چگونه خاص باشیم؛ نکاتی که شما را برجسته و متفاوت نشان می‌دهد

13
همه‌ی ما دوست داریم خاص و منحصربه‌فرد باشیم. دوست داریم دیگران را تحت‌ تأثیر قرار بدهیم. اما واقعیت با علاقه‌ی ما کمی متفاوت است. در عمل، بیشتر آدم‌های دور‌‌‌ و بر ما مثل محصولات یک خط تولید هستند. آدم‌هایی شبیه به هم که هرچه بیشتر تلاش می‌کنند خاص باشند، بیشتر به هم شبیه می‌شوند. وقتی خاص بودن دغدغه‌ای همه‌گیر باشد برای متفاوت شدن باید به دنبال خاص نبودن رفت. اوضاع کمی پیچیده شد، اما اصلا نگران نباشید در ادامه می‌خوانید که چگونه می‌توانیم واقعا خاص باشیم. در ادامه این مطلب را به نقل از چطور بخوانید.
 چگونه لباس بپوشیم تا جذاب باشیم چگونه فردی با شخصیت باشیم چگونه دختری مغرور باشیم چگونه دختری باکلاس باشیم اعتماد به نفس بالا
۱. خط فکری داشته باشید
بدانید که همه‌ی ما در حقیقت منحصربه‌فرد هستیم
انسان‌ها ویژگی‌های مشابه بسیاری دارند. همه غذا می‌خورند، حرف می‌زنند، با دیگران معاشرت می‌کنند، احساسات مختلفی دارند و… . اما این ویژگی‌های مشترک در بسترهای متفاوتی قرار می‌گیرند و در نتیجه تجربه‌هایی شکل می‌گیرد که مخصوص هر فرد است و او را یکتا می‌کند. پس باور داشته باشید که شما به طور ذاتی خاص و نمونه هستید. حتی دوقلوها نیز دقیقا به یکدیگر شبیه نیستند، اگر هم شباهتی در کار باشد، با گذشتن از صافی تفکر و تجربه، نتیجه‌ای کاملا ناهمگون تولید می‌شود. هیچ‌کس به جای شما زندگی نمی‌کند و نخواهد کرد، پس با اطمینان از اینکه منحصربه‌فرد هستید، سعی کنید افکار خودتان را پیگیری کنید. شما عقاید و راه‌حل‌های خود را در مسائل مختلف دارید و لزومی ندارد که نسبت به بروز آنها واهمه داشته باشید یا آنها را نادیده بگیرید.

دنباله‌رو و پیرو نباشید
آزمایش روان‌شناسی معروفی در زمینه‌ی گرایش به پیروی از عقاید عمومی وجود دارد. در این آزمایش سه خط، روی کاغذ رسم شده بود که یکی از آنها به وضوح از سایرین کوچک‌تر بود. از فردی در مورد کوتاه‌ترین پاره‌خط پرسش شد، در حالی‌که سایر افراد از عمد، همگی به اشتباه پاره‌خط دیگری را انتخاب کرده بودند. فرد با اینکه به وضوح می‌دید که کدام خط واقعا کوتاه‌تر است، تنها با تکیه بر باور عمومی، پاسخی اشتباه مانند سایرین داد. این حرکت، نشان از علاقه‌ی انسان‌ها به هم‌رنگ جماعت شدن دارد. وقتی از باورها و نظرات عمومی پیروی می‌کنیم، در حقیقت احساس می‌کنیم از خطر تصمیم‌گیری متفاوت به دور هستیم. برای مثال، رستورانی را در نظر بگیرید که بسیار مشهور است و همه رفتن به آن را توصیه می‌کنند. بیشتر ما تمایل داریم به جای تجربه کردن مکانی جدید به همان رستوران برویم، چون فکر می‌کنیم با احتمال زیاد غذا در آن جا با‌کیفیت است و در نتیجه خود را از تصمیم‌گیری و تفکر بیشتر و عواقب تصمیمات انفرادی، می‌رهانیم. برای خاص بودن نباید بترسید. شجاع باشید. شاید دنبال کردن جمع به شما آرامش خاطر بدهد ولی در نهایت یکی مثل بقیه خواهید بود. اگر می‌خواهید متفاوت باشید، حتما باید انتخاب‌های متفاوت داشته باشید.

