لغو کنسرت شجریان به دلیل فروش نرفتن بلیت!/ آیا شجریان هم مانند هنرمندان فراری دیگر در مسیر فراموشی است؟
محمدرضا شجریان نفر اول نیست. پیش از او فیلمسازان، بازیگران، خوانندگان و نویسندگان و …. دیگری نیز گمان کردند میتوانند با فرار از مملکت، توهین به اکثریت مردم برای بدست آوردن دل اقلیتی خاص و اتخاذ مواضع تند علیه جمهوری اسلامی، آزادانه در غرب فعالیت کنند و همچنان پرمخاطب و محبوب بمانند، اما ظاهرا حتی شجریان نیز پس از حذف از سیستم فرهنگی رسمی کشور به سرعت در مسیر فراموشی است، همانطور که هنرمندان معاند دیگر شدند.
از تلاش چند ماه قبل شبهروشنفکران وطنی و رسانههایشان در تحت فشار قرار دادن وزارت ارشاد برای اعطای مجوز به محمدرضا شجریان و تلاش برای بازگشت او به ایران کاملا واضح بود که پایگاه اجتماعی وی پس از حذف صدایش از رسانههای رسمی جمهوری اسلامی مانند تلویزیون و کوچش به بیبیسی- مانند هر هنرمند کوچکردهی دیگری- به میزان قابل توجهی کاهش یافته و اصرار عجیب شبهروشنفکران برای بازپخش «ربنا»ی او از رسانهی ملی- بهرغم پز مخالفتشان با صداوسیمای جمهوری اسلامی- و کارهای تبلیغاتی دیگر، درواقع پروژهایست برای احیای مجدد شجریان در فضای موسیقی ایران.
به گزارش “رجانیوز”، حالا اما لغو کنسرت محمدرضا شجریان در ترکیه که با تبلیغات گستردهی رسانههای حامی وی هم همراه بود، به دلیل عدم فروش بلیط و استقبال سرد مخاطبان، تائیدی است بر تحلیل چند ماه قبل و یاداوری اینکه حتی استاد آواز شبهروشنفکران نیز، مانند باقی هنرمندان پشتکرده به مردم، پس از کوچ از وطن و خانه کردن در رسانههای ضدانقلاب به سرعت در حال فراموشی است.
پیش از این وقتی پس از حمله تند رسانههای شبهروشنفکر به سخنگوی وزارت ارشاد که گفته بود: «برخی افراد برای اجرای کنسرت دارای محدودیت قانونی هستند. ایشان [محمدرضا شجریان] هم محدودیتهایی دارند.» دانشگاه ازاد در همایش بینالمللی حافظ نمایشی ساختگی ترتیب داد تا شجریان پشت تریبون برود و با بغض بگوید که عدهای اجازه نمیدهند او برای مردم بخواند: «زیادهگویی نمیخواهم بکنم. من چندین سالی است که میخوانم و آنچه باید را تا به حال خواندهام و از این به بعد هرچه بخوانم زیادهگویی است اما من چند سال است که اجازه ندارم برای مردم خودم و در مملکت خودم بخوانم.» مشخص بود که او با آن همه سابقه و طرفدارانش با آن همه ادعا حالا فهمیدهاند که باید با هر بغض و گریهی نمایشی هم که شده راه بازگشتشان به میهن را بازکنند و به هر نحوی که شده استاد! را در موسیقی ایران احیا نمایند.
شجریان در همایش دانشگاه ازاد
البته همان زمان و پس از انتقاد رسانهای به درخواست بازگشت شجریان به کشور پس از اقداماتش علیه کشور در جریان فتنه ۸۸ و اظهاراتش علیه مردم و جمهوری اسلامی در رسانههای معاند، ییروز ارجمند، مدیر وقت مرکز موسیقی وزارت ارشاد، در گفتگو با نسیم در اظهاراتی منطقی درباره برپایی کنسرت محمدرضا شجریان گفت: «همانطور که سخنگوی ارشاد گفته است آقای شجریان به خاطر یکسری موضع گیریهای طی سال های اخیر داشته اند باید خودشان پاسخگو باشند و تا آنجا که بنده مطلع هستم و مسائل مربوط به ایشان همان مواردی است که سخنگوی ارشاد قبلا گفتهاند.»
همچنین پیش از ارجمند نیز سخنگوی ارشاد در موضعی قانونی نسبت به شجریان گفته بود: «آقای شجریان باید رفتارهای گذشته خود را جبران کند و به موسیقی ایرانی و اسلامی برگردد. ایشان در دهه اول انقلاب حضور و برنامههای خوبی داشت، اما نوع رفتارهایش در دهه دوم انقلاب باعث شد کمی از مردم و نظام فاصله بگیرد و خودش مسئول این کار است. با این حال راه بازگشت برای ایشان باز است، به شرطی که به چارچوبهای نظام متعهد باشد. نمیشود فردی هم معترض و منتقد شدید باشد و ضوابط و معیارهای حاکم بر نظام را نپذیرد و هم بخواهد کار کند.»
