مادری که دختر خردسالش را به خاطر شوهر صیغه ای کشته بود، آزاد شد! +تصاویر

1

دخترم مانع ازدواج مجدد و خوشبختی ام شده بود. خواستگارانم وقتی می فهمیدند یک دختر ۴ ساله دارم از ازدواج منصرف می شدند. تحت فشار روانی بودم که تصمیم به قتل دخترم گرفتم. اینها بخشی از حرف های زهرا ۳۰ ساله است که دیروز به اتهام قتل دختر ۴ساله اش به نام سارا پای میز محاکمه ایستاد.

همسر صیغه ای قتل فرزند شوهر صیغه ای زن جوان مطلقه حوادث تهران اخبار قتل

زهرا ۳۰ ساله که سه سال قبل از شوهرش جدا شده بود و دختر ۴ساله اش به نام سارا را سد ازدواج مجدد و خوشبختی اش می دید شامگاه دوم فروردین سال جاری دختربچه اش را در خانه مادری خود در محله خزانه تهران با خوراندن قرص متادون کشت و در بازجویی ها ادعا کرد سارا خودش قرص را خورده است.

این زن که قصد گمراه کردن پلیس را داشت در بازجویی های بعدی به فرزندکشی اعتراف کرد و گفت تحت فشارهای روانی دست به جنایت زده است. او دیروز در شعبه ۱۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران در حالی پای میز محاکمه ایستاد که همسر سابقش طی نامه ای اعلام گذشت کرده بود.

این زن که صورتش را در چادر سورمه ای زندان پنهان کرده بود در حالی که اشک می ریخت به سوالات هیات قضایی پاسخ داد و ابراز پشیمانی کرد.

در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و زهرا را به ۵ماه زندان با احتساب روزهای بازداشت محکوم کرد. به این ترتیب حکم آزادی این زن صادر شد.

گفت و گو با متهم:

چقدر درس خوانده ای؟

تا سوم راهنمایی درس خواندم.

چند سال با پدر سارا زندگی کردی؟

شش سال.او و خانواده اش به خواستگاری ام امدند و من هم پذیرفتم.

چرا از هم جدا شدید؟

دو سال اول زندگی مان خوب بود اما همسرم معتاد شد. خانواده اش چند بار او را در کمپ ترک اعتیاد بستری کردند اما بی فایده بود. او هر بار به خانه بر می گشت بار دیگر سراغ مواد می رفت.

چطور از هم جدا شدید؟

پدر سارا آخرین بار به اتهام سرقت ماشین و حمل مواد مخدر به زندان افتاد و من که دیگر تحمل زندگی با او را نداشتم غیابی طلاق گرفتم.

با جدایی از همسرت زندگی ات را چطور می گذراندی؟

چون پدرم فوت کرده و مادرم با حقوق بازنشستگی پدرم زندگی اش را می گذراند می خواستم حضانت سارا را به خانواده پدرش بدهم اما آنها قبول نکردند. فقط مادر شوهر سابقم قول داد که ماهانه ۵۰ هزار تومان به عنوان خرجی سارا به من بدهد.

خودت چند خواهر و برادر داری؟

چهار برادر و یک خواهر اما هر کدام از آنها هم مشکلات زندگی خودشان را دارند.

چرا تصمیم به قتل دخترت گرفتی؟

سه سال بود که از همسرم جدا شده بودم. مرد جوانی به خواستگاری ام آمد و با او ازدواج کردم . در آن زمان مادر و خواهرم از سارا نگهداری می کردند. همسرم فکر می کرد پدر سارا فوت کرده اما وقتی فهمید در زندان است قبول نکرد تا دخترم با ما زندگی کند. او اواخر دی ماه بود که مرا طلاق داد و من و سارا بار دیگر به خانه مادرم برگشتیم.من خواستگاران دیگری هم داشتم اما هیچ کدام از آنها قبول نمی کردند تا سارا هم با من زندگی کند.رفتار خواستگارانم باعث شد تا تصمیم به قتل دخترم بگیرم.

چرا؟

یکی از خواستگارانم مرد خوبی بود و در سپهسالار مغازه داشت. وضع مالی خوبی داشت و می دانستم اگر با او ازدواج کنم طعم خوشبختی را می چشم اما وقتی خانواده اش فهمیدند یک دختر دارم قبول نکردند تا با من ازدواج کند.من در شرایط بد روانی قرار داشتم.

از ماجرای قتل بگو؟

تحت فشار بودم.سارا مانع ازدواج و سرو سامان گرفتن من شده بود.به عطاری سر خیابان رفتم و یک قرص متادون خریدم. سارا را دور از چشم مادرم به آشپزخانه بردم و قرص را به او دادم تا بخورد. اما نیمه شب وقتی بیدار شدم دیدم بدنش سرد شده است. ترسیدم و با اورژانس تماس گرفتم.

چرا به دروغ گفتی سارا خودش قرص را خورده؟

ترسیده بودم.

چطور توانستی رضایت پدر سارا را جلب کنی؟

او بعد از اینکه از زندان آزاد شد یکبار به دیدنم آمد. چند روز بعد فهمیدم به دادسرا رفته و اعلام گذشت کرده است.

از همسر دومت خبر داری؟

وقتی نیمه شب بیدار شدم و دیدم حال سارا خوب نیست با او تماس گرفتم و گفتم دخترم را کشتم و برای همیشه خلاص شدم.به او گفتم حاضرم بار دیگر با او ازدواج کنم اما او قبول نکرد و پیشنهاد صیغه داد.

حالا بعد از آزادی از زندان چه تصمیمی داری؟

نمی دانم. من هنوز شوکه هستم و نمی دانم چرا دست به چنین کاری زدم. من واقعا دخترم را دوست داشتم.

همسر صیغه ای قتل فرزند شوهر صیغه ای زن جوان مطلقه حوادث تهران اخبار قتل

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

1 نظر
  1. ACER می گوید

    عدالت جدیدا همین شده!مشکل دادگاه های ما و کلا قضات و قانون ما این هست که آمده ایم قوانین دادگاه های مسحیت و اسلام رو با هم ترکیب کردیم و این احکام عجیب را صادر می کنیم ما مسلمان هستیم اگر مانند کشور های همسایه دادگاه کاملا اسلامی راه می انداختیم ،دیگه هیچ مشکلی نبود ، مثلا اگر برای دزدی طبق احکام اسلام دست می بریدیم الان دزدی نبود،پدربزرگ من الان ۵ بار هست یک دزد در۱۵ سال اخیر هی می اید لوله ی تلمبه اش را می برد و فرداش دستگیر می شود بعد از ۲سال و خورده ای هم ازاد می شود و دوباره همین روال