به دنبال تفاوت‌های عجیب و غریب نباشید

در این دنیای بزرگ و پهناور به اندازه‌ی موهای سرتان (البته این مثال درباره‌ی دوستان کم‌مو صدق نمی‌کند)، فرهنگ‌ها، رفتارها، باورها و عادت‌های مختلف و گاهی عجیب و غریبی چون خوردن بندپایان در کشورهای شرق آسیا یا پرستش چیزهای عجیب و غریب در امریکای لاتین وجود دارد. پس بدانید در این دنیای بزرگ نهایتا هیچ‌ چیز عجیب و غریبی وجود ندارد و این ادعا بالاخره در جایی عادی تلقی خواهد شد. سعی کنید خودتان باشید، یعنی کسی که افکار و عقاید خودش را دارد و کاملا منحصربه‌فرد و متمایز از هر فرد دیگری است که روی زمین زندگی می‌کند.
اعتمادبه‌نفس داشته باشید
خودتان تصمیم بگیرید و پای تصمیم‌تان هم بایستید. برای این کار باید بر روی راه های افزایش اعتماد به نفس کار کنید. اگر برای هر کاری تعلل می‌کنید و یا سعی دارید از دیگران الگوبرداری کنید، متأسفانه اعتمادبه‌نفس بالایی ندارید. شجاع باشید و اگر به اندازه‌ی کافی قوی نیستید، تلاش کنید خود را تغییر بدهید. قوی شدن کمی زمان می‌برد. می‌توانید با نگاه کردن به زندگی و رفتارهای افرادی که اعتمادبه‌نفس دارند، به رازهای موفقیت‌شان پی ببرید. هیچ‌وقت خودتان را دست‌کم نگیرید، خیلی از کسانی که حتی فکرش را هم نمی‌کنید گاهی اعتمادبه‌نفس کافی ندارند زیرا بالا بردن اعتمادبه‌نفس یک فرایند است، یعنی با شروع مجموعه‌ای از اقدامات لازم برای ارتقای آن، رشد و پیشرفت اندک‌اندک حاصل می‌شود و این مراحل زمان زیادی لازم دارد.

به هیچ چیز وابسته نباشید؛ بریدن وابستگی‌ها کمی دشوار است. به خصوص در جوامع امروزی که زندگی ما به گروه‌های مختلفی گره خورده است. اما سعی کنید وابستگی خود را به عادت‌های مختلف از بین ببرید. مثلا برای شروع، مجله‌های مد و زیبایی‌تان را دور بریزید یا کارهایی را که برای خوشایند دیگران انجام می‌دهید، ترک کنید. سعی کنید در مورد وقایع و اخبار، تحلیل ذهنی خود را داشته باشید. لباس‌هایتان را مطابق سلیقه و علاقه‌ی واقعی‌تان تهیه کنید یا از ذائقه‌ی غذایی‌تان خجالت نکشید. شاید ریختن ماست روی ساندویچ کتلت، برای دیگران کمی خنده‌دار باشد، خب باشد، چه اهمیتی دارد وقتی شما از این طعم لذت می‌برید.

به مفهوم منحصربه‌فرد بودن فکر کنید
گاهی بعضی از واژه‌ها برای همه کاملا آشنا هستند و ما هم فکر می‌کنیم مفهوم آنها را به خوبی می‌دانیم. اما اگر از ما خواسته شود که عمیقا به معنی بعضی از این مفاهیم آشنا، فکر کنیم و آنها را توصیف کنیم، کار از نوشتن املای کلمه قسطنطنیه برای یک کلاس اولی هم، سخت‌تر می‌شود. منحصربه‌فرد بودن برای شما چه مفهومی دارد؟ آیا تنها به دنبال تفاوت در طرز پوشش خود هستید یا این خاص بودن را در ابراز عقاید سیاسی و… می‌بینید. شما باید تعریف دقیقی از خاص بودن داشته باشید و بدانید منحصربه‌فرد بودن از نظر شما چیست؟ اگر می‌خواهید بی‌همتا باشید علت آن چیست؟ این نیاز از کجا پیدا شده است؟

