خواننده ای که ۹۰ ساله شد ولی هنوز جوان است + عکس

1
«من امروز ۹۰ ساله شدم، اما باور نمی‌کنم. احساس من یک جور دیگر است. به شما توصیه می‌کنم، همیشه خود را یک کودک فرض کنید. قلب کودک صاف و بی‌شیله پیله است.»

چهارم اردیبهشت‌ماه تولد امین‌الله رشیدی است که در زمینه‌ی آواز ایرانی و آهنگسازی سابقه‌ی زیادی دارد.

این هنرمند به‌مناسبت زادروزش اظهار کرد: اگر آدم همیشه خودش را کودک فرض کند، صفحه‌ی قلبش سپید می‌ماند. این گونه آدم افکار بد را به قلبش راه نمی‌دهد.

او درباره‌ی آرزویش در ۹۰ سالگی گفت: آرزوی من صلح و زندگی خوب برای همه‌ی مردم ایران و مردم دنیا است؛ اما یک آرزوی شخصی هم دارم که آن انتشار کتابم است. بیش از ۸ سال است که این اثر مجوز انتشار نمی‌گیرد. دولت «تدبیر و امید» خوب است، اما عواملی جلوی انتشار کتابم را می‌گیرند.

رشیدی همچنین بیان کرد: موسیقی ما آشفته‌ شده و به قول فرهاد فخرالدینی، خلاقیت از بین رفته است. از دهه‌های ۳۰ و ۴۰ تنها کسی که باقی مانده و دستش پر است، من هستم. ۵۰ آهنگ ساخته‌شده با شعر بهترین شاعران معاصر را دارم. بیایند این آثار را از من بگیرند و جوان‌ها از آن استفاده کنند. هنرمند می‌خواهد پیش از آن‌که از این دنیا کوچ کند، آثارش عرضه شود، اما متأسفانه انگار هنر با مسائل دیگری آلوده شده است.

همسر خوانندگان همسر امین الله رشیدی بیوگرافی خوانندگان بیوگرافی امین الله رشیدی

امین‌الله رشیدی متولد سال ۱۳۰۴ است. او در مدت فعالیتش در رادیو ایران حدود ۱۲۰ آهنگ ساخت و اغلب ساخته‌هایش توسط ارکسترهای شماره ۱ و ۲ رادیو ایران اجرا شدند.

امین‌الله رشیدی در ۴ اردیبهشت ۱۳۰۴ در روستای راوند کاشان از پدری کشاورز و مادری شاعرزاده (دختر ادیب بیضائی کاشانی) و شاعرمنش متولد شد. او نوه ادیب بیضایی است و ادیب بیضایی برادر ذکائی بیضایی است و ذکائی پدر بهرام بیضایی. یعنی رشیدی نوهٔ عموی بهرام بیضایی است. در چهارماهگی او را به کاشان آوردند و تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در آن جا به پایان رساند. بلافاصله پس از پایان تحصیل در یکی از دفاتر اسناد رسمی کاشان مشغول به کار شد و در سال ۱۳۲۵ به تهران نقل مکان کرد. وی در سال ۱۳۴۴، بنا به مقتضیات شغلی از کار در رادیو استعفا داد.

رشیدی در سال ۱۳۳۶ خورشیدی، با دختری اهل کاشان ازدواج کرد که حاصل آن دو فرزند دختر و پسر (افسانه و صبا) است. فرزندان او نیز از ذوق موسیقایی بهره‌ای به‌سزا دارند.

نمونه اشعار (نام هنری آشنا)

فسانه وجود

آوخ که شام تیره محنت سحر نداشت

نخل امید و شاخه هستی ثمر نداشت

بر ما همای فر سعادت گذر نکرد

از حال دل به جز من و دل کس خبر نداشت

رفتیم گر ز دست، کسی را خبر نشد

مردیم گر ز درد، به قلبی اثر نداشت

جز اشک چشم و خون دلم در میان نبود

گویی که خوان هستی از این بیش‌تر نداشت

کی می‌نهاد بار مصائب به دوش ما

گردون به ناتوانی ما گر نظر نداشت؟

نازم به سخت‌جانی این جان بی‌شکیب

کز من به جان رسید و ز من دست بر نداشت

این یافت زیب هستی و آن شد سوی عدم

افسانه وجود حدیثی دگر نداشت

از زندگی چو مرگ سیه می‌گریختم

بر چهره گر نشان و صفای هنر نداشت

دیدی که آخر این دل دیرآشنای من

در دامی اوفتاد که راه مفر نداشت؟

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

1 نظر
  1. لنا می گوید

    همزمان باتولد من…تولدشون مبارک.