محمد گلریز برادر اگبر گلپایگانی (متولد ۱۳۲۵ تهران) از خوانندگان موسیقی سنتی و پاپ ایرانی است. او یکی از خوانندگان برتر دوران دفاع مقدس است و صدایش به عنوان میراث شفاهی ایران در سازمان میراث فرهنگی ثبت شده است. نام اصلی وی محمدعلی گلپایگانی است و او برادر کوچکتر اکبر گلپایگانی است.
محمد گلریز مهمان برنامه خندوانه و رامبد جوان در شبکه نسیم
گلریز برای آهنگی با عنوان شهید مطهری با امام خمینی دیدار کرد. گلریز در سال ۱۳۸۹ به عنوان خواننده ماندگار از طرف عزتاله ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما، مورد تجلیل و تقدیر قرار گرفت.
گلریز فعالیت خود را از سال ۵۸ و پس از پیروزی انقلاب اسلامی با آهنگ «سرود نیایش» از رضاقلی ملکی شروع کرد. سپس سرود «این بانگ آزادی» با شعر حمید سبزواری و آهنگ احمدعلی راغب را خواند. گلریز سپس سرودهای ای شهید مطهر، رفتند یاران، خجسته باد این پیروزی، ای شهیدان خدایی نامتان پاینده باد را خواند و آهنگ «دریغا» با آهنگسازی محمد علی شکوهی را به مناسبت درگذشت امام خمینی اجرا کرد.
آلبومها
برخیزید آهنگساز حمید شاهنگیان
صبح شکوفا
نیایش
بانگ آزادی
ای بسیجی
دریغا
نغمه توحید
سلام بر بصیرت
غم فراق
سکر سماع ملکوت آهنگساز استاد هادی آزرم
خجسته باد این پیروزی
مستند گلبانگ گلریز در مورد زندگی وی ساخته شده است.
محمد گلریز از سال ۱۳۵۲ کار خود را در رادیو آغاز کرد و پس از چندى در برنامههاى «گلچین هفته» شرکت و حدود ده آهنگ در این سرى برنامه اجرا کرد. از سال ۱۳۵۸ و پس از پیروزى انقلاب اسلامى وی بسیار پرکار در عرصه خوانندگی ظاهر شد. خاطره تلخ او به همان دوران باز میگردد.
او میگوید: انقلاب که شد، از ۸ صبح تا ۳ نیمه شب کار میکردم. آن زمان خواننده انقلابی کم داشتیم و کسریها باید جبران میشد. استراحت و خستگی را نمیفهمیدم علاوه بر برنامههایی که برای صدا و سیما ضبط میشد برنامههایی هم برایم در نظر میگرفتند که به طور زنده برای مقامات و در مراسمهای مخصوص باید اجرا میکردم.
گلریز ادامه میدهد: سال ۶۸ بود، به برنامه بسیار مهمی دعوت شده بودم و با اینکه دیگر تجربهام زیاد شده بود کمی اضطراب و تشویش داشتم، افراد بسیار مهم کشور در این برنامه شرکت داشتند و دوست داشتم بهتر از همیشه بدرخشم اما…..
وی ادامه میدهد: هنوز برنامه ام را شروع نکرده بودم که صدایم گرفت… شاید درست نباشد بگویم اما بیشتر شبیه خروس بد صدایی شده بودم که گوش مهمانان را آزار میداد… اجباری برنامه را قطع کردم و مستقیم به بیمارستان رفتم…. اجرای برنامههای شبانه روزی و پی در پی باعث شده بود حنجره ام به شدت آسیب ببیند و مجبور شوم یک ماه دست از کار بکشم… دکترها به من اخطار کردند که اگر بخوانم برای همیشه صدایم را از دست میدهم… اما هیچکس ول کن من نبود و هر روز تلفن پشت تلفن برای اجرای برنامه، به همین دلیل مجبور شدم برای استراحت به فرانسه و منزل شوهر خواهر همسرم بروم. این امر بهترین فرصت برای من به حساب میآمد تا دور از کار استراحت کنم.
