نگاهی به فیلم شکل آب (The Shape of Water) +خلاصه داستان

2

شکل آب (به انگلیسی: The Shape of Water) فیلمی در ژانر فانتزی تاریک رمانتیک و درام به کارگردانی گیرمو دل تورو است. فیلمنامه این فیلم توسط خود دل تورو و ونسا تیلور به رشته تحریر درآمده‌است.

از جمله بازیگران فیلم می‌توان به سالی هاوکینز، مایکل شنون، ریچارد جنکینز، داگ جونز، مایکل استولبارگ و اکتاویا اسپنسر اشاره کرد.

داستان فیلم در سال ۱۹۶۲ و در شهر بالتیمور اتفاق می‌افتد و وقایع زنی لال بنام الیسا را دنبال می‌کند که در آزمایشگاهی دولتی به عنوان نظافتچی کار می‌کند. با ورود موجود دوزیست عجیبی به آزمایشگاه، رابطه‌ای عاشقانه بین الیسا و آن موجود شکل می‌گیرد که این سبب آغاز ماجراهایی پر از خطر برای او می‌شود.

نقد فیلم شکل آب (The Shape of Water)

پروسه ی فیلمسازی همیشه در بدنه ی هالیوود تابع یک سنت تثبیت شده است و فیلمسازان در گذر زمان دائما آن را به کرسی تکرار می نشانند؛ از فرمول ملودرام گرفته تا کمدی و ترسناک و جنایی. به بیانی در سیر تکامل هالیوود، این پدیده ی صد و اندی ساله اصول های ابتدایی هیچ تغییری نکرده اند و فقط می توان گفت این تکنیک بوده که بر اساس اقتضا زمان پوسته ی خارجی خود را به شکل های گوناگون عوض کرده است.

اکنون می رویم به سراغ اثر جدید گیلرمو دل تورو که در فستیوال های مختلف مورد ستایش واقع شده و کاندیدای جدی اسکار هم هست. دل تورو کارگردانی فانتزی ساز است که جهان مختص خود را در فیلمهایش دارد. مانند هزارتوی پن، پسر جهنمی و فیلم قبلی اش قلعه ای به رنگ خون که در تمامی آنها به فضاهایی عجیب و غریب با موجودات فرا انسانی می پردازد.

مجله نقد سینما فیلم همجنس بازی حامیان همجنس بازی جایزه اسکار چیست جایزه اسکار بهترین فیلم جایزه اسکار برندگان اسکار بازیگران فیلم شکل آب The Shape of Water 2017

شکل آب هم اثر جدید او دقیقا در راستای جهان مولفش جریان دارد و همان قصه های سر راست و عامیانه را برای خیل عظیمی از مخاطبان عامی که به اینگونه سینمای فانتزی – ملودرام وابسته اند، نقل می کند. فیلم به زندگی دختری بنام الیزا می پردازد که به دلیلی نامفهوم بر اثر زخمهایی بر روی گلویش، لال شده و در این بین در زندگی تنهایش در همسایگی یک پیرمرد تنها با گرایشات همجنسگرایانه، زندگی می کند. الیزا مستخدم یک مرکز آزمایشگاهی نظامی در آمریکا بوده و زمان فیلم هم به دهه ی ۵۰ میلادی، در عمق جنگ سرد ایالت متحده و اتحاد جماهیر شوروی بر می گردد. الیزا روزی در حین کار کردنش در آزمایشگاه با موجودی عجیب الخلقه که شباهتی به انسان دارد، روبرو شده و کم کم حس وابستگی میان آن دو جریان گرفته و در نهایت به عشق و آزادی و رستگاری منتهی می گردد.

این خط کلی داستان شکل آب است. نوع روایتی به شدت تکراری با اسلوبی مستهلک و کهنه شده که در ۸۰ درصد آثار هالیوود از زمان کلاسیک تا به امروز شاهد آن هستیم. این روند به ویژه در ژانر ملودرام هالیوودی، به طور یک قانون رعایت می شود و مخاطب از این فیلم به آن فیلم محکوم به نمایش تکرر داستانگویی بوده و فقط در خرده قصه های گوناگون و بازیگران جدید می تواند خط حایلی میان آثار برای خویش فرض کند. در این فیلمها یک سری از موتیف ها دائما بر مدار تکرار جریان دارند. یک شخصیت مرد یا زن تنها که در اوایل داستان یک زندگی روتین را سپری کرده، سپس یک کاراکتر خارجی به صورت ناگهانی وارد زندگی اش می شود و در پس این ورود، بحران های جدید و اتفاقات خلق الساعه برای پیشبرد درام و هیجان، به بطن اثر تزریق گشته و سپس به نمایش سانتی مانتالیسم و ملودرام بازی کاراکترها بر می خوریم که این قسمت معمولا یا با بغض و گریه روایت می شود و یا با شادی و خوشحالی کاذب. حال در این بین یک چاشنی برای تحریک مخاطب در طول درام کم است و آن آنتاگونیست و شخصیت بد و منفور و بی رحم روایت می باشد که وجودش الزامی است چون در اینصورت درام در نمی آید.