پس از ناامیدی از امکان فعالیت مجدد شجریان در داخل هم رسانهی حامی وی با تغییر فاز اینبار شروع کردند به حساب کتاب خروج ارز از کشور در صورت برگزاری کنسرت وی در کشورهای مجاور و در مطالبی با تیترهایی مانند «هزینه ممنوع الکاری شجریان،خروج بیش از ۳ میلیون دلار ارز!» نوشتند: «حفظ ذخیره های ارزی و سرمایههای مالی در هر کشور به قدری مهم است که همه کشورهای دنیا به هر نحوی در یک رقابت چراغ خاموش و مداوم به دنبال این هستند که نه تنها سرمایههای ملی خود را در مرزهای جغرافیایی خود حفظ کنند، بلکه تلاش مضاعفی نیز دارند که به هر نحوی این سرمایه را بیشتر کنند. حال در این شرایط با برگزاری کنسرت محمدرضا شجریان -که میتواند وسیله خوبی برای به جریان افتادن بخش فرهنگی و رونق آن باشد- در ترکیه و ممنوع الکاری این خواننده در کشورش، برای اجرای دو روز کنسرت این خواننده ۱۱میلیارد تومان پول از ایران خارج میشود.»
آنها اینطور حساب کتاب میکردند که: «برای مثال همین کنسرت محمدرضا شجریان را در نظر بگیرید، با یک حساب سرانگشتی میتوان تخمین زد که این گونه برنامه ها چه میزان از سرمایه ملی را از کشورمان خارج میکند. خبرنگار ایسکانیوز در تماس با یک آژانس مسافرتی هزینه مسافرت به استانبول به مدت چهار روز را پرسوجو کرد. نتیجه این بود که هزینه هر شخص در تاریخ مشخص شده برای کنسرت محمدرضا و همایون شجریان با در نظر گرفتن تاریخ اجرای کنسرت و اقامت به طور میانگین ۴ روز در هتل سه یا چهار ستاره حدود ۲ میلیون تومان است. البته این هزینه پایه است و با اضافه کردن هزینه خورد و خوراک، خرید سوغاتی، استفاده از خدمات گردشگری و تفریحی و …حتما این رقم به بالای ۳ میلیون تومان خواهد رسید! که با یک حساب سرانگشتی و بدون حساب کردن هزینههای جانبی ۸ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان از کشور خارج می شود… همچنین از طرفی بلیتهای این کنسرت دارای ۱۵ قیمت متفاوت بر حسب شرایط سالن هستند. کمترین قیمت این بلیت ها ۳۰ دلار و بیشترین آنها ۲۹۰دلار است. حال اگر میانگین این قیمت را ۱۶۰دلارحساب کنیم، با این حساب که میدانیم ظرفیت سالن ۲۲۰۰ نفر است و در دو روز اجرای کنسرت ۴۴۰۰ نفر تماشاچی این کنسرت خواهند بود، ضرب تعداد ۴۴۰۰ در ۱۶۰دلار با احتساب اینکه کل ظرفیت سالن پرباشد مساوی است با ۷۰۴هزار دلار معادل ۲ میلیارد و ۳۲۳ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است.»(ایسکانیوز، ۱۳۹۴/۰۵/۲۷)
اما واقعیت ماجرا چیز دیگری بود و حالا همین رسانههای حامی شجریان نیز خبر از عدم برگزاری کنسرت به دلیل اتسقبال اندک مخاطبان از خسرو آواز ایران! دادهاند. در همین رابطه سایت دل آواز وابسته به شجریان با تلاش برای عدم اعتراف به استقبال سرد مردم درباره لغو این برنامه نوشته است که: «بدین وسیله به اطلاع میرساند، متاسفانه امکان اجرای «کنسرت محمدرضا شجریان و گروه شهناز» در استانبول به دلایل فورس ماژور در تاریخ معین فراهم نیست. به همین دلیل تیم برگزاری کنسرت با سپاس بسیار از شما عزیزان بر آن شد تا اجرای این کنسرت را به تاریخ دیگری موکول نماید.»
دیدار شجریان با سردبیر و مجریان شبکه فارسی رژیم سلطنتی انگلیس “بی بی سی”
اما با این همه حتی رسانههای حامی شجریان نیز مجبور شدهاند اعتراف کنند که: «طبق مشاهدات خبرنگار ایسکانیوز از سایت فروش بلیتهای استاد آواز ایران، تا روز ظهر ۲۷ مرداد ماه، تعداد معدودی از بلیتها به فروش رفته بود….با توجه به برگزاری کنسرت خوانندههای دیگر در ترکیه به نظر میرسد ایرانیها چندان از کنسرت محمدرضا شجریان استقبال نکردند.»
با این اوصاف به نظر میرسد محمدرضا شجریان نیز به همان حال و روزی گرفتار شده است که هنرمندان کوچ کردهی دیگر دچار آن شدند؛ «فراموشی و بیاعتنایی» از سوی مردمی که این هنرمندان به اعتقادات قاطبهی آنها پشت کردند. شجریان نفر اول نیست. پیش از او فیلمسازان، بازیگران، خوانندگان و نویسندگان و …. دیگری نیز گمان کردند میتوانند با فرار از مملکت، توهین به اکثریت مردم برای بدست آوردن دل اقلیتی خاص و اتخاذ مواضع تند علیه جمهوری اسلامی، آزادانه در غرب فعالیت کنند و همچنان پرمخاطب و محبوب بمانند، اما ظاهرا حتی شجریان نیز پس از حذف از سیستم فرهنگی رسمی کشور به سرعت در مسیر فراموشی است، همانطور که هنرمندان معاند دیگر شدند.
منبع : فرهنگ نیوز و رجا نیوز
شجریان رو مردم دوست دارند برعکس از علیرضا افتخاری که از احمدی نژاد حمایت کرد و به مردم پشت کردمتنفرشدند
شجریان خسرو آواز ایران هست و خواهد بود ….. انشاا…
شجریان مرد ، قبل از اینکه بمیرد.
و البته این خواست خودش بود.
هوادار آتشین دیروز و بی طرف امروز
شجریان همیشه زنده است و در قلب مردم ایران جا داره و ….