وقتی ۱۲ شب به اتاق دخترم رفتم صحنه شرم آوری دیدم / مینا آن شب از خانه فرار کرد و …

0

بالاخره حرفم را به کرسی نشاندم و برای دخترم یک گوشی تلفن همراه گران‌قیمت خریدم.
شوهرم راضی نبود اما گوشم بدهکار نصیحت‌های دلسوزانه‌اش نبود و فقط می‌خواستم بچه‌ام جلوی دخترخاله‌هایش کم نیاورد. چند ماه از این ماجرا گذشت.

دخترم اعتیاد شدیدی به تلفن همراهش پیدا کرده بود تا جایی که هم چشم‌هایش درد می‌کرد و هم گردنش آسیب دیده بود. موضو‌ع را از شوهرم مخفی می‌کردم.

یک شب ساعت۱۲‌ به اتاقش رفتم. با دیدن تصاویر شرم‌آوری که پسری در تلگرام برایش فرستاده بود دنیا روی سرم خراب شد. گوشی را به‌زور از دستش کشیدم. مقاومت می‌کرد و حتی می‌خواست مرا کتک بزند. شوهرم که متوجه ماجرا شده بود به داخل اتاق آمد و چشمتان روز بد نبیند.

ما گوشی را از او گرفتیم و چند روزی هم با هم قهر کردیم. متاسفانه دخترم از خانه فرار کرد. مینا همراه پسری که در فضای‌ مجازی با او آشنا شده بود به یکی از روستاهای اطراف شهر می‌رود. شانس آوردیم که یکی از همسایه‌ها آن‌ها را هنگام ورود به خانه می‌بیند و موضوع را به پلیس اطلاع می‌دهد.

حالا می‌فهمم چه اشتباهی کردم. واقعا چه نیازی بود که دختر ۱۳ساله‌ام بدون اطلاع از تهدیدها و آسیب‌های فضای‌ مجازی به عضویت شبکه‌های اجتماعی دربیاید؟

من مقصر هستم چو‌ن با حمایت‌های بیش‌ازاندازه از فرزندم باعث شدم حتی احترام پدرش در خانه خرد شود و این بچه زیاده‌خواه و سرکش بار بیاید. مشکل دیگر ما چشم و هم‌چشمی با دو خواهرم و بچه‌های آن‌هاست. ای کاش خانواده‌ها نظارت درستی بر رفتار فرزندان خود داشته باشند و بدانند چگونه بچه‌هایشان را تربیت کنند که دچار مشکل نشوند.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