مجله نقد سینما فیلم همجنس بازی حامیان همجنس بازی جایزه اسکار چیست جایزه اسکار بهترین فیلم جایزه اسکار برندگان اسکار بازیگران فیلم شکل آب The Shape of Water 2017

در نهایت در پایان این گونه روایت های چرخشی مثل شکل آب ،باید منتظر رستگاری دو عاشق و معشوق و نابودی نیروی خصم باشیم و در انتها داستان در اوج تزریق احساس و امید تمام می شود و چراغ های سالن روشن گشته و اگر به صندلی کناری یا پشتی تان نگاهی بیاندازید قطعا می توانید چند نفر را ببینید که یا اشک شوق می ریزند یا لبخندی از سر رضایت بر لب دارند و در شکل ملودراماتیکش، دو زوج عاشق و معشوق که دستان یکدیگر را گرفته اند و هم اینک خود را در ساحت کاراکترهای عاشق پیشه ی روی پرده فرض می کنند. حال سئوال جدی اینجاست که بلاخره در چه زمانی این نوع سبک از قصه گویی پایان خواهد یافت؟؟ یعنی سئوال جدی اینجاست که آیا واقعا خود مدیران کمپانی ها از این موضوع خسته نشده اند که کماکان قصه های تکراری به جلوی دوربین می برند؟

شخصیت الیزا همان کاراکتر آشنای سانتی مانتال مبتذل و مستهلک ژانر پوسیده ی ملودرام هالیوودی است. حال چرا مبتذل؟؟ چون اگر یک چیزی دائما تکرار شود و به قول عامیانه “گندش را در بیاورد” می شود مبتذل و سخیف. وقتی که برای پیشبرد درام و ساختن پرسناژ به سراغ ایده های نو و گونه های مختلف شخصیت پردازی نمی رویم، ژانرمان هر چه که باشد، در نهایت روزی پوسیده خواهد شد. حتی اگر کمی بخواهیم از حیطه ی نقد به شکل آب و آثار هم خانواده اش نگاهی بیاندازیم می توان به ضرس قاطع گفت که چنین فیلمهایی قابل نقد هم نیستند. چون منتقد چقدر باید در طول زمان نقد تکراری بنویسد؟؟ تحلیلگر در این نوع آثار باید چه چیز جدید فرمیک را مورد کاوش قرار دهد؟؟ نمایش شهرکی استدیویی و پخش نمودن موزیک ها و فیلمهای کلاسیک که فرم نیست، بلکه فقط تکنیک های الکن و بی محتوای مضمون زده ای هستند که فقط می خواهند به شکل سهل انگارانه و ابلهانه ای مخاطب عام را فریب دهند و پولی به جیب بزنند.

مجله نقد سینما فیلم همجنس بازی حامیان همجنس بازی جایزه اسکار چیست جایزه اسکار بهترین فیلم جایزه اسکار برندگان اسکار بازیگران فیلم شکل آب The Shape of Water 2017

اما موضوع تعجب برانگیز در حاشیه ی این فیلم جایزه ی شیر طلایی جشنواره ی ونیز است که به این اثر دم دستی و دسته چندم دوزاری (به قول عوام) اعطا شد. چون از یک جشنواره ی اروپایی چنین توقعی نمی رفت که جایزه ی اصلی اش را به فیلمی دهد که نه از لحاظ ساختار و فرم حرف جدیدی برای گفت دارد و نه از لحاظ سبک روایت و شخصیت پردازی. البته این نوع آثار در خاک آمریکا زیاد تحویل گرفته می شوند چون نه آوانگارد هستند و نه دردسر آفرین و از سوی دیگر مخاطب عام و نوجوانان و بچه ها را هم به سالن ها می کشند. به همین دلیل بعید هم نیست که شکل آب جایزه ی اسکار را هم بگیرد. چون در وهله ی اول فیلم به یک موضوع حساس و باب میل این سالهای آکادمی و هالیوود پرداخته و آن میکس شدن ارتباط یک همجنسگرای اخته شده در جامعه با یک فرد عادی است.

از سوی دیگر تم به اصطلاح فانتزی اثر با آن رمانس بازی ها و موزیکال نمایی اش می تواند دل برخی از ریویو نویس های مجلات زرد و سرخ و آبی و همه رنگ آمریکایی را برباید و از دل ارتباط یک سامسون ماورا طبیعی با دلیله ی امروزی، می شود تاویل های من درآوردی و اجتماعی بیرون کشید. چون در طول فیلم به داستان سامسون و دلیله که دو شخصیت افسانه ای در داستان های یهودی است بارها اشاره می شود. الیزا و معشوق عجیب الخلقه اش که کمی هم فیلمساز شکل و قیافه اش را از آواتار جیمز کامرون به عاریه گرفته، احیانا می خواهند نقش یک سامسون و دلیله ی امروزی و آمریکایی را بازی کنند، که چقدر هم پوشالی و مستهلک و ملودرام زده درآمده اند. شکل آب در بطن خود چیزی برای گفتن ندارد و بیشتر یک اثر سرکاری است.

