رقص دختران در پارک پارک صفه (اصفهان) رنگ خون گرفت

11

هنوز خاطرات خوش نوروز سال ١٣٨٩ در ذهن خانواده “حسن” محو نشده بود وخانواده او هنوز شادی روزهای ابتدای فروردین و خوشی آن ایام را در سر داشتند.

قیمت مشروبات الکلی رقص دختر ایرانی رقص دختر اصفهانی حوادث اصفهان اخبار اصفهان

ساعت یک بامداد یکی از همین روزها “حسن” به همراه خانواده اش به پارک صفه (اصفهان) آمده بودند، تا شبی بهاری را در کنار هم تفریح کنند.

خانواده در خیابان جنب پارکی، خودروی خود را پارک کرده و با صدای بلند موسیقی در حال رقص و پایکوبی بودند که ناگهان صدای ترمز خودرو پژو ۴٠۵ به گوش می رسد.

چهار جوان که حالت طبیعی نداشته و به نظر می رسید مشروبات الکلی مصرف کرده باشند از خودرو پیاده شده و می خواستند تا در جمع خانواده “حسن” با دختران خانواده به رقص بپردازند که مورد اعتراضِ پدر و اعضای خانواده قرار گرفته و میان چهار جوان و مردان حاضر خانواده درگیری لفظی درگرفته است که ناگهان صدای فریادی بلند شد و جوان ها سریع داخل خودرو شده و متواری شدند.

یکی از حاضرین شماره خودرو را یادداشت می کند و ناگهان متوجه شدند پدر خانواده روی زمین افتاده است.

قرمزی خون گلوی “حسن” آسفالت خیابان را پوشانده و صدای فریاد و شیون خانواده او فراتر از نوای موسیقی به آسمان می رسد.

خانواده به سرعت او را به بیمارستان الزهراء انتقال می دهند، اما وی قبل از هر اقدامی، به دلیل شدت جراحت وارده، فوت می کند.

خانواده ای که تا چند لحظه قبل از واقعه، از شادی در پوست خود نمی گنجیدند، حالا چون کبوترانی که طعمه شکارچی شده باشند، هر یک در گوشه ای از بیمارستان الزهراء از اعماقِ جان شیون و زاری می کردند.

جغد شوم بی همسری و پرنده سیاه بی پدری بر فراز سرِ اعضای خانواده حسن در گردش بود، دیگر هیچ راه گریزی از این واقعیت نبود، شاید تنها دارویی که می توانست این داغ عظیم را کمی التیام بخشد، دستگیری قاتلین و مجازات آنها بوده است.

اکیپ بررسی صحنه جرم و تیم کارآگاهان پلیس آگاهی سریعاً در صحنه حاضر شدند و پس از ثبت واقعه و بررسی های ابتدایی، کار در راستای شناسایی ضاربین و قاتلین، با جدیت، شروع شد.

بر اساس اطلاعات موجود در سامانه ها مشخصات مالک خودرو شناسایی شد و پس از مراجعه به نشانی مشخص شد خودرو به فرد دیگری به نام رضا ٢۴ ساله فروخته شده است.

در ادامه “رضا” هنوز در خانه خود در حال استراحت بود که کارآگاهان پلیس آگاهی خانه او را محاصره و او را به همراه خودرو دستگیر کردند و به پلیس آگاهی انتقال دادند.

متهم که راه گریزی جز همکاری با پلیس نداشت و تصور می کرد درگیری تنها منجر به زخمی شدن طرف مقابل شده و مجروح هنوز در بیمارستان بستری است، اقرار کرد که در ساعت ٢۴ شب حادثه به همراه سه نفر از دوستانش به نام های “مجید” ٢٢ ساله و “داود” ٢٣ ساله و “محمد تقی” ٢۵ ساله در مغازه “مجید” شرب خمر کردند و سپس برای گردش به کوه صفه رفته اند.

