جوانی که همسرش را ۵۰ روز پس از ازدواج کشت

0

جوان ۲۱ ساله ای که تنها ۵۰ روز پس از آغاز زندگی مشترک، همسرش را در پی اختلافات خانوادگی به قتل رسانده بود هنگام بازسازی صحنه جنایت گفت: «سوءظن» در حالی روزگارم را سیاه کرد که فقط ۳ روز پس از آشنایی با هم ازدواج کردیم.

به گزارش خراسان، «س-ح» متهم این پرونده جنایی در حالی که توسط کارآگاهان پلیس جنایی آگاهی خراسان رضوی هدایت می شد وارد منزلی در بولوار عبدالمطلب (محل ارتکاب قتل) شد تا مقابل دوربین قوه قضاییه جزئیات جنایت خود را تشریح کند.

 متهم ۲۱ ساله پس از معرفی کامل خود گفت: من با یک زن آرایشگر ارتباط داشتم ولی او مدتی بعد یکی از شاگردانش را به من معرفی کرد و ما برای آشنایی با یکدیگر در شاندیز قرار گذاشتیم. آن روز وقتی «ف» را دیدم تصمیم گرفتم تا با او ازدواج کنم. او قبلا ازدواج ناموفق داشت و به همین خاطر ۳ روز بعد او را خواستگاری کردم که چند روز بعد هم زندگی مشترک ما آغاز شد.

ولی نسبت به یکدیگر سوءظن داشتیم او مدام با گوشی تلفن همراهش «پیامک بازی» می کرد که همین امر موجب سوء ظن من شده بود و از سوی دیگر او هم فکر می کرد من با زن دیگری ارتباط دارم. اختلافات ما از همان روزهای اول زندگی شروع شده بود و مدام با هم درگیر بودیم. آن شب هم حدود ساعت ۲۳ بود که از سر کار به منزلم بازگشتم ولی همسرم در خانه را باز نمی کرد و می گفت: می خواستی کلیدهایت را بیاوری! به ناچار با پدرزنم تماس گرفتم تا با دخترش صحبت کند که دقایقی بعد او در منزل را باز کرد و وقتی وارد خانه شدم مثل هر شب از غذا خبری نبود، او می خواست مرا تحریک کند که او را کتک بزنم تا به این طریق بتواند از من طلاق بگیرد! این در حالی بود که خانواده او نیز مخالف جدایی ما بودند چون او ۲ ازدواج ناموفق داشت. حتی به من گفته بودند او برای این که بتواند از همسر قبلی خود طلاق بگیرد مقداری قرص خورده بود که عوارض آن قرص ها هنوز مشهود بود.

متهم جوان سپس ادامه داد: می خواستم تخم مرغی درست کنم تا شام بخورم که دیدم نانی در سفره نیست به همین خاطر نیمه شب از منزل بیرون رفتم تا از فروشگاه نان بسته بندی بخرم. ولی همسرم پیامک داد که … نگفتم به وسایل خانه من دست نزن! من هم توجهی نکردم و پس از خوردن تخم مرغ، ظرف ها را شستم و قصد داشتم بخوابم که ناگهان نور تلفن همراه همسرم که وارد اتاق شده بود توجهم را جلب کرد. در همین لحظه او صدای تلویزیون را هم بلند کرده بود که به او اعتراض کردم و گفتم همسایه ها اذیت می شوند صدا را کم کن! اما او در حالی که فریاد می کشید، گفت: همسایه ها می دانند که تو دیوانه ای! و سپس به مادرم توهین کرد!! با این کارهای او من می خندیدم که او عصبانی تر شد و فریاد کشید. من هم دهانش را گرفتم! دیگر خسته شده بودم دستم روی گلویش سرخورد من هم گلویش را فشار دادم که چهره اش سیاه شد.

وی در پاسخ به سوال قاضی ویژه قتل عمد که آیا همسایه ها با پلیس تماس گرفته بودند یا نه؟ نیز گفت: وقتی با هم مشاجره می کردیم ماموران کلانتری با تماس همسرم به منزل آمدند. همسرم مدعی بود که می خواهد مهریه اش را بگیرد و پس از آن هم قصد داشت به منزل پدرش برود که با راهنمایی های ماموران در منزل ماند. او می گفت: تماس گرفته ام تا برادرم به دنبالم بیاید ولی مامور انتظامی گفت: وقتی برادرت آمد آن وقت با او برو!! گزارش خراسان حاکی است: پس از اعترافات صریح متهم، قاضی حسینی با صدور دستور بازداشت موقت، وی را روانه زندان کرد تا این پرونده جنایی دیگر مراحل قانونی خود را طی کند.

سابقه خبر

بیست و چهارم مرداد گذشته جوان ۲۱ ساله ای با مراجعه به کلانتری شفا از قتل همسرش خبر داد و گفت: همسرم را به دلیل اختلافات خانوادگی کشته ام. با اظهارات این جوان ماموران مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند و بدین ترتیب تحقیقات قضایی در این باره آغاز شد.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