بازار در انتظار یک شوک بزرگ

1

پدرام سلطانی درگفت و گو با «بهار» ماهیت روانی و انتظاری بازار را تحلیل کرد

دومان سهند

پدرام سلطانی از اعضای تحول‌خواه اتاق بازرگانی ایران است که در تمام دوران عضویت در اتاق به‌عنوان نایب‌رییس آن با جدیت توانسته طرح‌های مفیدی را در اتاق مطرح کند و به‌عنوان صدای بخش خصوصی در بعضی از موارد با انتقاد از اقدام‌های اشتباه دولت سعی در اصلاح آن آمده‌است. پس از انتخابات ریاست‌جمهوری انتظار مردم از دولت آقای روحانی برای بهبود اوضاع اقتصادی بسیار زیاد است؛ به‌همین دلیل نقش اتاق بازرگانی هم برای انعکاس صدای بخش خصوصی پررنگ‌تر می‌شود. با او از اقتصاد حال حاضر و نگاه ایشان به آینده به گفت‌وگو نشستیم که حاصل آن برای خوانندگان بهار منتشر می‌شود.

شوک بزرگ تحلیل بازار پدرام سلطانی کیست بزرگترین واردکنندگان ایران

آقای دکتر با توجه به نوسانات ارز بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری و انتخاب آقای روحانی، فکر می‌کنید پس از آغاز به کار دولت یازدهم هم روند نزولی قیمت ارز را شاهد خواهیم بود یا حتی بازهم افزایش قیمت خواهد داشت؟

با توجه به این‌که بعد از انتخاب آقای روحانی نرخ ارز کاهش داشت و این روزها هم شاهد این هستیم که قیمت ارز به حدود ۳۱۰۰ تومان ‌رسیده است، بسیار از ما سوال می‌شود که چه اتفاقی می‌افتد و قرار است نرخ ارز تا پایان امسال چه وضعیتی پیدا می‌کند. درباره این موضوع در دو بخش می‌توان صحبت کرد؛ یکی این‌که چه اتفاقات حقیقی در اقتصاد نرخ ارز را کاهش داده و به‌عبارتی در عرضه‌وتقاضا چه اتفاقی افتاده است. تحریم‌های اخیر آمریکا که از جولای آغاز شده و شرکت‌های کشتیرانی سرویس‌دهی خود را به ایران قطع کرده‌اند که موجب کاهش بیشتر واردات شده است.

آمار واردات از ابتدای امسال نشان می‌دهد که در فروردین ۴۰‌ درصد نسبت به دوره مشابه سال قبل کاهش پیدا کرده و در سه‌ماه اول نسبت به سال قبل ۲۵درصد کاهش داشته است؛ اما شواهد و قرائن از این حکایت می‌کند که واردات کاهشی دوباره را پیش‌روی خواهد داشت. این کاهش به‌تبع بر تقاضای ارز برای واردات تاثیر داشته است. بخش دیگری از تقاضا هم از بازار خارج شده و آن تقاضا برای خرید ارز به‌عنوان سرمایه‌گذاری است. چون چشم‌انداز فعل‌‌و‌انفعالات کشور برای کسانی که روی ارز سرمایه‌گذاری می‌کردند تغییر کرده است و خوشبینی‌ها نسبت به این‌که در مذاکرات پیش‌رو بتوانیم به نتیجه‌ای برسیم باعث شده است این تقاضا از بازار خارج شود. در مقابل کسانی که ارز خریداری کرده بودند به‌دلیل همین خوشبینی‌ها، ارز خود را عرضه می‌کنند؛ پس عرضه هم از این طرف زیاد شده است. در بخش دیگر قضیه که بخش روانی قضیه است با توجه به این‌که درباره محدودیت‌های بانکی ما و نیز در تحریم نفت که منابع ارزی ما را محدود کرده، اتفاقی نیفتاده است و انتظاری نمی‌رود به‌جز مواردی که گفتم تغییر حقیقی در بازار بیفتد، ولی انتظارات روانی که مشتریان و بازیگران بالقوه ارز دارند این است که ممکن است هر آن اتفاقی شبیه قطعنامه ۵۹۸ بیفتد و بازار به یک تلاطم جدی وارد شود. این جو مثبتی که در بازار ایجاد شده برای دولت آقای روحانی یک توفیق است؛ چون ارزهایی که در خانه‌ها مانده بود به بازار کشور وارد می‌شود و به جریان مبادلات بازمی‌گردد و در این تنگنای ارزی که بانک مرکزی ما دارد می‌توان گفت این امر کمکی به بانک‌مرکزی به‌تعبیری دست‌وپابسته ماست.

