حال و هوای این روزهای بورس تهران

0

به گزارش ساتین :  بورس تهران امان از سهامداران خود بریده و معامله‌گران این بازار را اعم از تازه وارد و کم تجربه یا حرفه‌ای و موی در بازار سپید کرده دچار سردرگمی شده‌اند.

هر‌چند که حرفه‌ای‌های بازار در جمع دوستان بالاخص تازه‌واردان به بورس توصیه به نگهداری سهم و دوری از فروش‌های هیجانی می‌کنند و گاهی ایشان را باعث نوسانات غیرمنطقی در بازار می‌دانند؛ اما همین افراد نیز نشان داده‌اند که بعضا با تاثیرپذیری از جو بازار طی روزهای گذشته، خریداران دارایی خود را در درصد‌های منفی بی‌نصیب نگذاشته‌اند.

فروش این طیف حقیقی‌های بزرگ و حقوقی‌های کوچک طی روز‌های گذشته در خوشبینانه‌ترین حالت این بوده که با فروش در قیمت‌های فعلی نقدینگی خود را افزایش داده تا در روند کاهشی پیش‌بینی شده روزهای آینده سهم خود را جایگزین کرده و پول خارج شده را به بازار برگردانند، به‌طوری که سهم‌های پرطرفدار و صف‌های طویل همین دو هفته گذشته را این روزها جزو بیشترین درخواست‌های فروش می‌بینیم.

اما نکته قابل توجه در بازار این است که آیا نرخ خوراک پتروشیمی‌ها می‌تواند به تنهایی این همه مصیبت را به بازار تحمیل کند؟ یا مشکل در نرخ بهره مالکانه است ؟ یا حتی می‌توان تصور کرد که شایعه رفتن مدیر یا مدیران سازمان بورس این وضعیت را برای سهامداران به پا کند؟ یعنی سودآوری شرکت‌ها طی گزارش‌های ۹ ماهه، برآورد‌های پوشش یک ساله شرکت‌ها، لغو برخی تحریم‌های بین‌المللی، شروع دور جدید مذاکرات ایران در نیویورک و بسیاری پارامتر‌های دیگری که به واقع اثرات مثبت قابل توجهی در روند رشد بازار دارند همگی وابسته و در گرو بودن یا نبودن تیم مدیریت فعلی سازمان بورس است؟
بنابر‌این با کمی توجه به عمق و مفهوم شایعات موجود در بازار می‌توان نتیجه گرفت که این موضوعات نمی‌توانند دلیل واقعی صف‌های فروش بازار باشند، به‌طوری که اخبار جنگ با اهمیت و استراتژیک سوریه در تابستان نیز اثری به مراتب کمتر نسبت به وضع موجود در بازار به جا گذاشت. وجود سرمایه‌های کم تجربه و هیجان‌زده نیز که از طبیعت هر بازار مالی است می‌تواند تنها تاثیری کوچک (نسبت به عملکرد بلندمدت بازار) و چند روزه در چنین بازار‌هایی بگذارد تا با خروج هیجانات و سرمایه‌های نوسان گیر، سهام شرکت‌ها را به ارزندگی پیشین خود رسانده و باعث ورود پول جدید به این سهم‌ها شوند.
پس به نظر می‌رسد دلیل یا دلایل دیگری پشت ماجرا است.
به واقع باید دید که افت ده یا بیست درصدی شاخص بورس به نفع کسانی است یا این افت بازار کدامین هدف را دنبال می‌کند و به تصویب کدام مصوبه یا کدامین جابه‌جایی‌های قدرت کمک می‌کند.
دیر یا زود بهره‌برداران از افت شاخص منافع خودرا کسب کرده و فشار را از روی بازار بر‌می‌دارند تا به حالت عادی خود برگردد، چرا‌که ادامه وضع موجود و تداوم حس منفی در بازار می‌تواند مجموعه جدیدی از سرمایه‌گذاران را ناامید کرده و منجر به افزایش مراجعه به صندوق‌های سرمایه‌گذاری و درخواست ابطال واحدهای سرمایه‌گذاری، اتمام نقدینگی موجود در صندوق ها، تصمیم مدیران صندوق‌ها به فروش دارایی‌های صندوق‌ها در بازار، کمک به تداوم جو منفی بازار، افزایش سرمایه‌گذاران نا امید و مراجعه جدید به صندوق و… شود که این چرخه به خودی خود یک موج جدید کاهش را در بازار سبب می‌شود.
بنابراین در چنین بازاری فروش سهم و ذلیل کردن دارایی‌های سبد به واقع کاری غیر‌منطقی است، چرا‌که به هرحال به گفته و اعتقاد تمامی تحلیلگران و اقتصاد دانان دورنمای بازار تصویری کاملا روشن و مثبت است و با دید بلندمدت بازدهی مناسبی در انتظار سرمایه‌گذاران بازار قرار دارد. از طرف دیگر خرید سهم در چنین بازاری نیز می‌تواند خلاف اصول رفتارشناسی بازار سهام باشد، چرا‌که اصولا یک سرمایه‌گذار حرفه‌ای در بازار نزولی باید صرفا نظاره‌گر روند معاملات بوده و در انتظار دریافت علائمی مبنی بر اتمام تمایلات عرضه و تغییر فاز بازار باشد تا با ورود پله‌ای سرمایه بتواند بهترین میانگین نرخ خرید را برای خود طراحی کند.
پس به عقیده نگارنده به تمامی کسانی که دچار سردرگمی و هیجانات بازار شده‌اند و بهترین انتخاب را انجام یک عملیات خرید یا فروش جدید می‌دانند باید گفت که بهترین انتخاب، کنار نشستن از بازار و دوری جستن از هرگونه تصمیم‌گیری‌های عجولانه خواهد بود.
احسان حاجی
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