این خواننده کشور افزود: اقامت در فرانسه کمی از تلخی آن یک ماه کاست و نگرانی ام از اینکه میتوانم به کارم بازگردم یا نه لذت سفر را کم میکرد… خدا راشاکرم که به من کمک کرد و امروز بعد از ۲۰ سال که از آن حادثه میگذرد هنوز میخوانم.
محمد گلریز برای سرودی که به مناسبت شهادت آیتالله مطهری خواند به دیدار امام راحل رفت و در سال ۸۹ به عنوان خواننده ماندگار از او قدردانی شد. گلریز دو پسر و یک دختر دارد.
همسرش مذهبی و محجبه است. خودش میگوید: «برخی وقتی حجاب همسر مرا میبینند، متعجب میشوند چون به نظرشان همسر خوانندهها نباید آدم محجبهای باشد! در حالی که موسیقی مغایرتی با دین ندارد، اگر هدفمند و والا باشد». با گلریز درباره خانواده پدریاش و محیطی که در آن بزرگ شده است، گفتوگو کردیم.
در خانواده مذهبی متولد و بزرگ شدهاید، از فضای خانوادهتان برایمان بگویید .
در خانوادهای کاملا مذهبی متولد شدم در محله دردار. دوره ابتدایی را در مدرسه گلشن درس خواندم و دوره دبیرستان به مدرسه اقبال رفتم. اجداد مادریام همه روحانی بودند که به نام سادات شیرازی معروف هستند. پیشینه اجداد مادریام به سلطانالواعظین میرسد که یکی از مفاخر علمی روحانیت است. پدرم یکی از مداحان قدیمی تهران بود که همه او را به نام مرشد حسین میشناختند. آنقدر صدای خوبی داشت که برخی به او میگفتند، حسین بلبل .
بنابراین صدای پدر در تشویق و ترغیب شما به خوانندگی تاثیر داشت؟
پدرم موسیقی را خوب میشناخت و ردیف و دستگاههای موسیقی ایرانی را بلد بود. از پدرم آوازی به یادگار دارم که در دستگاه بیات اصفهان در وصف حضرت فاطمه (س) و در تجلیل مقام مادر خوانده است.پدرم صدای خیلی خوبی داشت و مشوق اصلی ما هم بود.
در خانوادهای چنین مذهبی چطور شد شما حرفه خوانندگی را انتخاب کردید؟
نفس خوانندگی و موسیقی فاخر و سالم مغایرتی با دین ندارد. اگر موسیقی درست باشد، شعر فاخری انتخاب شود و هدف برتر و بزرگی پشتش باشد که دارای موضوعات انقلابی، اجتماعی و سیاسی باشد و در فضای خوب و سالمی اجرا شود، با اصول و فروع دین مغایرتی نخواهد داشت.
ازدواج پدر و مادر شما چطور شکل گرفت؟ چون مادرتان از خانوادهای روحانی و مذهبی بوده است.
پدرِ مادرم واعظ بود و پدرم را در مجالس و محافل مختلف میدیده و با هم صحبت میکردهاند و این آشنایی به ازدواج پدر و مادرم منجر شده. این را هم بگویم که مادرم معلم قرآن بود.
مادری که به قرآن تسلط داشته، چگونه شما را تربیت کرد که هم استعداد شما بروز پیدا کند و هم بتوانید زندگی سالمی داشته باشید؟ به نظر میآید خانم میانهرو و روشنفکری بودند.