۲. خودتان را بشناسید
ارزش‌های مطلوب شما چیست

شما دقیقا چه کسی هستید؟ ارزش‌های شما در دوست‌یابی، مسائل فرهنگی، اقتصادی و غیره چیست؟ فهرستی از ارزش‌های خود در زمینه‌های مختلف تهیه کنید. عناوین به‌دست آمده، تنها لغاتی پوچ و بی‌روح نیستند. اینها ارزش‌های مهمی هستند که در نهایت شخصیت شما را تشکیل می‌دهند و شما با پررنگ کردن آنها می‌توانید نمونه‌ای منحصربه‌فرد و خاص از خودتان باشید.
از اینکه دیگران شما را مورد قضاوت و تمسخر قرار دهند نهراسید
بیشتر ما به خاطر ترسی که از قضاوت دیگران داریم به خودسانسوری روی می‌آوریم. گاهی‌ اوقات حتی آن‌طور که فکر می‌کنیم نیست و دیگران هیچ قضاوتی درباره‌ی ما ندارند. و در حقیقت هیچ‌کس حتی به رفتار ما فکر هم نمی‌کند و ما با اهمیت دادن بیش از حد به نظر دیگران، بیهوده خودمان را آزار می‌دهیم. بعضی مواقع نیز دیگران واقعا ما را قضاوت می‌کنند و یا حتی تمسخر. در این صورت، بهترین کار این است که دلیل را از آنها جویا شویم، بی‌پرده سخن بگوییم و نگذاریم احساسات بد در قلب‌مان تبدیل به عقده و سیاهی شود. وقتی کاری انجام می‌دهید و یا حرفی می‌زنید که معقول است، از هیچ‌کس و هیچ چیز نترسید. خجالت نکشید و خود را متوقف نکنید. اینجا شما مقصر نیستید، بلکه مقصر کسی است که به خود اجازه می‌دهد امنیت محیط شما را با رفتار ناشایست و تمسخرآمیز بر هم زند.

برای خود هدف تعریف کنید
وقتی ارزش‌های اصلی و مورد قبول خود را شناسایی کردید، به سراغ تعریف اهداف‌تان بروید. می‌خواهید چه کسی باشید؟ می‌خواهید چه کار کنید؟ دوست دارید هر روز که از خواب برمی‌خیزید چه حسی داشته باشید؟ چگونه می‌توانید به اهداف‌تان برسید؟ هیچ‌کس در این دنیا شبیه شما نیست. سعی کنید به نسخه‌ی ایده‌آل از شخصیت منحصربه‌فردتان تبدیل شوید. کاری که دوست دارید انجام بدهید. به دنبال شغل رؤیاهایتان بروید. می‌خواهید یک جهان‌گرد باشید؟ خب شروع کنید! کسی جلودار شما نیست. بدانید که در بیشتر مواقع خودتان اولین و بزرگ‌ترین مانع برای رسیدن به آرزوهایتان هستید. گام اول برای دست‌یابی به آرزوها، شناسایی اهداف است. اهداف به حرکت شما جهت می‌دهند. شما سایه‌ی هیچ‌کس نیستید، بلکه فردی مستقل هستید.

تحت تأثیر عواطف و احساسات دیگران قرار نگیرید
تمرکز زیاد بر کارها و صحبت‌های دیگران شما را از خودتان دور می‌کند. یادتان باشد که احساسات، خیلی راحت سرایت پیدا می‌کنند و معاشرت با گروهی از افراد، بعد از مدتی شما را شبیه آنها می‌کند. البته گاهی این احساسات تأثیر مثبت دارد ولی با این وجود، نباید احساسات درونی خود را نادیده بگیرید؛ حتی اگر جمعی که در آن هستید، بسیار ارزشمند و فوق‌العاده است. در نهایت این شما هستید که برای خود تصمیم می‌گیرید.

