دوستم حمید ،دختری را باردار کرد و گردن من انداخت!

2

میثم پسر دانشجویی است که در اثر رفاقت با یکی از همکلاسی هایش دچار مشکل شده است.

پسر جوان نمی دانست همکلاسی اش حدود چهار ماه قبل چه بلایی سر دختری درآورده است.

او از حدود یک ماه قبل و درست هنگامی که همه همکلاسی هایش سخت مشغول درس خواندن بودند تا امتحانات دانشگاه را با موفقیت پشت سر بگذارند، اسیر یک رابطه مجازی شد و برای خودش گرفتاری بزرگی درست کرد.

میثم که توسط پلیس دستگیر شده است گفت:در یکی ازمناطق حاشیه شهر زندگی می کنیم. پدرم کارگری ساده و زحمتکش است و دو خواهر و یک برادر دارم.

روزی که به دانشگاه رفتم مادر و پدرم از خوشحالی در پوست خودشان نمی گنجیدند.

محیط دانشگاه برایم کمی غریب بود و احساس دلتنگی می کردم. یک هفته ای نگذشته بود که با یکی از همکلاسی هایم دوست شدم.

حمید از شهرستان برای تحصیل به مشهد آمده و پسر با کلاسی بود . او در اولین تعطیلی مرا همراه خود به خانه شان در شهر محل زندگی شان برد.خانواده پولدار و خانه ای شیک داشتند. این سفر دوروزه به بعد دوستی من و حمید عمیق تر شد.

متاسفانه این دوست ناباب در اولین قدم مرا به سیگار معتاد کرد .اصلا نمی فهمیدم چکار می کنم، راستش را بخواهید فقط نمی خواستم حمید از من دلخور بشود واو را از دست بدهم.

دو ماه از آشنایی مان گذشت . او آپارتمانی کوچک اجاره کرده بود و مجردی زندگی می کرد.

خانه حمید پاتوق من شده بود . متاسفانه او با دختری در ارتباط بود. البته این دختر نشانی خانه حمید را نداشت و آنها هرموقع می خواستند همدیگر را ببینند بیرون شهر می رفتند.

رابطه حمید و این دختر از مدتی قبل شکر آب شد. او با دختر دیگری ارتباط برقرار کرده بود.

حمید در این مدت مسخره ام می کرد و می گفت عرضه نداری با هیچ دختری ارتباط برقرار کنی و از این چرت و پرت ها.
من تحت تاثیر این حرف های وسوسه انگیز و از آنجایی که حرصم در آمده بود شماره آن دختری که تا چند هفته قبل با دوستم ارتباط داشت را گرفتم و از طریق شبکه مجازی با او ارتباط برقرار کردم.

این دختر دل پردردی از حمید داشت و می خواست آدرس و نشانی از او در اختیارش بگذارم.

اولین قرار ملاقات را گذاشتیم و به محض آن که در محل حاضر شدم پدر و دوبرادرش که کمین کرده بودند مرا گرفتند و یک کتک مفصل نوش جان کردم.

من تازه فهمیدم این دختر در اثر ارتباطی که با حمید داشته متاسفانه باردار شده است.

موضوع را به پلیس گفتم و برای خودم واقعا متاسفم که با چنین فرد فاسدی دوست شده بودم. با این کار ابروی چندین و چند ساله پدر و مادرم را به باد دادم.

حمید دستگیر شده است و من فقط باید جوابگوی ارتباطم در فضای مجازی با این دختر باشم. ولی تجربه خوبی کسب کردم که دیگر با هرکسی دوستی و رفاقت نکنم.

این همان چیزی است که همیشه مادر وپدرم همیشه گوشزد می کردند و من نصیحت های دلسوزانه شان را به مسخره می گرفتم.

منبع : رکنا

ممکن است شما دوست داشته باشید

نظرات شما ( 2 )
  1. khak too saret می گوید

    ،خاک برسرشما بعضی مرداکه دختروبیچاره میکنینو بی غیرتی میکنین و میگین دختره فا….بود، نفرین بهتون،همینطوری نمیمونین ،چوب خداصدانداره

  2. حسین می گوید

    از این خبرا منتشر نکنید. ادم عصبی میشه