درباره موسیقی گُمانههای مختلفی وجود دارد، برخی فکر میکنند موسیقی گناه است در حالیکه موسیقی یعنی اوج هماهنگی. اشعار خوب و فاخر را میتوان در قالب موسیقی، موزونتر خواند که بر مخاطب اثر بیشتری داشته باشد. همه گونههای موسیقی لهو و لعب نیست.مادرم خیلی از من مراقبت میکرد که راه را اشتباه نروم. یادم هست همیشه میگفت «محمد ! شیرم را حلالت نمیکنم اگر در جای ناصواب بخوانی.» همیشه تلاش کردهام مادرم از حرفهام راضی باشد. برای همین بود که بعد از پیروزی انقلاب به سمت خواندن اشعار انقلابی رفتم و آوازی در رثای شهید مطهری خواندم که امام راحل هم از آن قدردانی کردند. اگر در آواز و موسیقی هدف والایی داشته باشی، مسلما راه را اشتباه نخواهی رفت. من در حضور شخصیتها و چهرههای شاخص، کنسرت اجرا کردهام و هیچکس به آنها خرده نگرفته، چون هم شعر و هم موسیقی آن فاخر و هدفمند بوده است.آوازها و سرودهای انقلابی تاثیر زیادی بر مردم داشت و دارد، اما چند سالی است که به آن اصلا توجه نمیشود.
هر چیزی دورهای دارد، به نظرم موسیقی و سرودهای انقلابی به روز نشد و نتوانست جایگاه خود را حفظ کند، شاید بهتر بود روی آن بیشتر کار میشد.
بله درست است. ولی ما هنرمندان زیادی در این حوزه داریم، باید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و صدا وسیما بیشتر روی این گونه آثار سرمایهگذاری میکردند و نمیگذاشتند که سرودها و موسیقی انقلابی به حاشیه برود.
در بچگی بیشتر تحت تاثیر مادر بودید یا پدر؟ کدامیک بیشتر در تربیت شما دخیل بودند؟
هر دو به یک میزان به ما و تربیتمان توجه میکردند. در خانه ما چیزی به نام پدرسالاری یا مادرسالاری وجود نداشت.
چند تا بچه بودید؟
اکبر، عباس، محمود، محمد و ابوالقاسم. خواهر ندارم.
در مسیر خوانندگیتان چه کسانی از شما حمایت کردند؟
پدرم خیلی از من حمایت کرد. اما همیشه نصیحت میکرد که اشعاری را برای خواندن انتخاب کنم که دغدغه مردم باشد و به کار آنها بیاید و در مکانهایی آواز بخوانید که مسائل انحرافی در آنجا نباشد. مادرم همیشه میگفت در این راه دامها و خطرهای زیادی هست. وقتی به شهرت رسیدی، مراقب باش و اگر مردم به تو توجه کردند کار خطایی ازشما سر نزند. علامه جعفری در این باره گفتهاند که موسیقی حرکت روی لبه تیغ است و با کوچکترین حرکت یا میتوان به بخش خوب آن وارد شد یا به ورطه بدی افتاد. مادرم هم دقیقا همین توصیه را به ما با زبان عامیانه میکرد.
با نصیحت مادر درباره شهرت چطور کنار آمدید؟
ما اگر کار را برای مردم و خدا انجام دهیم، دچار غرور و خودبینی نمیشویم. معتقدم راز ماندگاری هنرمند تواضع است.باید مراقب بود دچار لغزش نشوی. تکبر بدترین خصلتی است که باعث شکست هنرمند میشود، نباید روی موج شهرت حرکت کرد، چون خیلی زود هنرمند را به زمین میزند. به نظرم باید روی این موضوع هم فرهنگسازی کرد که هنرمندان دچار تکبر و غرور نشوند و همیشه برای خدا و مردم کار کنند.
درباره برادرتان بگویید که دو راه کاملا متفاوت انتخاب کردید، در حالی که شما در یک خانواده و تحت نظر پدر و مادری مشترک بزرگ شدید؟
برادرم قبل از انقلاب فعالیت میکرد.فضای آن سالها طور دیگری بود، باید خیلی قوی میبودی که میتوانستی از آن همه فضا و امکان ناسالم، جان سالم بهدر ببری. پدر ومادرم خیلی مخالف کار برادرم بودند. همیشه به او نصیحت میکردند که به جاهای ناصواب نرو، اما محیط طوری بود که اگر میخواستی خواننده شوی، باید با شرایط آن زمان خود را تطبیق میدادی.وسوسه خواندن هم خیلی زیاد بود. در سال ۴۲ به برادرم شبی ۲۲۰۰ تومان برای آواز خواندن میدادند و این مبلغ در آن دوره خیلی وسوسهانگیز بود.