ضمن حفظ عقاید خود، نظرات دیگران را هم بشنوید
الکی چیزی نگویید. در این جور مواقع می‌گویند: «یه چیزی گفتم که یه چیزی گفته باشم»، این عبارت خنده‌دار بسیار مضر است. قبل از هر گفت‌و‌گویی به آنچه می‌گویید فکر کنید. حرف‌تان را در دهان مزه‌مزه کنید و بعد شروع به صحبت کنید. به صحبت‌های سایرین به دقت گوش بدهید و در آنها تأمل کنید. باور کنید گاهی اگر سکوت کنید کسی نگران قوّه‌ی تکلم شما نخواهد شد. اما وقتی با فکر و منطق با دیگران وارد بحث می‌شوید، تجربه‌ی هیجان‌انگیزی می‌سازید که هم مفرح است و هم آموزنده. غیبت کردن، کار بسیار زشتی است. اما نمی‌توان کتمان کرد که همه‌ی ما در آن بسیار وارد هستیم و جلوگیری از وسوسه شدن برای ارتکاب به آن خیلی سخت است. گاهی اوقات نیز ما فقط برای همراهی کردن جمع وارد بحث غیبت می‌شویم و توان کافی برای مخالفت با جمع را نداریم. در این مواقع باید با جرئت نظر اصلی خود را مطرح و با دیگران مخالفت کنیم.

مستقل بیندیشید
هیچ‌وقت دنباله‌روی تفکرات دیگران نباشید، حتی اگر آنها والدین یا دوستان شما هستند. مستقل فکر کنید، کنجکاو باشید و سؤال کنید. در مورد همه چیز دقیق باشید. اگر سؤالی دارید حتما مطرح کنید. مهم نیست، این پرسش درباره‌ی عقاید دینی است یا چیزهای ساده و کم‌اهمیتی چون سبزیجات. در هر صورت بپرسید و سعی کنید به جمع‌بندی خاص خود برسید. اگر در مورد سیاست، ورزش یا موسیقی و… با دوستان‌تان هم‌عقیده نیستید، اصلا لزومی ندارد سکوت کنید. به نظر خود اعتماد و افتخار کنید. مستقل اندیشیدن از گام‌های اصلی رشد و تعالی است.

۳. عمل‌گرا باشید
بازی در نیاورید
گاهی اوقات به دلیل میلی که انسان به پذیرش از سمت جمع دارد، سعی می‌کند طوری رفتار کند که مورد قبول واقع شود. در این راه خودش را سانسور می‌کند یا طوری عمل می‌کند که تأیید دیگران را جذب کند. فردی را در نظر بگیرید که مرتب می‌گوید: «من چاق هستم» و هدفش جلب توجه سایرین برای رد کردن این موضوع است. دوست دارد همه بگویند: «نه تو چاق نیستی». این حرکت بسیار غیرعقلانی و نادرست است. چرا سعی می‌کنید با جذب تأیید غیرواقعی بر آنچه که هست، سرپوش بگذارید. همانی باشید که می‌اندیشید. با تحریف حقیقت به خاص بودن خود پشت می‌کنید.

چگونه لباس بپوشیم تا جذاب باشیم چگونه فردی با شخصیت باشیم چگونه دختری مغرور باشیم چگونه دختری باکلاس باشیم اعتماد به نفس بالا
مطابق میل خود لباس بپوشید
سعی نکنید چیزی بپوشید که تحسین دیگران را جلب کند. مثلا از مد و لباس‌های رایجی که دوست ندارید، به هیچ‌وجه استفاده نکنید. چیزی بپوشید که مطابق شخصیت و سلیقه‌ی شماست. اگر کورکورانه از مد تبعیت کنید مثل حلزونی می‌شوید که لاک یک لاک‌پشت را حمل می‌کند. آیا او یک حلزون خاص است؟ قطعا خیر، در پاسخ باید بگوییم او حلزونی بی‌هویت و خنده‌دار است. البته همه‌ی اینها به معنای زیر سؤال بردن ارزش مد نیست. دیدگاه ما نسبت به مد، آن را ارزشمند یا بی‌ارزش می‌سازد. در واقع هر فرد باید با در نظر گرفتن علاقه، سلیقه‌ و البته اندام‌ خودش، لباس انتخاب کند. به‌ویژه در عصر حاضر، که گزینه‌های متعددی در دنیای مد و لباس پیش رو است. با انتخاب درست لباس، می‌توان کاملا منحصربه‌فرد و خاص شد.

