تعرض و قتل تازه عروس تهرانی در محل کار

0

جز زن جوان و آبدارچی کسی در شرکت نبود. پسر جوان که صورتی استخوانی و سبزه داشت، یک لیوان چای برای زن جوان برد و روی میزش گذاشت.  پشتش را به او کرد اما ناگهان ایستاد.

سینی را روی میز کناری گذاشت و به زن جوان حمله‌ور شد و او را مورد آزار و اذیت قرار داد و به قتل رساند.

زن جوان تنها ٣٠ روز پس از مراسم عروسی‌اش، جان خود را از دست داد. اینها بخشی از پرونده‌ای است که صبح دیروز در شعبه ٧۴ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی مورد رسیدگی قرار گرفت.

ساعت ١٠:۴۵ دیروز مردی ٢٧ ساله را به اتهام آزار و اذیت و قتل زنی جوان در ٣١ فروردین سال گذشته، به این شعبه منتقل کردند. در جلسه دادگاه، دو سرباز در دو طرف متهم نشستند و دو خواهر او نیز پشت سرش آرام گرفتند. آنها نگران بودند. در چند قدمی آنها، شوهر، خواهر و دایی مقتول به روبه‌رو خیره شده بودند.  در آغاز جلسه، اولیای دم خواستار صدور حکم قصاص متهم شدند.

پس از آن وکیل آنها پشت جایگاه ایستاد و به شرح حادثه پرداخت. او گفت: «این حادثه ساعت ٨ صبح ٣١ فروردین پارسال اتفاق افتاد. در آن روز سمیه که تازه ٣٠ روز از ازدواجش گذشته بود، به شرکت رفت. او چهارمین روز بود که به عنوان منشی استخدام شده بود. در آن روز همه کارکنان به غیر از متهم، برای شرکت در یک نمایشگاه رفته بودند و سمیه با متهم در شرکت تنها بود. او وقتی به شرکت رسید، پشت کامپیوترش نشست تا کارش را شروع کند.

حدود ساعت ٨ صبح، متهم یک لیوان چای برای او آورد اما به یک‌باره به سمت سمیه حمله‌ور شد. سرش را چند بار به دیوار و زمین کوبید و وقتی او از حال رفت، نیت شوم خود را عملی کرد.»

فضای دادگاه تحت تاثیر حرف‌های وکیل قرار گرفته بود. متهم سرش را پایین انداخته بود و خواهرانش به روبه‌رو نگاه می‌کردند. شوهر، خواهر و دایی مقتول نیز هر لحظه بر شدت گریه‌های‌شان افزوده می‌شد.

وکیل جوان، ادامه داد: «متهم پس از آزار و اذیت، چند ضربه به سر و صورت سمیه زد و او را به قتل رساند. پس از آن جسدش را در یک گونی گذاشت و در انباری شرکت مخفی کرد. دوباره به صحنه جرم برگشت و با پاک کردن لکه‌های خون و آثار به‌هم‌ریختگی در اتاق محل جنایت، سعی کرد طوری وانمود کند که کاری انجام نداده است. او چند ساعت بعد، از شرکت خارج و متواری شد تا سرانجام، چند ماه بعد در حالی که قصد داشت از مرزهای شرقی به خارج از کشور فرار کند، در یک اتوبوس شناسایی و دستگیر شد. من به وکالت از اولیای دم، از دادگاه تقاضای قصاص متهم را دارم.»

وکیل در کنار خواهر مقتول نشست. حادثه یک سال پیش برایش زنده شده بود. نوبت به متهم رسید، مامور همراه دستبندش را باز کرد و او پشت جایگاه ایستاد. مهرداد درباره حادثه گفت: «من سه سال در این شرکت آبدارچی بودم. از چند وقت پیش مشکلات خانوادگی داشتم و پدرم نمی‌گذاشت زنم را از زابل به تهران بیاورم. وقتی خانم منشی آمد با هم درگیر شدیم. خودم هم نمی‌دانم چه شد.» صدای متهم بسیار آرام بود.

قضات دادگاه چند بار از او خواستند تا علت درگیری را شرح دهد. اما او می‌گفت نمی‌داند چرا درگیر شده است. پس از آن ریاست دادگاه بخشی از اعترافات متهم را از روی برگه بازجویی خواند.

متهم در بازجویی‌ها گفته بود: «٧:٣٠ صبح فروردین، رییس شرکت زنگ زد و گفت خانم منشی دارد می‌آید شرکت، شما آنجا را تمیز کنید، خانم منشی هم تلفن‌ها را جواب می‌دهد. طرف‌های ساعت ٨ صبح، خانم منشی آمد. رییس شرکت دوباره به من زنگ زد و پرسید که خانم منشی آمده یا نه. من هم گفتم که او آمده و پشت میزش نشسته. بعد از آن به آبدارخانه رفتم و یک چایی برای خانم منشی ریختم. او از من پرسید که مهندس و بچه‌ها نمی‌آیند؟ من هم گفتم که همه رفته‌اند نمایشگاه. خانم منشی دوباره از من پرسید چند سال است در شرکت کار می‌کنم که من هم گفتم سه سال. در این هنگام هیچ کس در شرکت نبود.  من در یک لحظه به سمت او حمله کردم. او از دستم فرار کرد و یک لیوان را از روی میز برداشت و به زمین کوبید. لیوان خرد شد. او می‌خواست از در برود بیرون اما من نگذاشتم. سرش را چند بار به دیوار زدم. وقتی بی‌حال شد به او تعرض کردم. وقتی متوجه شدم کشته شده، جسدش را در گونی گذاشتم و به انباری شرکت بردم. بعد برگشتم و خون‌ها را پاک کردم. بعد از آن یک بلیت گرفتم. می‌خواستم به زابل بروم که در راه، ماموران پلیس راه بیرجند در اتوبوس دستگیرم کردند.» پس از ثبت اعترافات متهم، رییس دادگاه برای رسیدگی به اتهام تعرض، جلسه را غیرعلنی اعلام کرد.

صدای خواهر مقتول در راهروی دادگاه پیچید:«باید بکشندش بالای دار، الان دارد می‌گوید نمی‌دانم چه شده. خواهرم را کشته، بمیرم برایت سمیه.» ساعت ١٢:٠٠ ظهر، جلسه غیرعلنی ٢٠‌دقیقه‌ای رسیدگی به اتهام تعرض به پایان رسید و بار دیگر جلسه علنی شد. متهم هنوز پشت جایگاه ایستاده بود.

او اتهام آزار و اذیت را رد کرده بود؛ او در آخرین دفاع خود گفت: «من اتهام قتل را قبول دارم اما به او تعرض نکردم. اشتباه کردم.» با این دفاع متهم، وکیل اولیای دم رو به شوهر مقتول کرد و پرسید: «شرکت دوربین مداربسته ندارد؟» مرد جوان گفت: «فکر کنم داشته باشد…»

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