بنابراین میتوان به این نتیجه رسید که خانواده تا حدودی میتواند در انتخابهای فرزندانشان و راهی که آنها میروند، موثر باشد؟
بله ! خانواده تا زمانی که بچه به مدرسه نرفته، خیلی روی او تاثیر دارد، اما وقتی که بچه وارد جامعه و مدرسه میشود، این دو مکان روی او و سرنوشتش تاثیرگذار است . معتقدم ۵۰درصد خانواده و ۵۰ درصد جامعه روی شخصیت افراد تاثیر میگذارد. هم خانواده و هم جامعه میتوانند به بچهها الگو بدهند. نمیتوان یک بُعدی به این قضیه نگاه کرد.
جناب گلریز، این سرودها و اشعارشان چطور شکل میگرفتند؟
منزل ما آن زمان نزدیک منزل آقای راغب در خیابان ایران، چهار راه آبسردار بود. یک روز که به ساخت سرود انقلابی فکر میکردیم، گفتیم که برای شعر آن سرودها هیچ چیز بهتر از الگوبرداری از شعارهای این مردم نیست. بعد از تماس با استاد سبزواری، ایشان شعر سرودها را که بیشتر برگرفته از شعارهای مردمی نظیر «الله اکبر» و «لا اله الا الله» بود، میسرودند و ما هم با آقای راغب و آقای شاهنگیان، شبانه هم که شده آن سرودها را میساختیم. این نوع همدلی و همسویی میان گروه و مردم، سبب ماندگاری آن کارها شد. راز ماندگاری آن سرودها، همدلی، کار بیچشمداشت و سواد آهنگسازان و شاعران آنها بود.
با توجه به اینکه شما به هر حال از آنرو که کارهای انقلابی اجرا میکردید و یکی دو باری هم با امام دیدار داشتید، ندیدید یا از نزدیکان ایشان نشنیدید که موسیقی گوش کنند؟
از مرحوم حاج احمدآقا نقل میکنم که ایشان میگفتند امام، سرود «شهید مطهری» را گذاشته بودند و همینطور گوش میکردند و اشک میریختند. سرود «خجسته باد» را هم خیلی گوش میکردند. چند وقت پیش خدمت آقای جمارانی بودم، ایشان نقل میکردند که امام در حال گوش دادن سرود «خجسته باد» بودند که یکی از نزدیکان امام وارد اتاقشان میشوند و به نوعی با نگاهی متعجب و زبان بیزبانی به امام میگویند فکر نمیکنید که نباید به این موسیقی گوش کرد؟ البته همانطور که عرض کردم نه با زبان که با نگاهشان چنین منظوری را رساندند که در ادامه، امام در تایید شنیدن این دست کارها و اینکه مشکلی ندارد، نگاه خاصی به آن شخص میکنند.
جناب گلریز در اجرای سرود «برخیزید» مقابل امام که البته بدون ساز و با گروه کُر انجام شد، احیانا سوتی ندادید؟
چرا، اتفاقا سوتی هم دادیم. یادم هست همه دستپاچه و هیجانزده بودیم، این رهبر گروه کُر هم که نامش را در خاطر ندارم، مدام به ما جو و استرس میداد. چون سازی هم ما را همراهی نمیکرد، قرار شد اجرای سرود را با شمارش یک – دو ایشان آغاز کنیم. زمان اجرای سرود که رسید، ایشان به جای یک – دو، گفتند یک – دووو. این را که گفتند، جای صدای ما تغییر کرد و نا خواسته از گام دیگری که خیلی بالا هم بود، شروع به خواندن کردیم و همین سبب شد اوج کار خراب شود و اصلا صدای بعضیها در آن گام جواب نمی داد و به آن گام بالا نمیرسید.