گفتگو با همسر علی اکبریان (فوتبالیست محکوم به حبس ابد)

4

همسر علی اکبریان در گفت‌وگو با گل آنقدر کامل و جامع در مورد همه چیز توضیح داد که نه نیازی به نوشتن لید هست و نه دلمان می‌آید که بار دیگر از مصائب و سختی‌های او چیزی بنویسیم…

مدت‌ها بود که می‌خواستیم با شما تماس بگیریم ولی بدقولی‌ها و اتفاق‌هایی که از طرف فوتبالی‌ها در مورد شما و علی اکبریان به وجود آمد، باعث شد تا اینبار به بهانه تصادف دخترتان با شما تماس بگیریم؟

همین که زنگ زدید و پیگیر حال ما بودید، ممنون. چند وقت پیش من و دخترم تصادف کردیم. در حال رد شدن از خیابان بودیم که یک موتورسیکلت با سرعت رد شد و به ما زد. سه چهارتا از دندان‌های دخترم شکست و هر دو نقش بر زمین شدیم. لنگان لنگان و کشان کشان خودمان را به بیمارستان امام خمینی رساندیم. اولین چیزی که از ما پرسیدند، این بود که پدر دخترم کجاست. هرچه فکر کردم به جایی نرسیدم و نتوانستم جوابی بدهم. به بهانه ماموریت، مسافرت و هر چیز دیگری از جواب دادن به این سوال فرار کردم. اما مشکلات و سوالات بعدی شروع شد. از من در مورد بیمه و هزینه‌های بیمارستان پرسیدند ولی من باز هم جوابی نداشتم. تنها فکری که به سرم زد این بود که با افشین پیروانی تماس بگیرم و از او بخواهم تا به داد ما برسد… آنجا بود که فهمیدم چقدر بدبخت و تنها هستم.

شما برای هزینه‌های منزلتان هیچ درآمد و آب‌باریکه‌ای دارید؟

یک مغازه نانوایی آن هم به صورت ورثه‌ای هست که از آن ماهی ۲۰۰ هزار تومان به ما می‌رسد. این ۲۰۰ هزار تومان هم با صد منت و بالا و پایین به من و بچه‌های علی تعلق می‌گیرد… با این حساب خودتان تا ته خط را بروید.
نوشتن این صحبت‌ها و مطرح شدن بعضی حرف‌ها شاید برایتان چندان جالب نباشد!

چطور؟

به خاطر اینکه ممکن است نزدیکان و حتی بستگان شما از شنیدن این درددل‌ها و شکوه‌ها ناراحت شوند.
برایم مهم نیست. خیلی وقت است که می‌خواهم با علی در مورد خیلی چیزها صحبت کنم اما هر بار خجالت می‌کشم و حرفی نمی‌زنم. حالا هم احساس می‌کنم بعد از این همه وقت اگر چند کلامی با شما صحبت کنم، کمی راحت‌تر می‌شوم و از این طریق حرف‌هایم را به گوش علی می‌رسانم. اصلا شاید قسمت شد و همین مصاحبه را برای علی بردم تا در جریان خیلی چیزها قرار بگیرد.

چند وقت پیش همایشی برگزار شد و گفتند که از طریق این همایش پولی برای شما و خانواده‌تان جمع می‌شود، بعضی‌ها هم گفتند که شما وضع مالی خوبی دارید و نیاز چندانی به کمک دیگران ندارید.

آن اوایل بعضی‌ها با کمک بعضی از روزنامه‌ها یک همایشی را برگزار کردند. حتی به گوش خودمان هم رسید که ما مشکل مالی نداریم و همه چیز برایمان خیلی خوب است اما اصلا چنین چیزی نیست. همین الان که من با شما صحبت می‌کنم به همراه پسر ۵/۱ ساله و دختر چهار ساله‌ام در یکی از اتاق‌های منزل پدری علی ساکن هستیم. جدا از من خواهر ناتنی علی و پسرش هم بالای سر ما زندگی می‌کنند و خودتان حسابش را بکنید با این شرایط سخت و حضور این همسایه‌ها من و بچه‌هایم چطور زندگی می‌کنیم. شاید هزار جور مسایل و مشکل دیگر هم باشد که من نتوانم در مورد آنها صحبت کنم.

