم که نشان میدهد نهتنها کاهشی نسبت به ماه قبل، سال قبل نداشته، حتی افزایش را نشان میدهد.
شاه ویسی گفت: دولتمردان میگویند توانستیم نرخ تورم را مدیریت کنیم که ارزیابیها چنین اتفاقی را نشان نمیدهد. امروز نرخ تورم حدود ۷ تا ۸ درصدی اعلام میشود درحالیکه نرخ رشد تورم در مواد غذایی حداقل ۱۰ درصد است. وقتی همه موارد کنار هم قرار میگیرد، نمیتوان این را سطح حداقلی رفاه مقایسه کرد.
این کارشناس مسائل اقتصاد بیان داشت: میگویم سرانه درآمدی کاهش پیداکرده، اما پاسخ میدهند مگر امکان دارد!، زیرا نرخ تورم را کنترل و افزایش درآمدی ایجاد کردیم؛ درحالیکه تغییرات درآمدی نسبت به تغییرات هزینهای، گردش سرمایه و سرانه دربرگیرنده رشد منفی است و با آن مواجه هستیم و باید اذعان کنیم که ضریب جینی نشان دهند افزایش این نرخ نسبت به دورههای گذشته است.