آنچه باید بعد از استقرار دولت آقای روحانی مورد توجه قرار گیرد این است که بانک مرکزی ایشان باید بتواند حتی این جریان‌های روانی و انتظاری را هم مدیریت کند؛ چون نوسان بیش‌ازحد ارز آن ثباتی را که فعالان اقتصادی از دولت ایشان انتظار دارند از بین می‌برد. مهم نیست روند بازار کاهشی باشد یا افزایشی، مادامی‌که نوسان وجود داشته باشد، سرمایه‌گذار سیاست صبر و انتظار را پیشه می‌کنند و منتظر می‌مانند تا کجا پایین بیاید یا بالا برود. این اتفاق نباید بیفتد. یک بانک مرکزی مقتدر که جایش خالی است باید بتواند این نوسان را در یک بازه محدودی کنترل کند. مخصوصا کنترل نرخ رو‌به‌کاهش برایش آسان‌تر است؛ چون در حال حاضر آنچه بانک مرکزی زیاد دارد ریال و آنچه کم دارد ارز است. در این شرایط می‌تواند ارز را از بازار جمع‌آوری کند و نگذارد سقوط‌های ناگهانی اتفاق بیفتد؛ زیرا در این شرایط خطیر، چنین سقوط‌هایی به صادرات ما ضربه خواهد زد. به‌نظر می‌رسد به این امر چندان توجه نمی‌شود؛ همچنین چون در انتهای دولت دهم قرار داریم دولت و بانک مرکزی هم بدش نمی‌آید بگوید این بازار ارز را با چنین تغییر نرخی به دولت آقای روحانی تحویل دادم و بعد شش‌ماه دیگر اگر این نرخ تغییر کرد بگوید این تغییر حاصل مدیریت ایشان بود، نه تبعات اقدامات آن‌چنانی چند سال گذشته ما. استنباط من این است که در چند هفته آینده این نرخ در جایی بیش از قیمت فعلی تثبیت می‌شود. بعد از آن امیدوارم بانک مرکزی آقای روحانی بتواند این سیاست تثبیتی را دنبال کند.

با توجه به مطرح‌شدن بحث اتاق ایران و آمریکا، نظر شما درباره نقش اتاق در دولت آینده برای کاستن از تنش‌های سیاسی و کمک به دیپلماسی در کاستن از تحریم‌ها چیست؟

