سلاخی خواهرزاده عاشق برای پایان یک رابطه

0

مردی وقتی متوجه رابطه عاشقانه میان دو خواهر زاده‌اش شد، پسر جوان را به خانه کشاند و سر از تنش جدا کرد.

جلسه محاکمه این مرد روز گذشته در شعبه۷۱ دادگاه کیفری ‌استان تهران برگزار شد. در ابتدا نماینده دادستان تهران گفت: «یک‌سال قبل خبر کشف جسد جوانی به نام پژمان به ماموران پلیس داده ‌شد. جسد این جوان در حالی پیدا شد که سر از تنش جدا شده بود.

وقتی ماموران برای پیداکردن عامل این قتل تحقیقات خود را آغاز کردند، مشخص شد او با دایی‌اش میثم قرار داشت و پیامک‌های ارسال‌شده توسط هر دونفر این موضوع را تایید می‌کرد. بنابراین میثم بازداشت شد. تحقیق از این مرد فاش کرد او خواهرزاده‌اش پژمان را قربانی مخالفت خود با رابطه‌ای عاشقانه کرده ‌است.

میثم در بازجویی‌ها گفت: وقتی متوجه شدم ملیحه و پژمان- خواهرزاده‌هایم – با هم رابطه دارند خیلی ناراحت شدم و می‌دانستم این رابطه با ناراحتی تمام می‌شود و میانه دو خواهرم هم بهم می‌خورد. به همین خاطر هم تصمیم گرفتم از خواهرزاده‌هایم بخواهم به این رابطه پایان دهند. وقتی با ملیحه صحبت کردم، گفت پژمان است که دست بر نمی‌دارد و مرتب به او پیامک می‌دهد.

مدتی که پیش ملیحه بودم، متوجه شدم درست می‌گوید. گوشی ملیحه را گرفتم و چندبار به پژمان پیامک دادم و او را به خانه دعوت کردم. بعد از ملیحه خواستم ما را تنها بگذارد. می‌خواستم رودررو با او صحبت کنم و بگویم این رابطه را تمام کند. در پیامک‌هایی که از طرف ملیحه فرستادم، متوجه شدم رابطه آنها خیلی عمیق است به همین خاطر هم نمی‌شد تلفنی صحبت کنم و بگویم به این رابطه پایان دهند. وقتی پژمان آمد خیلی از دستش عصبانی بودم.

با او صحبت کردم و گفتم چقدر ناراحت هستم و نباید به این رابطه ادامه دهد. پژمان عصبانی شد، گفت به تو ربطی ندارد. می‌خواهم با ملیحه ازدواج کنم و کسی هم نمی‌تواند مانع من شود. درگیری بین ما بالا گرفت و من هم با چاقو و ساطور پژمان را زدم. اصلا نمی‌خواستم این کار را بکنم.

نماینده دادستان ادامه ‌داد: اظهارات متهم نشان می‌دهد او با نقشه قبلی و بعد از تهیه وسایل قتل، پژمان را به خانه کشانده‌ و چون بسیار از او کینه داشته به‌طرز فجیعی خواهرزاده‌اش را به قتل رسانده ‌است. مطابق نظر پزشکی قانونی مقتول با جسم نوک‌تیز یک‌لبه، دولبه و سنگین مورد اصابت قرار گرفته و جانش را از دست داده ‌است. با توجه به مدارکی که به دادگاه ارایه شده درخواست کیفر برای متهم دارم.

در ادامه پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند. پدر مقتول گفت: پسرم جوان بسیار خوبی بود و با دایی‌اش هم هیچ ‌مشکلی نداشت. حتی می‌توانم بگویم رابطه خوبی با هم داشتند. اگر میثم مخالف ازدواج پسرم با خواهرزاده‌اش بود، می‌توانست در موردش با من صحبت کند اما او کینه‌ای عمیق از پسرم داشت که علت آن را نمی‌دانم.

مادر مقتول هم گفت: میثم دروغ می‌گوید، او باید توضیح دهد. چندنفر دیگر در این قتل دست داشتند، ما شکایت کردیم اما گفتند کس دیگری در این پرونده نیست. من این حرف را قبول ندارم. برادرم نمی‌توانست به تنهایی دست به چنین جنایتی بزند. در تمام این مدت حتی یک حرف درست هم از میثم نشنیده‌ام و نمی‌دانم چرا می‌خواهد جرم دیگران را هم برعهده بگیرد. اگر واقعیت را بگوید من هم در خواسته‌ام تجدیدنظر می‌کنم.

سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او ضمن قبول اتهام قتل گفت: هنگام قتل اصلا در حال خودم نبودم. هرچه فکر می‌کنم که چطور این کار را کردم، یادم نمی‌آید اما یک‌چیز را باید بگویم از قبل نقشه‌ای طراحی نشده‌ بود و درگیری لفظی من و پژمان باعث شد تا این قتل اتفاق بیفتد. من شرمنده‌خواهرم و خانواده‌اش هستم و خیلی خجالت می‌کشم.

واقعا از کاری که کردم پشیمان هستم. شب‌ها خواب ندارم و نمی‌توانم از عذاب وجدان زندگی آرامی داشته‌ باشم. وقتی از متهم خواسته شد درباره انگیزه‌اش و جزییات قتل توضیح دهد، گفت: هرچه در دادسرا گفته‌ام، قبول دارم. نمی‌توانم دوباره آن چیزها را تکرار کنم و درخواست دارم به استناد حرف‌هایم در دادسرا رای بدهید.  هیات قضات پس از پایان جلسه رسیدگی برای صدور رای دادگاه وارد شور شده و متهم را به قصاص محکوم کردند.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