نامزدهای منجی‌گرا و شعارهای «رای»آورنده

0

تا شنبه هفته آینده، معلوم شده است که چه کسی رئیس‌جمهور جدید ایران است و یا لااقل دو نامزد، تکلیف‌شان روشن شده و خودشان را برای مرحله دوم انتخابات آماده می‌کنند و کمی از ابهام کنونی کاسته خواهد شد.

با این وجود، تجربه ارزنده مناظره‌های تلویزیونی را باید قدر دانست و درباره کم و کیف‌شان بیش‌تر بحث و گفت‌وگو کرد. هر چند آن‌هایی که بسته تخمه‌ای خریده و زیرشلواری پوشیده، جلوی صفحه جادویی تلویزیون نشسته‌ بوده‌اند تا یک کُشتی کَج سیاسی را ببینند، ممکن است از مناظره جمعه راضی شده باشند و علی‌الظاهر در میان نامزدها هم بودند یکی دو نفری که بدشان نمی‌آمد همه چیز مشابه ۱۳ خرداد ۸۸، درهم و برهم شود و کار به نشان دادن عکس زنِ مردم و دروغ‌گو خطاب‌شدن دیگری و… بکشد. ولی موضوع خوش‌حال‌کننده، شناسایی چهره‌های خندان یا عجول و یا عصبی مردان سیاست است که آن‌هم بی‌شک دست‌آورد کمی نیست؛ این‌که کدام‌یک از پسِ مناظره‌ای پنج‌ساعته برمی‌آید و زیر نور پروژکتورها، می‌تواند مدت‌ها آماده و محکم بنشیند و حرف‌های خسته‌کننده نزند و… هم نشان‌گر سطحی از توان و صبر و استقامت نامزدهاست که در نوع برداشت یا هم‌افقی رای و نظر مخاطبان، بسیار مهم می‌شود.

از این‌ها گذشته،‌ باید لااقل در دو حوزه، مناظره‌ها را آسیب‌شناسی کرد، اولی که نحوه برگزاری و چیدمان و … است و با توجه به پایان آمدن این دفتر در دوره کنونی، چندان فوری به نظر نمی‌رسد و دومی تحلیل متنی و فرامتنی گفته‌ها و ادعاها که این بخش، امری عاجل و جدی و اثرگذار است.

اولین، اصلی‌ترین و مهم‌ترین نکته‌ای که در لابلای سخنان دو یا سه نفر از نامزد‌ها به چشم می‌خورد، احساس منجی‌پنداری آن‌هاست؛ گویی اولا ریشه تمامی مشکلات کشور را می‌شناسند، ثانیا برای همه این آن‌ها راه حل دارند، ثالثا در دوره‌ای چهار ساله، برای حل‌شان فرصت کافی وجود دارد و رابعا دولت تنها فعال‌مایشاء اقتصاد و فرهنگ و سیاست است و هیچ متغیر مداخله‌گر داخلی و خارجی وجود ندارد و رئیس دولت می‌تواند همه مسائل را خودش حل و فصل کند.

این تصور که در برخی کهنه‌سیاست‌مداران ایرانی نیز به‌وجود آمده بود و آن‌ها می‌خواستند با آمدن‌شان طی یکی دوسال همه چیز را به سامان برسانند و بروند، بی‌هیچ شک و شبهه‌ای، فاقد محیط‌‌شناسی‌ای کلان و راه‌بردی است و از آن‌جا که با نگاهی سطحی، دولتِ فعلی را مسوول همه مسائل می‌داند، فکر می‌کند که با جابه‌جایی دولت، مشکلات چون آبْ‌خوردنی در کم‌تر از چند ماه و سال حل خواهد شد؛ پراکندگی این نگاه هم محدود به مسائل خرد و کلان اقتصادی نمی‌شود و انگار کلیدی است که به هر دری از سینما گرفته تا ازدیاد معتادان می‌خورد.

همین رویه است که برخی از نامزدها را به گفتن عبارت‌ها و گرفتن ژست‌هایی می‌کشاند که جز تلاش برای کسب رای، نمی‌توان چندان توجیهی برای آن‌ها پیدا کرد؛‌ نامزد محترمی که تا امروز بعید است حتی پایش به یک نگارخانه رسیده باشد، نام نقاشی معروف را می‌برد و از او به‌عنوان نماد جهانی ایران یاد می‌کند یا دیگری متنی را که با لحنی محاوره‌ای و عامیانه نوشته‌شده تا نصفه می‌خواند و چون از پسِ قرائت‌اش بر نمی‌آید، آن‌را به کنار می‌گذارد و یا آن یکی درست مثل یک بازی‌گر تئاتر، صدایش را زیر و بم می‌برد تا پیام و شعارش واضح‌تر به گوش همگان برسد.

این‌ها در کنار برخی شعارها، جالب و حتی نگران‌کننده می‌شود، یکی از این شعارها، توجه به قومیت‌هاست؛ یک لایه مباحث قومیتی در ایران، نگاه یک‌سان به لرها و بلوچ‌ها و ترک‌ها و کردها و عرب‌هاست و آن‌چه در قانون اساسی آمده و ممکن است پاره‌هایی از آن اجرا نشده باشد و بخش دیگر، امتیازدهی سیاسی با هدف کسب رای که البته در پوشش توجه به قومیت‌ها، مطرح می‌شود. یعنی فعال‌کردن گسل‌های قومی با هدف ایجاد تعدادی رای، مانند تجربه توجه به زنان و زن‌گرایی که اکنون تاحدی، کارکرد خود را تاحدی از دست داده است.
و سرِ آخر، گیر و گرفت‌های مهمی که به نظر می‌رسد در چارچوب‌های نظری و مفهومی تعدادی از نامزدها وجود دارد؛ هر چند این بحث، ممکن است مصادیق بیش‌تری از همین چند چهرهِ مطرح کنونی داشته باشد، اما نامزدی که نشود افکارش را در یک منظومه فکری جای داد و آن‌ها را بر این اساس تفسیر کرد، بی‌شک در مسیر حرکت آتی خود نیز، از الگوهای سعی و خطا برانگیز بیش‌تر استفاده خواهد کرد و این نکته را می‌شود از میان گفته‌ها، سکوت‌ها، پیش‌نهادها و تاکیدهای نامزدهای محترم دریافت.

آن‌ها سوداهایی ایده‌آل‌گرا و خیرخواهانه دارند (و غیر از برقِ رقابتی که در چشمان بعضی‌شان دیده می‌شود)، همگی به‌دنبال رفع و رجوع دشواری‌های کشورند، اما هنگامی‌که قانون اساسی می‌گوید: «رییس‌جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط باشند، انتخاب گردد…» در حقیقت به مذهبی بودن در برابر سیاسی‌بودن اولویت داده است و شاید قانون‌گزار در این‌جا نگران فقدان همین قواعد اندیشه‌ای سامان یافته بوده است. در این‌که نامزدهای کنونی حداقلی از این شرایط را دارند و به سختی توانسته‌اند از گردنه شورای نگهبان قانون اساسی بگذرند، تردیدی نیست، اما یک شاخص رای‌آوری، پیوستگی ایده‌ها و آرای آن‌هاست که کارِ انتخاب را آسان می‌کند و مناظره، بهترین زمان و مکان برای شناخت این توان.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