پای حرف خود بایستید

در بحث‌ها نظر بدهید و از ابراز عقیده نهراسید. پای آنچه می‌گویید بایستید و از مخالفت با دیگران واهمه نداشته باشید. البته این به معنای جدل با سایرین نیست. ضمن اینکه به دیگران گوش می‌دهید، عقیده‌ی خود را بگویید و با آغوش باز نظرات بهتر را بپذیرید.
کسانی که از شما متنفر هستند را به حال خود بگذارید
قبول کنید که همه شما را دوست ندارند و گاهی برخی به شما حسادت می‌کنند. این یعنی شما چیزی برای ابراز دارید که موجب حسادت یا تنفر شده است. از این نفرت نترسید. اگر به دنبال تأیید و علاقه‌ی همه‌ی افراد باشید، طبیعی است که نمی‌توانید کاری از پیش ببرید و همیشه از اینکه کسی شما را تأیید نکند و یا دوست‌تان نداشته باشد، واهمه خواهید داشت. مخالفت و گاهی نفرت سایرین نشان می‌دهد که شما خاص هستید و خودتان را به دیگران ثابت کرده‌اید.

تجربه‌های جدید پیدا کنید

نسبت به فعالیت‌های جدید و متنوع خوش‌بین باشید و در انجام آنها شجاعت به خرج بدهید. وقتی کودک هستید، انتخابی جز برنامه‌های والدین ندارید. اما حالا که بزرگ شده‌اید پس منتظر چه هستید؟ ببینید چه چیزی دوست دارید و آن را پیگیری و اجرا کنید. سعی کنید هر هفته یک کار جدید در برنامه‌ی خود داشته باشید. انجام کارهای جدید بستگی به سلیقه، توانایی و امکانات شما دارد. می‌توانید یک غذای جدید را امتحان کنید یا به کار داوطلبانه برای نجات خرس‌های پاندای رو به انقراض بپیوندید.
مدام در حال یادگیری باشید
چیزهای جدید یاد بگیرید. هر چقدر هم مطالعه کنید باز هم کم است. در مورد مباحث مختلف کتاب بخوانید. حتی موضوعاتی که برای‌تان چندان جالب نیستند. با این کار افق دید شما وسیع‌تر می‌شود و کم‌کم، عشق شما به مطالعه زیاد می‌‌شود. مثلا همین اینترنت، می‌تواند منبعی بی‌کران از موضوعات گوناگون باشد. هر چه دانش بیشتری کسب کنید، خاص‌تر و منحصربه‌فردتر می‌شوید و دیگر لازم نیست که بپرسید: «چگونه خاص باشیم؟»

آنچه را که واقعا دوست دارید، انجام بدهید
ورزش یا تفریحی را که دوست دارید، در برنامه‌ی خود بگنجانید. وقتی کاری را که دوست دارید انجام می‌دهید، با افرادی ملاقات می‌کنید که به شما شبیه هستند و می‌توانند گزینه‌ی خوبی برای دوستی با شما باشند. با داشتن دوستان این‌چنینی شادتر می‌شوید و انرژی بیشتری در زندگی‌تان به‌وجود می‌آید. شهامتی را که در پیگیری علایق خود دارید، در مورد آنچه نمی‌پسندید نیز ابراز کنید. مثلا وقتی دوستان‌تان به شما پیشنهاد کوه‌نوردی می‌دهند و دوست ندارید آنها را همراهی کنید، خیلی ساده بگویید: «من نمیام» و در عوض کاری را که دوست دارید، دنبال کنید.