ماجرای همایش به کجا رسید؟

با آن همایشی که برگزار شد بیشتر آبروی ما رفت. نه تنها کسی قدمی برنداشت بلکه همه ملت فهمیدند چه اتفاقی در مورد من و شوهرم افتاده. خیلی‌ها همدردی کردند، خیلی‌ها حرف و حدیث درآوردند و خیلی‌ها هم سوءاستفاده کردند. آن اوایل یک نفر مثل ستار همدانی می‌گفت که انسان جایزالخطاست ممکن است هرکس دیگری به جای علی بود یک اشتباه و یک خطایی می‌کرد. اما حالا حتی اظهارنظرها هم تغییر کرده وقتی با آنها در مورد علی صحبت می‌کنم، به من می‌گویند: خودکرده را تدبیر نیست! باورتان می‌شود که این جمله‌ها و این جواب‌ها از دهان همان‌هایی خارج می‌شود که با ما ادعای رفاقت می‌کردند و می‌خواستند برایمان همایش و گلریزان ترتیب دهند؟

همسر فوتبالیستها همسر علی اکبریان عکس علی اکبریان زندان قزل حصار دستگیری فوتبالیستها جرم علی اکبریان بیوگرافی علی اکبریان

آخرین باری که برای ملاقات علی به زندان رفتید، کی بود؟

الان حدود دو سه ماه است که علی را ندیده‌ام. البته هر روز با هم به صورت تلفنی در تماس هستیم ولی هیچ ملاقات حضوری در طول این چند ماه با علی نداشته‌ام. جالب است به شما بگویم که در آخرین صحبتی که با علی داشتم او از من خواست که به ملاقاتش بروم. علی می‌گفت که دلش خیلی تنگ شده و با توجه به این هیچ راه دیگری نمی‌ماند. او دوست ندارد که من به زندان بروم. می‌گوید که محیط زندان خوب نیست و اجازه نمی‌دهد که من و بچه‌ها پایمان را به زندان بگذاریم.
در طول این مدت خیلی‌ها هم صحبت از وساطت و حتی گرفتن عفو برای علی کرده‌اند.

بله، مدت‌ها قبل از عید، علی منصوریان به من زنگ زد و گفت که قصد دارد به همراه بازیکنان تیم ملی وساطت کند تا علی شامل عفو رهبری شود.

چه اتفاقی افتاد؟

من این خبر را به علی دادم. علی هم اینقدر خوشحال شد که باورتان نمی‌شود. با هزار امید هر روز منتظر منصوریان و تماس او بودیم. اما هیچ اتفاقی نیفتاد. در حالی که فکر می‌کردیم تا عید می‌توانیم یک خبر خوب به بچه‌هایمان بدهیم، خبری از منصوریان نشد و علی در زندان ماند. بعد از این موضوع چند بار به منصوریان زنگ زدم ولی هیچوقت جوابم را نداد. به همین دلیل مجبور شدم که برای او اس‌ام‌اس بفرستم ولی او حتی به اس‌ام‌اس من هم جواب نداد.

یادمان هست که علی پروین هم می‌خواست در این مورد کارهایی انجام دهد و حتی به ملاقات قاضی پرونده رفت؟

دست علی‌آقا درد نکند. او هم به سهم خودش زحمت کشید. البته بعضی‌ها می‌گویند که علی پروین هم فقط می‌خواست رفع تکلیف کند وگرنه اگر او به قاضی رو می‌انداخت بعید بود که قاضی روی او را زمین بیندازد!

اما تا جایی که ما می‌دانیم، پروین بارها با قاضی پرونده در این مورد صحبت کرد؟

بله، خودش هم می‌گفت که اگر دخالت نمی‌کرده حتی ممکن بوده که علی را اعدام کنند.

وضعیت علی در زندان چطور است؟

علی فعلا در زندان قزل‌حصار به سر می‌برد. بعد از مدتی که در آنجا بود او را به عنوان مسوول ورزش انتخاب کردند ولی چه فایده وقتی علی مسوول ورزش شد یکی از روزنامه‌ها رفت و سریع چندتا عکس انداخت همه هم فکر کردند که علی حال و روز خیلی خوبی دارد و آنجا در حال ورزش کردن است. این روسیاهی برای همیشه روی پیشانی علی و ما حک شده و به این راحتی‌ها نمی‌شود کاری کرد.

قبول دارید که خود علی هم در مورد این اتفاق کم‌تقصیر نبود؟

بله علی هم مقصر بود، ولی او حتی در مورد این موضوع هم چوب سادگی و رفاقتش را خورد. در طول این مدت هزار بار دل من شکست و اشک ریختم هر بار گفتند او اعدام می‌شود و هر بار منت گذاشتند که او را از پای طناب دار پایین آورده‌اند. در محله خودمان وقتی راه می‌روم متوجه نگاه‌هایی می‌شوم که با سنگینی خاصی مرا تعقیب می‌کند. حتما وقتی رد می‌شوم می‌گویند این زن علی اکبریان است همانی که …

هیچ می‌دانید که در آن اتفاق هم علی به خاطر رفاقت با دوستانش خیلی چیزها را گردن گرفت؟ علی خیلی ساده بود و فکر می‌کرد که اگر بگوید جنس‌ها مال خودش است طرف می‌گوید چون شما علی اکبریان هستید، بفرمایید!!! علی فکر می‌کرده که چون او را می‌شناسند بی‌خیال موضوع می‌شوند اما هرگز این اتفاق نیفتاد. اتفاقا گفتند که چون او ورزشکار است و چنین کاری را انجام داده جرمش سنگین‌تر است.

