پلیس فرانسه ،سلبریتی های غربزده را به خفقان برد!

0

فرانسه می‌تواند مهد آزادی باشد آنقدر که تجمعات بزرگ کارگری در روز کارگر در خیابان‌های پاریس پرتعداد برگزار شود اما اتفاقات روز کارگر در پاریس فقط یک قسمتش به کما رفتن خبرنگار ایران است. اینکه بر سر تجمع‌کنندگان چه آمده است، بماند. اینکه جهان با همه اداهای پیشرفت و توسعه سیاسی‌اش و سازمان‌های بین‌المللی با همه ژست‌های حقوق بشری‌شان کجای این ماجرا ایستاد، نکته دیگر ماجراست. سوی دیگر هم روشنفکران داخلی هستند؛ سلبریتی‌های سیاسی، هنری و ورزشی؛ اصلاح‌طلبان داخلی و فعالان حقوق بشری ایرانی که کشور را به خاطر آنچه نبود آزادی می‌نامند، ترک کرده‌اند. در این گزارش نگاهی هم به موضع آنان در ماجرای برخورد خشونت بار پلیس فرانسه با تیم خبری ایران خواهیم داشت.

حمله پلیس فرانسه به تیم خبری ایران

روزنامه جوان در ادامه نوشت:روز کارگر در فرانسه با تجمعات جدی علیه سیاست‌های دولت امانوئل مکرون همراه بود. طبیعی بود که خبرنگاران برای پوشش خبری این تجمعات که با درگیری پلیس با تجمع کنندگان همراه شد، به میان تجمع بروند. این میانه پلیس فرانسه با حمله به تیم خبری صداوسیما باعث مجروحیت دو نفر از خبرنگاران صداوسیما شد. یکی به کما رفت و دیگری سرپایی مداوا شد. با این حال پلیس فرانسه در بیمارستان نیز این افراد را رها نکرد. نیروهای امنیتی فرانسه از تهیه تصویر و عکس از گروه خبری صداوسیما که در بیمارستان «اوربیتال» پاریس بستری شده‌اند، ممانعت کرد و در نتیجه غیر از یک تصویر، عکس دیگری از آنان در دسترس نیست. پلیس فرانسه در ادامه از ملاقات افراد بیشتر با مجروحان هم ممانعت کرد. از سویی با به هوش آمدن خبرنگار ایران در بیمارستان، بازجویی‌ها از او شروع شد تا جواب دهد آنجا چه می‌کرده است! روشن نیست کجای حضور یک تیم خبری در میانه تجمعی علیه سیاست‌های دولت در فرانسه غیرمعمول است!
حسن عابدینی، مدیر خبرگزاری صداوسیما در گفت‌وگو با ایسنا درباره وضعیت سلامت رامین توحیدیان گفت: «وضع سلامتی او هم‌اکنون در حال پیگیری است و امیدواریم هر چه زودتر از بخش مراقبت‌های ویژه بیرون بیاید و روند بهبود را طی کند. بر اساس شنیده‌ها میزان برخورد با تظاهرات پاریس بسیار شدید بوده است. پس از برخورد شلیک گاز اشک‌آور به خبرنگاران حال آقای شهسوار حسینی (خبرنگار صداوسیما) مساعد است، اما آقای رامین توحیدیان همچنان در بیمارستان بستری هستند.»

مدیر خبرگزاری صداوسیما همچنین درباره پیگیری قانونی و حقوقی آسیب‌دیدگی خبرنگاران این سازمان در فرانسه، گفت: «حتماً این موضوع را پیگیری خواهیم کرد، اما در حال حاضر سلامتی تصویربردارمان از همه چیز برایمان مهم‌تر است.»

کمای روشنفکران و مدعیان حقوق بشر

برای مجروحیت خبرنگار صداوسیما نه روشنفکرها موضعی گرفتند و نه بازیگران و فوتبالیست‌های سیاست زده خطی نوشتند. هیچ کمپینی هم علیه پلیس فرانسه راه نیفتاد. یک سکوت خبری خاص در فضای شبکه‌های اجتماعی این جماعت سایه افکند و کسانی که از خط افتادن یک درخت هم آزرده می‌شدند و فریاد وااخلاقا سرمی‌دادند، حال ترجیح دادند حرفی نزنند. برای درک عمق تبعیضی که صورت گرفت، کافی است تصور کنید این پلیس ایران بود که در آشوب‌های خشونت بار دی ماه ۹۶ به خبرنگاران حمله می‌کرد و یک خبرنگار فرانسوی را با گلوله پلاستیکی به کما می‌فرستاد، در آن وضعیت واکنش مخالفان جمهوری اسلامی چه می‌‌توانست باشد؟! چند نهاد حقوق بشری علیه ایران وارد فعالیت حقوقی می‌شدند و چند بازیگر و فوتبالیست ایرانی یادشان می‌افتاد از لزوم مبارزه با خشونت بنویسند؟! چند نفر برای روشن‌کردن شمع مقابل سفارت فرانسه می‌رفتند؟