در شرایطی که به‌نظر می‌رسد در چند ماه آینده دیپلماسی حرفه‌ای‌تری را در مذاکره با دنیا شاهد باشیم و بنا بر قاعده چیزی که از این دیپلماسی انتظار داریم این است که بتوانیم اقتصاد را از این تنگنا خارج کنیم، طبیعی است که اتاق بازرگانی می‌تواند نقشی مهم داشته باشد. من در هفته‌های گذشته به‌دلیل کار تحقیقی که در حال انجام آن هستیم، تاریخ اتاق بازرگانی کشور آمریکا را مطالعه می‌کردم. جالب بود که در ابتدای تاسیس اتاق بازرگانی آمریکا، وقتی هنوز چند سال بیشتر از تاسیس آن نگذشته بوده، دنیا به جنگ جهانی اول وارد می‌شود. اتاق بازرگانی آمریکا ۱۹۱۲ تاسیس شده است. در تاریخچه اتاق در دوره جنگ جهانی اول (۱۹۱۹-۱۹۱۴) ذکر شده بود که اتاق بازرگانی با وجود نوپابودن در این عرصه فعال شد و به‌عبارتی مدیریت بخش خصوصی کشور توانست نقش‌آفرینی کند. هم برای این‌که لطمات ناشی از جنگ را بر اقتصاد آمریکا کم‌رنگ کند، هم این‌که از دولت حمایت و به او کمک کند. این امر را در آن زمان یک نقطه روشن تلقی کردند؛ چون در آن زمان اتاق هم توانست ایده‌های خوبی به دولت آمریکا بدهد تا اقتصاد جنگ را مدیریت کند، هم در آن شرایط بخش خصوصی کشور را هم‌راستا با اقتضائات آن زمان کشور بکند و البته به‌عبارتی آن‌ها را مدیریت کند تا کمتر از بازار آسیب ببینند. این امر نشان می‌دهد در این کشورها هم که اقتصاد سرمایه‌داری و بسیار آزاد است، اتاق‌های بازرگانی توانسته‌اند نقش‌های مهمی ایفا کنند. شاید در چند سال گذشته ما نتوانستیم انتظارات را برآورده کنیم، اگرچه در عرصه حضور بین‌المللی به‌نسبت موفق بودیم؛ در بخش اتاق بین‌المللی، بخش اتاق اسلامی، فدراسیون جهانی اتاق‌ها، اکو و غیره همیشه اتاق حضور داشته و رییس اتاق هم حضور موثری داشته و در بخشی از این سازمان‌ها سمت‌هایی را کسب کرده است. اما وظیفه اتاق بازرگانی بیش از این است و این‌که در وضعیتی که جهان سعی می‌کند ما را در انزوا قرار دهد، ما این انزوا را بشکنیم و شکستن این انزوا چیزی نیست جز این‌که تحرک فعالان اقتصادی را در آن سوی مرزها بیشتر بکنیم و ورود فعالان اقتصادی دیگر کشورها را به کشورمان افزایش دهیم. به‌نظر من در چند سال گذشته در این زمینه افت داشته‌ایم؛ هم در پذیرش هیات‌ها، هم در اعزام هیات‌ها، آن‌گونه که لازم و شایسته بوده است حضور نداشته‌ایم. در این وضعیت که می‌خواهیم رویکرد جدیدی را به کشورها نشان دهیم اتاق هم همین کار را باید انجام دهد و از ابزارهایش استفاده کند تا فعالان بخش خصوصی را در اتاق سهیم و آن‌ها را توجیه کند، برای این‌که در این عرصه فعال‌تر باشند. طبیعی است که در وضعیتی که هزینه‌های سفر فراوان شده و انتظار فعالان اقتصادی از این‌که بتوانند در سفر نتایج مطلوبی را بگیرند کمتر شده استقبال ایشان از حضور در هیات‌ها کمتر از گذشته است، اما خب در این وضعیت است که نقش اتاق بارز می‌شود؛ در وضعیت عادی که رفت‌وآمد فعالان اقتصادی جذابیت لازم و آسانی مورد نیاز را دارد تقویت تحرک‌های بین‌المللی کار ساده‌ای است. در این وضعیت است که اتاق باید در این حوزه عمل کند و سازماندهی انجام دهد و ارتباطات موثر را برقرار کند؛ به‌عبارتی در یک تعامل عملگرایانه با بخش‌های خصوصی دنیا بتواند این پیام را برساند که تحریم‌های یکجانبه از هدفگیری خودش فاصله گرفته و فشارهایش بر شهروندان ایرانی بسیار زیاد شده است. نکته دیگری که در ارتباط با این بخش وجود دارد بحث اخیر تاسیس اتاق مشترک ایران و آمریکاست. با این‌که نقش اتاق را در تعاملات بین‌المللی برجسته قلمداد کردم، اما اعتقاد دارم که از بیان نظرات ژورنالیستی در این فضا باید پرهیز شود؛ ژورنالیستی به‌معنای اخباری که غیرعادی است و خواننده را وادار می‌کند آن را دنبال کنند. فکر می‌کنیم هر زمانی که برای ایجاد یک اتاق مشترک، منجمله اتاق مشترک ایران و آمریکا، زمان مناسبی باشد، هیات‌رییسه اتاق تصمیم می‌گیرد؛ بنابراین به‌نظر می‌رسد این صحبت‌ها بیشتر نوعی جنجال‌آفرینی است تا رویکردی حرفه‌ای را پیشه‌کردن.

فکر می‌کنم اگر زمان آن فرابرسد که این دو کشور با هم ارتباط دوجانبه داشته باشند، حتما اتاق بازرگانی هم از این تصمیم عقب نخواهد بود و در این‌باره برنامه‌ریزی خواهد کرد. البته ما اتاق‌های مشترک دیگری هم داریم و کشورهای دیگری هم هستند که ارتباطات به‌نسبت مناسب‌تری با ما دارند و باید بیشتر از این‌ها فعال باشند؛ مثلا اتاق ایران و روسیه باید بتواند فعالیت‌هایش را افزایش دهد، چون ارتباطات ما با این کشور در حد خوبی بالاست. باید از ظرفیت‌های شورای مشترک ایران و هند بیشتر بهره بگیریم که به‌نظر می‌رسد چند وقتی است پویایی لازم را ندارد؛ یا از اتاق‌های مشترکمان با کشورهای اروپایی که فکر می‌کنم تحرک آن‌ها هم در حد مناسبی نیست؛ درواقع آنچه در این وضعیت ما نیاز داریم بیش از آن‌که تاسیس اتاق مشترک جدید باشد، فعال‌کردن اتاق‌های موجودمان است.

