سلطان حسین تابنده کیست؟ ماجرای عفو زمان انقلاب چیست؟

0

آیت الله حاج شیخ محمد مدنی (ناشر الاسلام گنابادی) جریان را این گونه تعریف می کنند:

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آقای سلطان حسین تابنده نگران اعمال گذشته خود بود، و از پرونده ای که در دادسرای انقلاب اسلامی گناباد تشکیل شده بود نگران بود، به همین جهت برادرش آقای نور علی تابنده که به نهضت آزادی و ملی گرایان پیوسته بود، در تهران تلاش کرد که پرونده برادر خود را مختومه نماید؛ سرانجام نامه شورای عالی قضایی و با امضای حجه الاسلام والمسلمین آقای مقتدایی مبنی بر آنکه آقای سلطان حسین تابنده مشمول عفو امام خمینی واقع شده است به گناباد رسید.

پس از انتشار این خبر در شهر ، جلسه جامعه روحانیت گناباد تشکیل شد و تصمیم گرفته شد بنده به همراه حجه الاسلام و المسلمین آقای تقوی مسئول حوزه علمیه گناباد به طرف تهران حرکت کنیم، وقتی به تهران رسیدیم، به ملاقات حجه الاسلام و المسلمین مقتدایی رفته و از او سوال کردیم، آیا عفو حضرت امام شامل حق الناس نیز می شود یا خیر؟ فرمود: خیر

آنگاه وقتی توضیح داده شد که آقای سلطان حسین و پدرانش حقوق زیادی از مردم تضییع نموده اند، ایشان دستور دادند که:

اولاً: کاروانسرای عمومی که توسط خانقاه بیدخت غصب شده ، باید تخلیه شود؛ که بحمدالله انجام شد و هم اکنون در اختیار اداره آموزش و پرورش گناباد بوده و به نام مدرسه فتح المبین فعالیت می کند.

ثانیاً: چون قنات بیدخت قبلاً هشت اینچ آب داشته است و پس از احداث قنات صالح آباد توسط صالح علیشاه به دو اینچ تقلیل یافته است، تحقیق کارشناسانه انجام شود ، و چنانچه ثابت شد که قنات صالح علیشاه، باعث کم شدن آب بیدخت شده است ،باید ورثه صالح علیشاه تمام خسارت وارده بر مردم بیدخت را جبران نمایند.

ثالثاً: اراضی موات کلوت که ثبت شده خانقاه است و نیز کلیه اموال عمومی که توسط عمال خانقاه غصب شده است فباید برگشت داده شوند.

رابعاً: موقوفاتی که توسط خانقاه غاصبانه تصرف شده اند باید برگردانده شوند.

اگر ما بپذیریم و معتقد باشیم که  “الظاهر عنوان الباطن” و “از کوزه همان برون تراود که در اوست” در این صورت اعمال قطب خانقاه و حمایت های او از دولت طاغوت و حمایت طاغوتیان از او  و نیز حق کشی ها و پایمال کردن حقوق مردم، ظاهر هایی هستند که بیانگر باطن آقای قطب می باشند.

و این لاابالی گری و روحیه تساهل و تسامح و بی احتیاطی در مسائل شریعت، نشان دهنده طریقت آنان است.  کسانی که در مسئله مهم “حق الناس” آنگونه بی موالات هستند، چگونه ادعای رهبری طریقت و هدایت و دستگیری از مردم را دارند؟!

آیا چیزی غیر از آن است که همه طریقت ها و ادعا های صوفیانه و و سلسله ها و انتخاب پیشوند و پسوند “شاه” و “سلطان” برای خود راه هایی برای اغوای و گمراه کردن مردم و چپاول کردن اموال آنان ، و اشباع حب ریاست طلبی خود میباشد؟؟!

والسلام علی من اتبع الهدی

***

نور علی تابنده (مجذوب علیشاه) برادر سلطان حسین تابنده (رضا علیشاه) بود و خانواده تابنده پیوند تنگاتنگی با دربار محمد رضا پهلوی داشت؛

چنانکه وقتی شاه در سفر خود از مسیر گناباد عبور کرده، برای رفتن به بیرجند به دعوت اسداله اعلم شب را در منزل سلطان حسین تابنده بیتوته نمود؛ که بیانگر روابط بسیار تنگاتنگ آنان با دربار است.

یکی از متنفذان جدّی دربار، آقای منوچهر اقبال رئیس شرکت ملی نفت است که منصوب به شخص شاه بوده و می گویند به تصوف هم گرایش داشته و قدرتش از وزرا هم بیشتر بوده است. وی دو دختر داشته یکی را به خانواده تابنده، و دیگری را به خانواده شاه می دهد، یعنی شاه با خانواده تابنده عجین شده است.

خانواده تابنده، نورعلی را طرد می کند و وی سالیان سال به بیدخت نمی رود . این روند سپری می شود تا پایان دهه ۴۰ و ۵۰ که همچنان نور علی مطرود خانواده است و مورد بی مهری خانواده تابنده قرار می گیرد.

بعد از پیروزی انقلاب هم این روند استمرار دارد؛ ولی نور علی تابنده بنا به نوع گرایشاتی که به جریان لیبرالیسم دارد، تحت تأثیر تفکرات لیبرالیسم قرار می گیرد و با نظام جمهوری اسلامی سر ستیز پیدا می کند. این تعارض استمرار پیدا می کند تا اینکه در اوائل دهه ۷۰ یک بار دستگیر می شود و به اتفاق بعضی از سران نهضت آزادی مدت کوتاهی در زندان به سر می برد.
بعد از آزادی نه سر سازگاری با خانواده تابنده و نه گرایشی به تصوف دارد. از قضای اتفاق می بینیم که رضا علیشاه فوت می کند و قطبیت به برادرش منتقل نمی شود؛ بلکه به پسرش، یعنی « علی تابنده ( محبوب علیشاه) » انتقال می یابد. در این مقطع، در اواسط دهه ۷۰ که علی تابنده (محبوب علیشاه) به طرز مشکوکی فوت می کند، از قضای روزگار قطبیت به نور علی تابنده (مجذوب علیشاه) می رسد. این وضعیت سوالهای بسیاری را پدید می آورد.

***

بیدُخت شهری در بخش مرکزی شهرستان گناباد استان خراسان رضوی ایران است. این شهر در فاصله۲۹۲ کیلومتری جنوب شهر مشهد و ۵ کیلومتری شهر گناباد قرار گرفته است.

بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر ۵٬۵۰۱ نفر (در ۱٬۷۱۹ خانوار) بوده است.

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