همیشه امیدوار باشید (داستان کوتاه)

0

روزی رندی خطایی مرتکب میشود
و او را نزد حاکم می برند تا مجازات را تعیین کند .
حاکم برایش حکم مرگ صادر می کند
اما مقداری رافت به خرج می دهد و به وی می گوید
اگر بتوانی ظرف سه سال به خرت سواد خواندن و نوشتن بیاموزانی از مجازاتت درمی گذرم .
رند هم قبول می کند
و ماموران حاکم رهایش می کنند .
عده ای به رند می گویند
مرد حسابی آخر تو چگونه می توانی به یک الاغ خواندن و نوشتن یاد بدهی ؟
رند می فرماید :
انشاءالله در این سه سال یا حاکم می میرد یا خرم .

پس همیشه امیدوار باشید.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