درباره نرخ ارز صحبت کردید. شما علاوه بر این‌که در اتاق بازرگانی حضور دارید، صادرکننده هم هستید. می‌گویند صادرکننده‌ها نرخ واقعی ارز را بیشتر از واردکننده‌ها لمس می‌کنند. خودتان هم بهتر می‌دانید که نرخ ارز فرمول اقتصادی شناوری دارد و همه دولت‌ها آزاد گذاشته‌اند که با توجه به بازار نرخ ارز تنظیم می‌شود. فکر می‌کنید اگر دولتی بیاید نرخ ارز را تثبیت کند، در حال حاضر نرخ ارز در کشور ما بین چه اعدادی تثبیت می‌شود؛ به‌صورتی که نه حبابی باشد، نه منفی؟

درباره صحبت مقدماتی شما و این‌که در همه‌جا آزاد گذاشته‌اند، نه این‌گونه نیست. در بسیاری از کشورها سیستم ارزی دیگری وجود دارد؛ مثلا در کشورهای حاشیه‌ خلیج‌فارس نرخ ارز به دلار تثبیت شده است و نرخ ثابتی را دارند. ما هم کمابیش به‌نوعی سعی می‌کنیم نرخ ارز را نسبت به ارزهای معتبر دنیا تاحدی ثابت نگه داریم. در کل معتقد به تثبیت نرخ ارز به‌معنای ثابت نگه‌داشتن آن نیستم، بلکه به ثبات بازار ارز معتقدم. ثبات از این منظر که نوسانات موجود در وضعیت فعلی کشور که نوسانات از بحران‌هایی بدون ریشه اقتصادی ناشی می‌شود، باید به‌گونه‌ای باشد که اعتماد به بانک‌مرکزی حفظ شود و این در صورتی اتفاق می‌افتد که نوسانات در حوزه محدودی رخ دهد یا اگر قرار است تغییراتی در حوزه ارزی به‌وجود بیاید این امر در یک حوزه زمانی کوتاه نباشد؛ به‌نوعی که فعالان اقتصادی بتوانند برای سرمایه‌گذاری برنامه‌ریزی کنند. شما برای این‌که برداشتی کوتاه‌مدت از بازار داشته باشید، می‌توانید از نوسانات کوتاه‌مدت استقبال کنید؛ اما برای این‌که بتوانید سرمایه‌گذاری کنید و سرمایه‌گذاری دوره بازگشتی بیش از یک‌سال داشته باشد که عموم سرمایه‌گذاری‌ها دوره بازگشتی بیش از این دارند، نمی‌توانید در نااطمینانی بازار ارز چنین تصمیمی بگیرید.

ثبات در بازار ارز یعنی اعتماد را در بازار ایجادکردن که قرار نیست اتفاقات عجیب‌وغریبی رخ دهد و افزایش‌های غیرقابل مدیریتی ایجاد شود. ما گروهی از سرمایه‌گذاران را داریم که در چند سال گذشته سرمایه‌گذاری‌های قابل‌توجهی کرده‌اند و وام‌های عمده‌ای را از صندوق ذخیره ارزی گرفته‌اند و به‌ناگاه ارزی را که ۱۰۰۰ یا ۱۱۰۰تومان در نظر گرفته بودند به ۲۵۰۰تومان تبدیل شده است. معنای آن این است که بدهی‌های آنان یک‌شبه دوبرابر شده است. ما باید از چنین تغییراتی پرهیز کنیم. اگر بتوانیم این کار را انجام دهیم به‌تناسب نیاز کشور، نرخ ارز هم‌ می‌تواند افزایش داشته باشد هم کاهش، اما اگر این افزایش و کاهش اگر به‌صورت نیزه‌ای نباشد؛ یعنی به‌صورت خیلی شدید و آنی، بر روند سرمایه‌گذاری اثری جدی نمی‌گذارد.

