قصه تکراری مرد مومن و دختر عاشق
اما با آغاز سریال مشخص شد که نه تنها نقش شعیبی هیچ تفاوتی با سایر نقش هایش ندارد بلکه گریم او هم متفاوت نیست و قرار است همان نقش تیپیکال و همیشگی اش را ایفا کند یعنی فردی خجالتی و متدین.
در این گزارش آمده: «بهروز شعیبی در «تنهایی لیلا» مجددا همان گریم همیشگی خود را حفظ کرده. موها و رویش نسبتا بلند و آشفته با همان عینک دور مشکی معروف؛ گریمی که بیشتر شکل و شمایل یک بچه مثبت، آدم خوب یا فردی بسیار ساده و بیآلایش را نمایش میدهد.»
با آنکه رفت و برگشت مدام به زمان حال و آینده تغییری در روند سریال سازی لطیفی بود اما خیلی زود مشخص شد که آنچه شاهد آن هستیم آنچنان هم دور از فضای «صاحبدلان» قدیمی نیست.
اما آنچه این روزها «تنهایی لیلا» را به یکی از سریال های بحث برانگیز تبدیل کرده است صحنه ای است که این علاقه را بین دو کارکتر اصلی به وجود آورد. لیلا دختر پولدار داستان مجبور می شود به علت خرابی ماشینش شبی را در امامزاده به سر کند. هنگامی که او به خواب می رود محمد که جوانی متدین است برای محک زدن ایمانش و جلوگیری از غالب شدن هوای نفس دست خود را در آتش می سوزاند. این کار توجه لیلا را به خود جلب کرده و باعث ایجاد علاقه او به محمد می شود.
«تنهایی لیلا» به قلم حامد عنقا نوشته شده است و با آنکه کم و بیش دیگر داستان سریال در این رفت و برگشت های زمان حال و آینده مشخص شده است اما شاید گره ای تازه به داستان ماجرای میرداماد امروزی و شاهزاده اضافه شود که بتواند یادآور ساخته های موفق لطیفی باشد اما اگر غیر از این باشد، آخرین ساخته لطیفی هم پر شده است از کلیشه هایی که بارها و به شکل های مختلف تا به امروز به تصویر کشیده شده اند.