فراموش نکنید که به خودتان احترام بگذارید، بدانید که شما مخلوقی خاص، برای پروردگار خود هستید. توصیه‌های گفته‌شده، تنها برای این مطرح شد که ارزش‌های خود را بشناسید، به آنها عمل کنید و بدانید که همه‌ی ما خاص، زیبا و مهم هستیم و با کشف نیروهای درونی خودمان، می‌توانیم سنگین‌ترین کوه‌ها را هم جابه‌جا کنیم.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

نظرات شما ( 13 )
  1. پریسا می گوید

    من قبلا خیلی مغرور بودم ولی مامانم بهم گفت اصلا مغرور بودن خوب نیست منم ازاون به بعد اصلا مغرور نبودم ولی الان دوست دارم مغرور باشم

    1. girl می گوید

      مغروربودن یه احساسیه که توذات ادمه ربطی به چیزایی که شمامیگی نداره

    2. E می گوید

      من خیلی دوست دارم مغرور بشم چون همه دارن از مهربونی من سو استفاده میکنند و این مسئله برام عذاب اوره چون وقتی میبینی کسی حتی خانوادت برات ارزش قائل نیستن خیلی ناراحت میشی.

      1. mehrana می گوید

        دقیقا همش کاری میکنن که آدم احساس حقارت کنه.به حدی میرسه که بهت میگن دلقک،چقدر حرف میزنی ساکت شو یا اصلا به حرفت گوش نمیدن چه برسه بخوان جواب بدن

  2. tamana می گوید

    سلام من اصلا نمیتونم مغرورباشم به نطرم غرورمث خشم میمونه واس همین همیش مهربونم ودوستان واطرافیان خوبی دارم

  3. Baran می گوید

    هنرى

  4. Baran می گوید

    من فقط نسبت به آدم هایى که دوستشون دارم مغرور نیستم
    اما در کل آدم مغروریم و فکر میکنم که این خوبه

  5. mehrana می گوید

    سلام خیلی دوست دارم مغرور بشم چون واقعا جوریه که هرکی و تحویل میگیری باهاش شوخی میکنی و حرف میزنی چیزایی میگه که بهت بر می خوره.قشنگ لهت میکنن

  6. سحر می گوید

    به نظرم نمیخواد واسه دیگران مغرور باشیم….بهتره که با هرکی مثل خودش رفتار کنیم،از مغرور بودن بهتره

  7. شادی می گوید

    به نظر من هر ادمی خودش از شخصیت ذاتی خودش با خبره یکی مهربونه یکی مغروره یکی عصبیه یکی تخسه و….
    با هر کسی مثل خودش رفتار کنین این جمله خیلی به ادم تو زندگی کمک میکنه

  8. fatima می گوید

    من فردی مغرور هستم و این چیز هایی کع گفتید درون من از دوران کودکی وجود داشته به نظر من هر کس نباید مغرور باشع چون این مغروریت به وقتش کار دست آدم میدع من خودم تجربه دارم مثلا نمیتونی به اون فردی که واقعا عاشقش هستی احساساتتو بروز بدی و…

  9. کیمیا می گوید

    برای خیلیا سخته که همونجوری که دیگران باهاش رفتار میکنن رفتار کنه ممکنه اون فرد شخصیتی با ثبات باشه و تو هر چی سعی کنی با هر کسی به یک جور و شکل خودش رفتار کنی ممکنه دچار اختلالت چندشخصیتی بشی و عوض کرد نوع ارتباط برای برونگرا ها شاید راه مناسبی باشه ولی درونگرا ها به مشکل برمیخورن هر کسی باید شخصیتی که باهاش حس بهتری داره رو پیدا کنه اینکه شخضیت با ثبات و قابل پیشبینی داشته باشی به اطرافیانت هم ارامش میده چون میدونن چطوری باخات برخورد کنن و چه چیزی باعث خوشحالیو ناراحتیتون میشه

  10. کویر(غزل) می گوید

    سلام…
    به قول اطرافیانم من خیلی مغرور و قودم…خودم همچین فکری رو نمیکنم…
    من فقط سر حرفام وایمیسم حتی اگه به قیمت جونم تموم شه به این میگن قودد؟؟؟؟
    یا مثلا من اصلا درمورد ظاهر کسی حرف نمیزنم…کلا آدم درونگرایی هستم به این میگن مغرورر؟؟؟