الان دوتا عید از نبودن علی در خانه می‌گذرد. یک نفر نپرسید که به سر من و بچه‌های علی چه آمده؟ تمام چشم امید ما به همین ماهی ۲۰۰ هزار تومان است که از آن نانوایی ورثه‌ای به ما تعلق می‌گیرد. من با ماهی ۲۰۰ هزار تومان دو بچه را سرپرستی می‌کنم و نگران این هستم که بتوانم پولی برای علی به زندان بفرستم. امیدوارم آنهایی که صحبت از همایش، گلریزان، رفاقت، لوطی‌گری، روحیه ورزشکاری و این جور حرف‌ها می‌کردند، کمی خجالت بکشند. تنها اتفاقی که از سوی این دوستان برای ما افتاد، این بود که آبرویمان رفت و خیلی‌ها ادعا کردند که زیر بال و پر علی اکبریان و خانواده‌اش را گرفته‌اند.

وضعیت حکم علی در حال حاضر به چه صورتی است؟ آیا احتمال دارد او از زندان آزاد شود؟

در حال حاضر حکم علی ابد است! او برای همیشه باید در زندان بماند. البته حکم عفو هم شامل کسانی می‌شود که پنج سال از حضور آنها در زندان گذشته باشد و علی در حال حاضر فقط حدود نصفی از این زمان را در زندان سپری کرده است. اگر آن ماجرای عفو رهبری انجام می‌شد، هیچ احتیاجی به این حرف‌ها نبود. دیگر بدون هیچ اما و اگری بعد از گذشت این پنج سال علی آزاد می‌شد.

علی در طول این مدت توانست از مرخصی استفاده کند و شما را ببیند؟

برای مرخصی باید سند بگذاریم. اما چون ما سندی نداریم نمی‌توانیم برای علی مرخصی بگیریم. آنطور که گفته‌اند باید سندی حول و حوش ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان داشته باشیم. اگر سند داشتیم علی حتی می‌توانست هفته‌ای دو بار به مرخصی برود.

بچه‌های علی برای دیدن او بهانه‌گیری نمی‌کنند؟

دختر ما خیلی به علی وابسته بود. علی هم بی‌نهایت او را دوست داشت. از طرف دیگر باورتان می‌شود که وقتی پسر من به دنیا آمد، ما درگیر این موضوع بودیم و پسرم هرگز سایه پدر را روی سر خودش حس نکرد. من می‌دانم که الان هم علی فقط به عشق دخترش هر روز به خانه زنگ می‌زند و تا وقتی که دخترم صدای علی را نشنود، نمی‌خوابد.

در مورد وضعیت علی به بچه‌ها چه گفته‌اید؟

من به بچه‌ها گفته‌ام که علی سرکار است و به خاطر کارش به مرخصی رفته ولی تا کی می‌توان این دروغ را گفت. حتی برای این دروغ کوچک اتفاق‌هایی افتاد و اشک‌هایی ریخته شد که باورتان نمی‌شود.

می‌شود در این مورد هم توضیح بدهید.

بله، من به بچه‌ها گفته بودم که علی برای کار به مسافرت رفته ولی دختر من باهوش‌تر از این حرف‌هاست. وقتی آن خانم منشی زنگ می‌زند و می‌گوید که از طرف زندان قزل‌حصار تماس می‌گیرد، طبیعتا دختر من متوجه می‌شود که پدرش کجاست و چه اتفاقی افتاده. چند وقت پیش از دخترم در همین مورد سوال کردم، پرسیدم، تو می‌دانی بابات کجا رفته؟ دخترم جواب داد: بابا رفته زندان، ولی تو غصه نخور، رفته اونجا به بقیه فوتبال یاد بده.

وقتی این جمله را شنیدم، رنگ به صورتم نماند، مثل مرده شدم و بعد از چند دقیقه سکوت، هر دو زار زار گریه کردیم.

با توجه به این صحبت‌ها حالا آقایان هر روز همایش تشکیل بدهند و هر روز از مردانگی و جوانمردی صحبت کنند. هیچ کدام از این صحبت‌ها و همایش‌ها برای دختر چهار ساله من که پدر می‌خواهد، پدر نمی‌شود. هر کجا که می‌رویم از من و دخترم سراغ علی را می‌گیرند. آنها از من، شوهر و از بچه‌هایم سراغ پدرشان را می‌گیرند. خودتان بگویید جز اینکه فرار کنم و به جایی بروم تا اشک‌های صورتم را پاک کنم، چه کار دیگری می‌توانم انجام دهم.