آقای روحانی انتخاب شدند و دولتی که روی کار می‌آید سعی خواهد کرد وضعیت اقتصادی را بهبود دهد. در صحبت‌های نماینده آقای روحانی، آقای ترکان، هم بود که وضعیت اقتصادی بسیار وخیم‌تر از آن چیزی است که در ذهن مردم دیده می‌شود، اما انتظار مردم این است که در کوتاه‌مدت تغییراتی حاصل شود. می‌خواستم دو سوال بپرسم؛ اول این‌که واقعا با توجه به این‌که شما در اتاق بازرگانی هستید و گزارش‌ها را می‌بینید و این‌که خود شما فعال اقتصادی هستید وضعیت واقعی را می‌دانید. واقعا در کوتاه‌مدت برای وضعیت اقتصادی می‌توان کاری کرد؟ دومین سوال من این است که آقای روحانی چه چیزهایی را باید در اولویت قرار دهد که بتواند وضعیت اقتصادی را در بازه زمانی کوتاه‌تری بهبود دهد؟

معتقدم نباید در کوتاه‌مدت انتظار تغییراتی را داشت که اثرات چشمگیری در اقتصاد کشور داشته باشند. این تغییرات در حوزه مدیریتی و بازگرداندن شایسته‌سالاری و مدیریت حرفه‌ای یک تغییر اساسی محسوب می‌شود؛ اما اثرات این تغییر را نباید در کوتاه‌مدت انتظار داشت. خوشبختانه این بحثی را که انجام شده بود که در یک جریان صدروزه تغییراتی اساسی در اقتصاد کشور به‌وجود خواهد آمد آقای روحانی اصلاح کردند و گفتند در صد روز اول ما یک گزارش واقعی از اقتصاد کشور خواهیم داد و به‌نظر من این درست است؛ یعنی اگر از پیش مشاوران ایشان این گفته را تعبیر کرده بودند که در صد روز قرار است تصمیماتی گرفته شود و تغییراتی در اقتصاد کشور ایجاد شود، تعبیر درستی نیست. باید در ۱۰۰ روز تحلیل درستی از وضعیت اقتصاد کشور انجام شود و یک گزارش جامع و کامل و واقعی به دست بیاید که صاحب‌نظران بتوانند به آن اعتماد کنند؛ چون در حال حاضر با توجه به آمار و ارقام می‌توان گفت که اعتماد عمومی از میان رفته است، دادن گزارشی که بتوان به آن اعتماد کرد خود به‌تنهایی کاری بزرگ و اصولی است. البته حتما تصمیمات خوبی هم می‌تواند در این صد روز گرفته شود، اما اثرات این تصمیمات دیرتر آشکار خواهد شد. آنچه قطعا بیش از اثر آن تصمیمات به آقای روحانی کمک خواهد کرد همین جو خوشبینی و اعتماد مثبت روانی است که در بازار به‌وجود آمده و نمونه اتفاقی که افتاده کاهش نرخ ارز است. فکر می‌کنم آقای روحانی باید روی این سرمایه‌گذاری کند و بتواند این جو اعتماد را با همان صداقتی تقویت کند که گفته است همه‌چیز را به مردم خواهیم گفت و مردم باور کنند که دولت حرفه‌ای و صادقانه کار می‌کند و با این باور آن عقبه سرمایه اجتماعی تقویت شود و همراهی بیشتری با تصمیمات ایشان به‌وجود می‌آید؛ چون بعضی از این تصمیمات می‌تواند در کوتاه‌مدت بر شهروندان اثرات منفی داشته باشد؛ به‌عنوان مثال تغییر قیمت حامل‌های انرژی که در بودجه ۹۲ تصویب شده و متاسفانه دولت دهم به‌دلیل انداختن توپ در زمین دولت بعدی هنوز آن را اجرایی نکرده است؛ چون به‌محض این‌که این قانون به دولت ابلاغ شد، یعنی از اول تیر، دولت می‌توانست و باید نرخ حامل‌های انرژی را تغییر دهد تا میزان درآمدی را که از این محل پیش‌بینی شده است بتواند محقق کند، ولی دولت از این امر طفره می‌رود و می‌خواهد این امر را بر دوش دولت بعدی بگذارد. این کار فشار را بر دولت آقای روحانی و شهروندان زیاد می‌کند؛ چون هر چقدر این تصمیم دیرتر عملی شود، میزان تغییری که باید در نرخ حامل‌های انرژی ایجاد شود که به درآمد پیش‌بینی‌شده در بودجه برسیم باید بیشتر باشد. برای یک سال تمام، اگر قرار بود از اول فروردین تا پایان اسفند نرخ حامل‌های انرژی تغییر می‌کرد تا به آن بودجه پیش‌بینی‌شده برسیم، باید حدود ۳۸درصد به‌طور متوسط نرخ حامل‌های انرژی بالا می‌رفت. حالا اگر در شش‌ماه اول این اتفاق نیفتد و قرار باشد در شش‌ماه دوم این اتفاق رخ دهد به این معناست که این ۳۸درصد باید به ۷۶درصد تبدیل شود و این فشاری بسیار زیاد و جدی است. واقعا اقدامی که دولت دهم کرده است بخشیدنی نیست؛ البته به‌نظر می‌رسد که حتما دولت آقای روحانی باید متممی برای بودجه ۹۲ تنظیم کند و اصلاحاتی را انجام دهد که تا حد ممکن کسری‌بودجه کاهش پیدا کند و در قسمت‌هایی که می‌تواند اثراتی منفی در اقتصاد داشته باشد تعدیل شود. شاید قسمتی از این متمم اصلاح میزان درآمد از محل هدفمندی یارانه‌ها باشد؛ اما به‌طور کلی فکر می‌کنم تهیه گزارش ۱۰۰ روز اول و انجام تصمیم‌گیری‌های اساسی و جدی و شروع مذاکرات ما با دنیا که قرار است ان‌شاءالله در سپتامبر آغاز شود و نتیجه آن مذاکرات که می‌توان خوشبینی‌هایی را در ایران و جهان ایجاد کند، همگی با هم در کنار اعتماد فراگیر عمومی که در ابتدا برای این دولت ایجاد شده است، همگی می‌تواند وضعیتی را ایجاد کند که ما در درازمدت بتوانیم ضایعات واردشده بر اقتصاد کشور را جبران کنیم؛ اما این کار زمانبر است و نباید انتظار نتیجه کوتاه‌مدت داشته باشیم.

