بازاریابی شبکه‌ای یا توهم اعداد و رؤیا!

0

امروزه بازاریابی یکی از بهترین شغل‌های دنیا و همچنین یکی از مهم‌ترین یا شاید بتوان گفت اصلی‌ترین بخش‌های یک فعالیت اقتصادی است چراکه یک کالا حتی اگر در یک پروسه تولید مناسب و باکیفیت خوب به دست آمده باشد و مشکلات فراوانی مانند سرمایه‌گذاری و تهیه مواد اولیه و فن تولید و مسائل دیگر را به خوبی طی کرده باشد اما در بخش فروش دارای مشکل باشد، هیچ سودی عاید سرمایه‌گذار یا تولیدکننده نخواهد شد و درواقع می‌توان گفت بخش فروش کالا مرحله تعیین‌کننده یک فعالیت اقتصادی است.

بازاریابی شبکه‌ای نیز یکی از اشکال نسبتا جدید بازاریابی و تجارت است که امروزه وارد کشور ما شده است و روزبه‌روز افراد بیشتری را به خود جذب می‌کند. اساس کار بازاریابی شبکه‌ای بر پایه فروش مستقیم (direct-marketing) به مصرف‌کننده نهایی (end-user) است.

معایب بازاریابی شبکه ای مشاوره شغلی درآمد بازاریابی شبکه ای بازاریابی فروش بازاریابی چیست آموزش بازاریابی شبکه ای آموزش بازاریابی

به این معنی که در این نوع بازاریابی سعی بر آن است که کالا با حذف واسطه‌ها به صورت مستقیم به دست مصرف‌کننده نهایی برسد، طبعا اولین چیزی که می‌توان از این سیستم انتظار داشت، کاهش قیمت تمام‌شده برای مصرف‌کننده نهایی به دلیل حذف واسطه‌هاست، اما آیا چنین اتفاقی در این نوع بازاریابی که در کشور ما جریان دارد، رخ می‌دهد؟ انتقاد اصلی به مکانیسم این فعالیت تجاری و این نوع بازاریابی همین نکته است. اگر نگاهی به محصولات این شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای داشته باشیم متوجه این مسئله خواهیم شد که محصولات این شرکت‌ها اولا کالاهایی نابرند و با کیفیت متوسط هستند، ثانیا قیمت این کالاها بسیار بالاتر از قیمت کالاهایی با برند معتبرتر و باکیفیت‌تر در بازار است. مسئله‌ای که باعث می‌شود اگر بازاریاب‌های این شرکت‌ها حتی برای یک بار هم موفق به فروش محصولات خود شوند (که احتمال بسیار اندکی دارد) برای دفعات بعدی توفیقی برای فروش محصولات خود به همان اشخاص نخواهند داشت، چراکه دلیلی ندارد که اشخاص مختلف حتی اگر بستگان بازاریاب باشند درصورتی‌که می‌توانند کالاهایی باکیفیت‌تر و البته با قیمت کمتر تهیه کنند، مبادرت به خرید از این‌گونه شرکت‌ها کنند.

 

اما جدا از این اشکال اساسی، باید به دو مفهوم بنیادین که در این‌گونه شرکت‌ها تأکید زیادی بر آنها می‌شود یعنی تصاعد و رؤیاپردازی اشاره کنیم و اندکی آنها را مورد بررسی قرار دهیم. منظور از تصاعد افزایش هندسی پورسانت فرد است که به‌دلیل افزایش هندسی زیرشاخه‌ها و کسانی که توسط فرد و توسط زیرشاخه‌های او جذب سیستم می‌شوند، صورت می‌گیرد. به این معنی که هر شخص در این سیستم افرادی را وارد این شرکت می‌کند و آنها نیز پس از خرید مبلغ مشخصی از محصولات این شرکت افرادی را به این سیستم جذب می‌کنند (که آن افراد نیز باید از محصولات این شرکت مبلغ مشخصی را خرید کنند) و این پروسه به صورت بی‌نهایت ادامه پیدا می‌کند اما درصدی از فروش تمام کسانی که به‌تازگی وارد این سیستم شده و زیرشاخه اولین شخص محسوب  می‌شوند، به اولین شخص می‌رسد.

