ماجرای ضرب و شتم یک زن محجبه در تجریش!

4
یک بانوی محجبه مورد حمله و ضرب و شتم در منطقه تجریش تهران قرار گرفت.

 فاطمه سلطان‌علیزاده، لیسانس مامایی و کارشناس مرکز رویان اظهار داشت: امروز صبح ساعت ۷:۲۰ زمانی که قصد سوار شدن تاکسی در مسیر آصف در ترمینال تجریش را داشتم، برای ۲ خانم که در صف ایستاده بودند سوءبرداشت شد که گویا بنده می‌خواهم خارج از نوبت سوار شوم ولی باید بگویم بنده چنین قصدی نداشتم.

وی ادامه داد: آن ۲ زن که یکی از آنان از اقلیت‌های مذهبی و دیگری مربی مهدکودکی در ولنجک بودند به سمت بنده حمله کرده و با توهین به چادر و حجاب من شروع به ضرب و شتم کردند و چادرم را از سرم کشیدن که توانستم مقنعه خود را نگه دارم و خوشبختانه بند کیف یکی از آنها را گرفته و به پلیس زنگ زدم.

سلطان‌علیزاده افزود: مسئولان ترمینال نیز به پلیس زنگ زدند و به دلیل اینکه به حجاب توهین کردند به کلانتری دربند شکایت و با توجه به اینکه زیر پلکم پارگی داشته و چنگ ناخن آنها باعث خراش بر صورتم شد به پزشکی قانونی رفته و پیگیر موضوع شدم که قاضی مبلغی را به عنوان دیه حکم کرد.

وی بیان کرد: فردا وقت دادسرای ما در ساعت ۸ صبح بوده که باید حضور پیدا کنیم.

سلطان‌علیزاده اظهار داشت: آن دو نفری که ضرب و شتم را انجام دادند و با وجود اینکه بنده شاکی خصوصی بودند با یک امضا آزاد شدند و قرار است فردا به دادسرا بیایند.

ممکن است شما دوست داشته باشید

نظرات شما ( 4 )
  1. حسن می گوید

    حالا دیگه زنای هرجایی و هرزه روشون زیاد شده.باید پدرشون رو در بیارن همچین جسارتی کردن.وحشی ها انگار از باغ وحش فرار کردن که چنگول کشیدن.زنای بی بندو بار رو باید به گاری بست و تو صورتشون توف کرد.

  2. وحید می گوید

    خوبه یکیشون از اقلیت‌ها مذهبی بوده وگرنه اگه از اکثریت بود چه کار میخواست بکنه

  3. عجب می گوید

    دروغ میگی در حد تیم ملی!!!
    شما….
    فک میکنید تافته جدا بافته اید. اگر دچار سوِِِءبرداشت شدند چرا دو نفر!! یعنی هر دو نفر اشتباه فهمیدند که بی نوبت میخواستی سوار شی

    1. آ می گوید

      میدونید الان طوری شده که واقعا به چادری ها بی احترامی میکنن. من خودم چادریم و چندبار مورد هجوم قرار گرفتم. نه بخاطر جذابیت بعضی از اینا عقده خودشون رو از اینکه نمیذارن حجابشون رو بردارن رو ما خالی میکنن. من چادریم اما نه از هیچ سهمیه ای توی این نظام استفاده میکنم و نه اینکه جز هیچ سازمان و یا حزبیم. با زحمت درس خوندم و مهندس شدم. اما حتی به خاطر چادرم خیلی جاها بهم کار نمیدن. حالا باید جواب یه عده مانتویی رو بدم که با خودشون فکر میکنن منم مثل اون بالاییا یا یه عده بچه شهید سهمیه خورم. واقعا دردناکه که به خاطر اعتقادم تا این حد شکنجه بشم. ای کاش مردم ما می دونستن یه عده از همینایی که حق مردم رو به اسم سهمیه یا دولت مرد بودن می خورن خودشون جز همین بی حجابان. من چند تایی رو خودم با چشم خودم دیدم.