حسین آهی شاعر و مجری درگذشت +علت بیماری
حسین آهی متولد ۱۳۳۲ تهران، فرزند استاد علی آهی، شاعر و پژوهشگر ایرانی است که مدتها به اعتبار و احترام پدر شاعرش «ابن آهی» تخلص میکرد. تحصیلات مقدماتیاش را در تهران گذرانده و پس از تسلط بر زبانهای فارسی، عربی، پهلوی و آلمانی، در علومی مانند صرف، نحو، منطق، نجوم، فقه، اصول عروض و کلام نیز صاحبنظر بود.
حسین آهی، شاعر و پژوهشگر پس از دست و پنجه نرم کردن با سرطان عصر روز سه شنبه ۸ مرداد ۹۸ دعوت حق را لبیک گفت. حسن آهی برادر این شاعر و پژوهشگر ادبی، این خبر را تایید کرد، او پیش از این نیز در گفتوگوی دیگری به بیماری مرحوم حسین آهی اشاره کرده و گفته بود: «سرطان لنفاوی، بخشی از فک و چانه او را درگیر کرده است، بیماری، خیلی زود پیشرفت کرد و ظرف سه ماه گذشته، بخشی از بدن برادرم را درگیر خود کرده است.»
منابع مختلف میگویند که اوّلین پژوهشهای او در مباحث شعری و ادبی در سال ۱۳۵۵ ثمره میدهد؛ تا آنجا که هنوز به ۱۸ سالگی نرسیده بوده که کتاب «بحور شعر فارسی» را منتشر میسازد و در همان دوران تحسین تنی چند از بزرگان شعر فارسی نظیر دکتر شفیعی کدکنی و مهدی اخوان ثالث را بر خود برمیانگیزد.
آهی در دهه ۸۰، برنامه «با کاروان شعر و موسیقی» را برای شبکه دو سیما اجرا میکرد. همچنین پس از آن، برنامه رادیویی «تماشاگه راز» را برای شبکه فرهنگ مجریگری کرد. اجرای بخش شبانگاهی چهارشنبهشبهای رادیو پیام نیز از دیگر اجراهای حسین آهی بود.
از آهی که بیش از ۲۵ کتاب پژوهشی و تصحیحی در حوزه شعر و ادبیات دارد، مقالات بیشماری در مجلات و نشریات کشور از جمله «کیهان فرهنگی» و ماهنامه حافظ به چاپ رسیده است.
غزلی از حسین آهی
روشن از مهریم، خورشید جهانگردیم ما
در هوای عشق امّا کمتر از گردیم ما
گرچه روشن نیست چشم روزنی از برق شوق
کوچههای پرسه را، رندان شبگردیم ما
تا برآییم از غبار شب به قصر آفتاب
ذرّهآسا بر مدار مهر میگردیم ما
در لباس فقر، کوس پادشاهی میزنیم
چون نیفرازیم سر بر آسمان؟ فردیم ما
شاه مات افتاد و برشد شحنه بر اسب مراد
بر سر خود کس چه میداند چه آوردیم ما
دامن پاکم به مدح شیخ و شاه آلوده نیست
عرصه آزادگی را بیهماوردیم ما
حرمت مام وطن را داشتیم از مهر، پاس
هرچه را بردند اینان، بازآوردیم ما
لالهٔ دل؛ شعلهور، در خون تپید از داغ عشق
تا چراغی بر مزار خویش برکردیم ما
کاش درگیرد دمی، از دود دلها آتشی
داد؛ کز بیداد دی، دیریست دمسردیم ما
طبع «مشفق» گرم؛ «آهی»! کآفتاب زندگیست
ورنه از بیمهری گردون چه میکردیم ما
منبع: فارس