وی در ادامه اعترافات خود گفت: در وسط خیابان خانواده ای که در حال خوشگذرانی بودند را مشاهده کرده و آنها نیز کنار آنان ایستاده اند که مردی از خانواده جلو آمده و از آنها خواسته محل را ترک کنند، “مجید” به آن مرد گفته مگر اشکالی دارد، آن مرد نیز به ما گفت بزم خانوادگی است و دوباره “مجید” به او گفت اگر خانوادگی است چرا وسط خیابان و ما هم می خواهیم جزو خانواده شما بشویم که آن مرد با “مجید” درگیر شده و آنها هم پیاده شده اند و درگیری آغاز شد.

در حین درگیری “مجید” چند ضربه به یکی از مردان حاضر زده و با این حادثه چهار نفر به سرعت سوار خودرو شده و فرار کرده اند .

با اعترافات متهم و نام بردن سه نفر متهم دیگر، به سرعت محل مخفیگاه آنها شناسایی و تا قبل از ساعت ١٢٠٠ روز حادثه هر چهار نفر متهم دستگیر و با دستگیری متهمین بازپرس پرونده در پلیس آگاهی حاضر و با اقرار و اعتراف متهمین قرار قانونی صادر و متهمان به زندان منتقل شدند.

ممکن است شما دوست داشته باشید

نظرات شما ( 11 )
  1. سام می گوید

    متاسفانه همه چیز وارونه شده، مشروب خوری پشت فرمون، رقصیدن وسط خیابون، کامجویی در دانشگاه و… هیچ کدوم در مکان و جای خاص خودشون نیست برای همین متاسفانه هر لحظه فاجعه تلخی برای مردم اتفاق می افته اما آنچه که بیشتر تاسف بار است افراد سالم جامعه بیشترین آسیبها را متحمل می شوند.

    1. وحید می گوید

      مشروب خوری جلوی فرمون خوبه؟ رقصیدن کنار خیابون. کامجویی در زایشگاه؟؟؟
      اگه کسی سالم باشه ناموسشو وسط خیابون حراج نمیکنه

      1. علی می گوید

        مقصر اصلی همان پدری است که ناموسش را وسط خیابان حراج کرده است و نتیجه هم همان انحراف جوانان و پیامدهای ناگوار است.
        هر دو خانواده در این نا امن کردن محیز برای مردمی که دنبال سک ساعت تفریح سالم هستند شریک هستند.

  2. احد می گوید

    اگه حریم خونوادتو حفظ کردی اونوقت توقع امنیت داشته باش.
    با زنو بچه در فضای عمومی اونم با صدای بلند
    اهنگ شاد و پایکوبی!

  3. اصغر می گوید

    خیابونو با کا…. اشتباه کرفته بودن خب برید خونتون برقصید

    1. Don Maziar می گوید

      یعنی چی دلشون خواسته در خیابان شادی کنند کی این حق را داره که به کسی بگه کجا شادی کن کجا نکن؟

      1. ناشناس می گوید

        هر چیزی جایی داره.
        خداوکیلی نفر اول خوب گفته.
        مشروب خوری پشت فرمون و رقصیدن وسط جاده!!!
        آخه کدوم عاقلی وسط جاده نگه میداره و میرقصه؟؟
        مگه نمیدونیم وضعیت این مملکت چجوره؟؟

      2. وحید می گوید

        حالا خوبه ۴ تا هرزه مثل خودشون بودند. وضعیت مملکت‌های دیگه رو تو حفظی؟

        آغای دون مازیار
        جنگله که هرکی دلش خواست…؟

  4. سعید می گوید

    قرآن می گه: قوا انفسکم و اهلیکم نارا: خودتون و خانوادتون رو از دوزخ حفظ کنید.

  5. مهدی می گوید

    اگر در کشور خارجی هم بودند همین کار را میکردند؟ چرا مسایل را اینطوری به هم ربط میدهید.؟

  6. وحید می گوید

    به جهنم. عاقبت خوش‌غیرتی و حراج کردن ناموس وسط خیابون همینه