این میانه دولت و مسئولان مختلف ایرانی هم با سکوت از کنار ماجرا گذشتند تا دولت فرانسه؛ دولتی که در مذاکرات هسته‌ای ایران و ۱+۵ هم نقش پلیس بد را داشت؛ دولتی که حالا هم همپای ترامپ مواضعش علیه سیستم دفاعی موشکی ایران را تند و تیز می‌کند، ناراحت نشود.

رامین توحیدیان برانداز نیست، درویش گنابادی نیست، دختر خیابان انقلاب نیست، در یک کلمه او ضدانقلاب نیست، پس خیلی‌ از عوامل ضدانقلاب خیلی راحت می‌گویند او چرا آنجا بود که گلوله بخورد! گویی خبرنگاری از نظر آنها همان پشت میز نشستن و نوشتن قصه گونه وقایع طبق آنچه خود دوست دارند است و نه حضور در میدان و ثبت آنچه روی می‌دهد. از نظر آنها خبرنگار فقط اویی است که مخالف جمهوری است و مضروب فقط اویی که پلیس ایران بزند. خبرنگاری که ضدانقلاب نیست؛ خبرنگاری که از قضا از رسانه‌ای حکومتی است، حقش است که گلوله بخورد، پلیس فرانسه هم پلیس ایران نیست که حق اعمال خشونت نداشته باشد و می‌تواند تجمع کارگری را به درگیری شدید بکشاند و حتی به خبرنگاران حمله کند.

انسانیت گزینشی!

بله، فرانسه می‌تواند مهد آزادی باشد آنقدر که تجمعات بزرگ کارگری در روز کارگر در خیابان‌های پاریس پرتعداد برگزار شود و فرانسه می‌تواند مهد خشونت باشد آنقدر که تجمع کارگری در پاریس را چنان به خاک و خون بکشد که گلوله پلاستیکی بر صورت خبرنگار صداوسیمای ایران و به کما رفتن او تنها بخش کوچکی از ماجرا باشد و تازه خبرنگار ایران پس از خارج شدن از کما مورد بازجویی فرانسوی‌ها قرار بگیرد تا بگوید که آنجا چه می‌کرده است! ادعای آزادی هست و ادای دموکراسی هست و ژست جریان آزاد اطلاعات هست و واقعیت هیچ کدام نیست. این واقعیت غرب است.

روشنفکرنمایان ایرانی می‌توانند حامی آزادی و مخالف خشونت باشند، آنقدر که از اعدام قاتلان و قاچاقچیان عمده مواد مخدر و تروریست‌ها هم روح لطیفشان آزرده شود و کمپین‌های مخالف قوانین جمهوری اسلامی تشکیل دهند و می‌توانند بی‌اعتنا به خشونت باشند، آنقدر که بی‌اعتنا از حمله پلیس فرانسه به خبرنگاری که برای انجام کار و تهیه خبر به محل تجمع رفته، بگذرند. آنچنان که در برابر شهدای ترور در ایران همیشه ساکت بودند حتی وقتی عامل ترور، منافقین یا نیروهای داعش بودند. ادعای مخالفت با خشونت هست و واقعیت نیست. این واقعیت سلبریتی‌های سیاست‌زده و روشنفکران غربی ایرانی است.

سازمان‌های بین‌المللی می‌توانند حامی حقوق بشر باشند آنقدر که از هر تجمع خشونت‌باری در ایران به بهانه حمایت از حق مردم حمایت کنند و می‌توانند حقوق بشر را کشور به کشور و حتی ماجرا به ماجرا و بسته به اینکه آن بشر اهل کجاست و چه اعتقادی دارد، بازتعریف کنند و این میانه، مردم ایران که قربانی تروریسم بوده‌اند یا مردم فلسطین و یمن و بحرین و سوریه و عراق و افغانستان، بشر محسوب نشوند. ادعای حمایت از حقوق بشر هست و واقعیت نیست. این واقعیت سازمان‌های بین‌المللی است که با پول سعودی‌ها و امریکایی‌ها و رفقایشان اداره می‌شود.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