ظاهر این موضوع بسیار اغواکننده است چراکه با توجه به تبلیغات لیدرهای این شرکت‌ها فرد می‌تواند (بدون داشتن هیچ سرمایه مشخص و قابل‌توجهی!) پس از مدتی و با این سیستم به سودهای میلیونی یا حتی میلیاردی برسد! اما نکته مهم این است که در بازار عدد با عمل متفاوت است. به این معنی که ممکن است در ماشین حساب و جمع و تفریق اعداد به نتیجه‌های بسیار جالبی برسیم اما در عمل هیچ‌کدام از این محاسبات به وقوع نپیوندد. فعالیت اقتصادی باید با توجه به واقعیات اقتصادی جامعه و محاسبات دقیق انجام و تمام عوامل تأثیرگذار نیز باید در نظر گرفته شود، اما این‌گونه شرکت‌ها متأسفانه دچار توهم اعداد شده‌اند و می‌پندارند که با قانون تصاعد و در سال‌های کمی به سودهای میلیونی و میلیاردی می‌رسند بدون اینکه به واقعیات بازار مثل رکود و نبود نقدینگی و مسائل دیگر توجهی داشته باشند.

 

نکته بعدی تأکید بسیار زیاد این‌گونه شرکت‌ها بر رؤیاپردازی و تصور رؤیاها و رسیدن به آنها در مدت کوتاهی مثل دو یا سه سال است. نگارنده با چند نفر از مشغولان این شرکت‌ها تماس داشته و به گفت‌وگو پرداخته است. اغلب این افراد را جوانان و کسانی که تا قبل از این کار تقریبا هیچ‌گونه آشنایی با فعالیت اقتصادی نداشته‌اند، تشکیل می‌دهند. طبیعتا جوانان دارای ویژگی‌هایی مانند بلندپروازی و رؤیاپردازی هستند و البته شرایط اقتصادی جامعه مانند بی‌کاری و رکود و وضع نامناسب مالی بسیاری از آنها دست در دست هم داده و آنها را به این شرکت‌ها متمایل می‌کند. یکی از دلایل مهم این تمایل، تبلیغ این شرکت‌ها برای رسیدن کوتاه‌مدت به رؤیاهای بزرگ مثل داشتن یک ماشین بسیار گران‌قیمت یا خانه لوکس و… است.

اساسا تأکید بر رؤیا و آرزو و عدم توجه به واقع‌گرایی و قوانین جهان می‌تواند عواقب بدی به دنبال داشته باشد. چراکه اولا بازار و فعالیت اقتصادی با حرف‌های زیبا و رؤیاپردازی پیش نمی‌رود و ثانیا شخص بدون توجه به واقعیات جامعه و زمان خود انتظاراتی بی‌مورد و غیرمنطقی برای خود تعریف می‌کند و در صورت تحقق‌نیافتن آنها دچار سرخوردگی و ازدست‌دادن اعتمادبه‌نفس و مشکلات دیگر خواهد شد.

متأسفانه بسیاری از جوانان کشور ما امروزه چند سال از بهترین سال‌های زندگی خود را به امید یک رؤیای دست‌نیافتنی در این‌گونه شرکت‌ها تلف می‌کنند. البته علاوه بر ازبین‌رفتن عمر در بسیاری از موارد، ازدست‌دادن سرمایه و آبرو و اعتبار شخص به دلیل مراجعه‌های بسیار به دوستان و آشنایان و بستگان و دعوت از آنها برای ورود به این‌گونه شرکت‌ها را نیز باید به این مشکلات افزود. مال‌باختگان و عمرباختگان بسیاری در این سیستم وجود دارند اما تعداد کسانی که در این سیستم و بین افراد مشغول در آن به رؤیاها و آمال و آرزوهای خود رسیده‌اند، به چند نفر می‌رسد؟ هرچند فعالیت این‌گونه شرکت‌ها قانونی است اما باید قبل از ورود به این‌گونه شرکت‌ها تأمل بیشتری کنیم!

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