هرگز با احمق ها بحث نکنید/ شعری از عصبانی ترین شاعر دنیا

0

محمد علی آهنگران در اینستاگرامش نوشت:

این تصویر مراسم عروسی پدرم در سالن شهرداری اهواز در سال ۵٨ است. نفر اول سمت راست پدرم و نفر اول سمت چپ شادروان حسین پناهی است. حسین پناهی در آن ایام ساکن اهواز بود و در یک کتابخانه کار می کرد. عموی بزرگم آقا حمید که تحصیلکرده کارگردانی تئاتر در امریکا بودند با پیروزی انقلاب به ایران بازگشته و اولین مدیر صدا و سیمای مرکز آبادان پس از انقلاب بود.

مطالب طنز مطالب خنده دار عکس قدیمی جوک جدید بیوگرافی صادق آهنگران بیوگرافی حسین پناهی اخبار جالب

عمو حمید به اقتضای رشته تحصیلی و علاقه اش گروه تئاتری در اهواز تشکیل داده بود. او چند نمایشنامه را کارگردانی کرد و پدرم ، حسین پناهی ، محمد جمالپور و عده ای دیگر بازیگران آن نمایش ها بودند. تا پیش از شروع جنگ نمایش های آن گروه که عمدتا مضامین انقلابی و مذهبی داشت با استقبال مردم شهر مواجه بود.

یکی از این نمایشها تئاتری بود به نام مرشد و بچه مرشد حسین پناهی مرشد بود و پدرم بچه مرشد و هر دو در این نمایش برخی از دیالوگها را بصورت آواز می خواندند. جالب آنجاست که در مراسم عروسی پدرم یکی از آن نمایش ها اجرا شد و این عکس دست جمعی هم در پایان همان اجرا گرفته شده است. حسین پناهی چندی بعد و با شروع جنگ به تهران رفت و شد شاعر و نویسنده و بازیگر سینما و تئاتر. خدایش بیامرزد که دلی پاک و روحی شاعرانه داشت


 اولین آگهی فروش قرص در ایران

این آگهی هم در گروه تلگرامی منتشر شده است.

مطالب طنز مطالب خنده دار عکس قدیمی جوک جدید بیوگرافی صادق آهنگران بیوگرافی حسین پناهی اخبار جالب

 تشکر میکنم از غیرتم…

آریا در صفحه از آفرینندگان خوشی های کوچک متشکرم نوشته است:

ترم قبل نتونستم میان ترم رو برم سر جلسه… استاد حذفم کرده بود
با دوستم رفتم اعتراض ، استاد گفت چه کار مهمتری داشتی که نیومدی میان ترم؟
این رفیق ماهم برگشت گفت استاد عروسیش بوده :)))
(دروغ کار بدیه اما باید پاس میشدم)
استادم گفت یه عکس با زنت با لباس عروس بیار حذف نمیکنم…
منم رفتم ماشین و گل زدم لباس دامادی هم پوشیدم
فقط مشکل زن بود که نداشتم…
هیچی فردا عکس و بردم گفتم استاد این عکس اما غیرتم اجازه نمیده عکس زنم و نشون بدم. اینقد حال کرد بهم ۱۰ داد :)))
هنوز عذاب وجدان دارم..
اما خدایی بهم میادا.. اصلا تصمیم گرفتم داماد بشم..

مطالب طنز مطالب خنده دار عکس قدیمی جوک جدید بیوگرافی صادق آهنگران بیوگرافی حسین پناهی اخبار جالب


 انحطاط ادبی

علی مرشدی زاده استاد دانشگاه در فیسبوکش نوشت:

هفته پیش برای درس تحولات سیاسی اجتماعی ایران، در خصوص دوره ساسانیان، کتاب کلیله و دمنه و کارنامه اردشیر بابکان را بردم سر کلاس. بخشهایی از کارنامه اردشیر را خواندم. متن چندان سنگین نیست. از دانشجویان سوال کردم که آیا متوجه شده‌اند یا نه. دریغ از یک نفر. مطمئنم با متون ساده‌تری مانند گلستان نیز نتیجه مشابهی به بار می‌آید.

متاسفانه دانشجویان نوعاً (طبعاً استثنائاتی نیز وجود دارد) با کتاب خواندن انس نگرفته‌اند. از کتابهای کلاسیکی مانند گلستان و بوستان و … نیز که بگذریم، حتی کتابهایی با متن ساده نیز نمی‌خوانند.

نسل آینده با کتابهای کلاسیک به گونه‌ای برخورد خواهند کرد که گویا متنی لاتین پیش رویشان است. گسستی هولناک میان نسل آینده و نسل گذشته وجود خواهد داشت. بحران فرهنگی، بحرانی جدّی است. من این بحران را نتیجه روش آموزش و متون درسی از اولین سالهای دبستان می‌دانم که تا بالاترین دوره‌های آموزش عالی امتداد یافته است.

ای کاش افرادی فهیم و دلسوز بنشینند و به حال این فرهنگ رو به انحطاط فکری کنند.


شعری از عصبانی ترین شاعر دنیا

این شعر هم که نام شاعرش مشخص نیست در گروه تلگرامی صدای پای آب منتشر شده است:

ﺗﻮ ﻏﻠﻂ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺩﻝ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﺒﺮﯼ ،
ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺁﯾﻨﻪ ﺭﺍ ﻏﺮﻕ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﺑﺒﺮﯼ ،
ﻣﺮﺩﻩ ﺷﻮﺭ ﻣﻦ ِ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ،
ﮔﻮﺭ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻏﻮﺍ ﺑﺒﺮﯼ ،
ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺩﺍﺩ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﮐﻪ ﮐﻨﯽ ﻣﺠﻨﻮﻧﻢ ؟
ﺑﻪ ﭼﻪ ﺣﻘﯽ مثلا ﺷﻬﺮﺕ ﻟﯿﻼ ﺑﺒﺮﯼ ؟
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍصلا ﭼﻪ ﮐﻪ ﻣﻬﺘﺎﺑﯽ ﻭ ﻣﻮﯼ ﺗﻮ ﺑﻠﻨﺪ ؟
ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﺮﺍ ﺗﺎ ﺷﺐ ﯾﻠﺪﺍ ﺑﺒﺮﯼ ؟
ﮐﺒﮏ ﮐﻮﻫﯽ ﺧﺮﺍﻣﺎﻥ ، ﺳﺮ ﺟﺎﯾﺖ ﺑﺘﻤﺮﮒ !
ﻫﯽ ﻧﺨﻮﺍﻩ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺻﯿﺎﺩ ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺑﺒﺮﯼ ،
ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺭ ِ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ !
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭘﻠﮏ ﻧﺒﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﺎ ﺑﺒﺮﯼ !
ﻟﻌﻨﺘﯽ ، ﻋﻤﺮ ﻣﮕﺮ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ ﺁﻭﺭﺩﻡ ؟
ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻭﻋﺪﻩ ﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﺒﺮﯼ ؟
ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﻣﺎﻝ ﺗﻮ ، ﻭﺭﺩﺍﺭ ﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮔﻢ ﺷﻮ !
ﺑﻪ ﺩﺭﮎ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﺒﺮﯼ ﯾﺎ ﺑﺒﺮی


با این ها بحث نکنید

این متن هم از صفحه فیسبوک مینیمال هایی برای زندگی انتخاب شده است:

هرگـز با احمق ها بحث نکنید.
آنها اول شما را تـا سطح خودشان پـایین می کشند،
بعد با تجربه ی یک عمر زندگی در آن سطح ،
شما را شکست می دهند!

– مارک توایـن

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