شما به آینده اقتصاد ایران خوشبین هستید؟

بله، من خوشبین‌ام و فکر می‌کنم با خردگرایی که در دولت بعدی تقویت می‌شود و با استفاده از سرمایه‌های مدیریتی که مدتی به بایگانی سپرده شده بودند و الان به وجودشان نیاز است، با روحیه تعامل و اعتدالی که آقای روحانی دارد و با تیمی که به‌نظر می‌رسد ایشان را همراهی خواهند کرد و با احساس ضرورتی که در کشور از جانب همه جناح‌ها شده است که دیگر باید اختلافات را کنار بگذارند تا کشور را از این وضعیت خطیر نجات دهند، همگی این‌ها بیانگر این است که تغییرات مثبتی رخ خواهد داد.

آقای نهاوندیان در کارگروه اقتصادی دولت است. درست است ایشان تکذیب کرده، ممکن است در کابینه هم باشد. فکر می‌کنید اگر ایشان به کابینه راه پیدا کند، در اتاق هم تحولاتی اساسی دیده می‌شود؟

اتاق که تحولات خود را در این چندساله به‌صورت جدی انجام داده است و در جریان انتخابات، چه قبل، چه بعد، رویکرد به‌روزی را نسبت به تحولات اقتصادی کشور داشته و فعالیت خودش را مضاعف کرده است؛ بنابراین در آینده هم این روند را ادامه خواهد داد.

فکر می‌کنید اگر آقای نهاوندیان در کابینه حضور داشته باشد، با توجه به این‌که شما نایب‌رییس ایشان هستید، می‌توانیم شما را به عنوان رییس آینده اتاق ببینیم؟

در اتاق ما هنوز هیچ بحثی را در این‌باره انجام نداده‌ایم و به‌نظر نمی‌رسد الان زمان مناسبی برای این صحبت‌ها باشد؛ چون رفتن آقای نهاوندیان مشخص نیست و ایشان خودشان بیشتر به ماندن در اتاق تمایل دارند و به‌هرحال با توجه به تعاملات خوبی که اتاق با دولت آینده خواهد داشت، اهمیت سکانداری اتاق از بودن در کابینه دولت کمتر نیست؛ بنابراین ما بنا نداریم چنین بحثی داشته باشیم.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

1 نظر
  1. ر می گوید

    خوب چبزیه خوارت پدی جون