راستش دیگر نمی‌توانم صحبت کنم. فقط از علی می‌خواهم تا بدون توجه به هر چیزی به فکر این باشد که از زندان آزاد شود. علی باید بداند که زن و بچه‌اش با هزار سختی این بیرون منتظرش هستند… همین و بس.

این مصاحبه در تیرماه ۱۳۹۴ با همسر علی اکبری انجام شده است.

*******

همسر فوتبالیستها همسر علی اکبریان عکس علی اکبریان زندان قزل حصار دستگیری فوتبالیستها جرم علی اکبریان بیوگرافی علی اکبریان

گفتگو با علی اکبریان، فوتبالیست محکوم به اعدام در زندان قزل‌حصار: خدایا یک‌بار دیگر به من فرصت بده

مصاحبه با علی اکبریان در شهریور ۱۳۸۹

«چطور شد که کار تو به اینجا کشید؟ ماجرا چیست؟»

علی اکبریان گفت: «من یک داروی ترک اعتیاد را از کسی گرفتم تا به یک نفر دیگر برسانم و طرف موتور دزدی سوار بوده و مأموران به او مشکوک شده بودند. او به در خانه ما آمد و در زمان برخورد ما، مأمورین سر رسیدند و آن داروی ترک اعتیاد را گرفتند. همین و همین. الان هم امیدوارم این دارو را تجزیه کنند و معلوم شود که آنطوری که می‌گویند و در پرونده آمده، نباشد.»

«چند وقت است اینجا هستی؟»

اکبریان گفت: «از اوایل برج دو دستگیر شدم و ۳/۳ به قزل‌حصار آمدم. رسیدگی و برخورد تمامی عوامل زندان با من خوب و مناسب بود. راستش را بخواهید، من از همه اینها خجالت می‌کشم. به خاطر بچه‌ام نیوشا که سه سال دارد، به خاطر همسر جوانم که گناهی ندارد و به خاطر شما دوستان و رفقا که در این مدت من را فراموش نکرده‌اید. من به خودم، به خانواده‌ام و به اسم و رسم فوتبالی‌ام بد کردم. در این مدت خیلی فکر کردم، خیلی با خودم کلنجار رفتم، روزگار بدی را پشت سر گذاشته‌ام و الان پشیمانم. خدا را شکر، در این مدت پاک شده‌ام. از خدا خواسته‌ام فقط یک‌بار دیگر به من فرصت بدهد تا به یک زندگی پاک و به دور از این پلیدی‌ها برگردم. اگر بیرون آمدم، شما دوستان نباید مرا تنها بگذارید.»

****

همسر فوتبالیستها همسر علی اکبریان عکس علی اکبریان زندان قزل حصار دستگیری فوتبالیستها جرم علی اکبریان بیوگرافی علی اکبریان

آبان ۱۳۹۶

علی اکبریان ستاره دهه هفتاد تیم های استقلال و پرسپولیس که به خاطر تکنیک بالایش به روماریوی فوتبال ایران مشهور بود پس از گذراندن یک دوره طولانی مدت در زندان و زمانی که برای سپری کردن مرخصی به بیرون آمده بود بازهم درگیر ماجرایی عجیب شد.

یکی از مسئولان زندان قزل حصار با تایید این موضوع گفت: ایشان آخرین بار که به مرخصی رفته با ۲۸.۵ گرم شیشه دوباره دستگیر می شود و به زندان می آید. دادگاه او را به بیست سال دیگر محکوم کرد و با توجه به اینکه حکم قبلی اش حبس ابد بوده باید بگویم کار او بسیار سخت شده و باید در زندان بماند. همچنین به دلیل اینکه او در دوران مرخصی بازهم دستگیر شده دیگر امکان مرخصی ندارد.

در واقع حبس ابد او امروز بیست سال دیگر افزایش یافته است و این می تواند به معنای از دست رفتن شانس های بزرگی مثل عفو یا کم شدن حبس او باشد.

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

نظرات شما ( 4 )
  1. فرناز می گوید

    چقدر غم انگیز 🙁

  2. مرتضی می گوید

    ازش سوال کنید چرا دوباره شیشه داشتی

  3. احمد می گوید

    ای کاش می شد به خاطر خانواده و مخصوصا دخترش آزاد می شد.
    کاری از دستم بر نمیاد وگر نه نهایت سعی ام را می کردم.امیدوارم مردم بزرگ ایران از ایشون حمایت کنند.
    خودم دختر دارم و می دانم چقدر سخته.
    دست به دامن خدا می شم. امیدوارم مشکلش حل بشه

  4. علی می گوید

    ازگزارش گرفتاری خانواده علی اکبریان حالم بهم خورد بخاطر گناهی خودوخانواده اش. گرفتار شده انشالله نجات یابندهمه گرفتاران اخروعاقبت جوان‌های مملکت بخیرباشد