۴ بهمن ۱۳۹۶

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

نظرات شما ( 2 )
  1. بهزاد می گوید

    هیچی از نقد حالیت نمیشه چرت وپرت نباف بهم .منتقدای ایرانی کارشون فقط چرت و پرت گفتنه برو نقدهای خارجی رو بخون یکم یادبگیر.

  2. امير می گوید

    باید از نویسنده ى این نقد ارزشى تشکر کنم ، چرا که بعد از سالیان منو وادار کردن که کلماتى رو انشاء کنم .
    در ابتدا بهتون تبریک میگم که ٢ ساعت و ٣ دقیقه تحمل کردین و تا آخر فیلم رو دیدین و اگر کسى فیلم «شکل آب» رو ندیده باشه میتونه با خوندن متن بالا لااقل تصمیم قاطع بگیره که فیلم رو اصلاً نبینه و شما به تنهایى بار تمام تصمیمات رو به دوش کشیدین و فیلم رو با عصبانیت و قاطعانه مردود اعلام کردید . با این کار شما ادعا کردید که از تمام چندین میلیون نفرى که رفتن فیلمو دیدن سلیقه ى بهترى دارین ، اما کلام زیباترى ندارید .
    نمیدونم قصدتون از نقد یک فیلم چى میتونه باشه ، ولى همونطورى که از گفتن اسم خودتون به ما دریغ فرمودین نکاتى در مورد این فیلم رو از قلم انداختین که هر آدم آوانگاردى هم نمیتونه اونا رو نادیده بگیره و متعجبم که چطور از نگاه تیز بین شماى منتقد در رفته !!!
    در اینجا باید در نظر گرفت که فیلم «شکل آب» در قالب فانتزى ساخته شده و فیلمهاى فانتزى یا رویا گونه که معمولاً با پشتوانه اى از ادبیات فانتزى گرفته شده طرفداران سینه چاک خاص خودشون رو دارن و در سالهاى اخیر هم بصورت نجومى به این جمعیت طرفدار افزوده میشود ؛ پس طبق انتظار نویسنده ى عزیزمان ، نمیتوان ساده لوحانه منتظر منقرض شدن فیلمهاى این ژانر عظیم ماند و در حقیقت جوهره ى سینما همین قصه گویى است و مرغ خیال را به پرواز درآوردن . و «گیلرمو دل تورو» کارگردان فیلم ، ثابت کرده که یکى از بهترین قصه گوهاى سالهاى اخیر است .
    اما سوال اصلى اینه که چرا آقاى نویسنده ى نقد انقدر با عصبانیت به یک فیلم فانتزى حمله میکند ؟
    چون میداند که این فیلم به کرات دیده خواهد شد ، نه به خاطر اینکه اسکار بهترین فیلم را از آن خود کرده ، بلکه بخاطر کلام زیباى خود ؛ فیلم زیر پوسته ى زیبا و دلبرانه اش اندیشه ى عرفان شرقى را مستتر دارد و دقیقاً یک ساعت و پنجاه و هشت دقیقه بعد از شروع فیلم ، راوى با یادآورى یک شعر که ادعا میکند مربوط به صدها سال پیش است ما را متوجه این حقیقت بزرگ میکند .
    فیلم «شکل آب» همانند بسیارى از فیلمهاى فانتزى ، داراى جلوه هاى بصرى شگفت انگیزى است . طراحى صحنه ى بینظیر و موسیقى مسحور کننده شما را اغوا میکنند که تا پایان فیلم را دنبال کنید .
    و البته که این فیلم یک درام عاشقانه است ؛
    من به شما تضمین میدهم که فیلم «شکل آب» برخلاف گفته ى استاد نقاد ، به هیچ وجه «سانتی مانتال مبتذل و مستهلک ژانر پوسیده ی ملودرام» نیست . اما باید گفت که یک فیلم ساختار شکن در این قالب خاص است .
    مفاهیمى همانند انسانیت ، همدردى ، برابرى ، کمک بى دریغ ، دوست داشتن ، حتى دوست داشته شدن ، ممکنه در زمانه ى ما خنده دار و پیش پا افتاده بنظر بیاد ، اما چه باور داشته باشید و چه نه ، عصاره ى هستى و راز پیدایش کائنات در همین چیزهاى کوچک است و فیلم بسیار لطیف «شکل آب» سرشار از مضامین از این قبیل است .
    خط داستانى که منتقد محترم به ما نشان میدهد نیز نیمه ى خالى یک استخر پر آب است و من هرچه بیشتر فکر میکنم بیشتر به این نتیجه میرسم (و میتوان به راحتى اینو ثابت کرد) که ایشون فیلم رو ندیده نقد کردن که این کار درستى نیست .
    من براى ایشون آرزوى موفقیت میکنم و بهشون پیشنهاد میکنم که ادامه ى کارشون رو توى موضوعاتى که علاقه دارن متمرکز کنند .
    مطمئناً مدیریت محترم سایت در آینده وسواس بیشترى براى انتخاب متنها به خرج میدهند .