عنایت ویژه خدا به باغبان درستکار

0
وسوسه‏ شیاطین این گونه است که مى‏ گوید: حیوان مرده را خدا کشته و کشته‏ خدا بهتر از کشته‏ انسان است! پس چرا حیوانِ مرده، حرام ولى حیوانِ ذبح شده حلال است؟!

 مال و لقمه حرام آثار شگرفی بر نفس انسان می گذارد. مال حرام علاوه بر اینکه موجب سختی و قساوت قلب می شود مقدمه ارتکاب سایر گناهان نیز خواهد بود. لذا فرد زیرک کسی است که بیشترین اهتمام خود را به این مساله اختصاص دهد تا زندگی پاک و سالمی در دنیا داشته و بتواند پله های ترقی معنوی را طی نماید. در آیات سوره انعام به کرّات به موضوع غذای حلال و حرام و اهمیت آنها اشاره شده است.
در آیه ۱۲۱ سوره انعام می خوانیم:
«وَلاَ تَأْکُلُواْ مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللّهِ عَلَیْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَى أَوْلِیَآئِهِمْ لِیُجَادِلُوکُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ لَمُشْرِکُونَ.»
«از ذبحی که نام خدا بر آن یاد نشده است مخورید که خود نافرمانی است و شیاطین به دوستان خود القا می کنند که با شما مجادله کنند، اگر از ایشان پیروی کنید از مشرکانید.»
                                                                                                                                 ***
سه نکته:
* طعام اهل کتاب حلال است یا حرام!؟

در آیه ۵ سوره‏ى مائده خواندیم که طعام اهل کتاب براى شما حلال است. این آیه مى ‏گوید: گوشت هر حیوانى که نام خداوند بر آن برده نشود حرام است. از آنجا که اهل کتاب، این شرط را رعایت نمى ‏کنند، پس گوشت حیوان آنها براى ما حرام است و مراد از طعام در آن آیه، حبوبات و امثال آن است، نه گوشت.

** حیوان مرده حاوی بیماری های فراوان
وسوسه‏ شیاطین این گونه است که مى ‏گوید: حیوان مرده را خدا کشته و کشته‏ خدا بهتر از کشته‏ انسان است! پس چرا حیوانِ مرده، حرام ولى حیوانِ ذبح شده حلال است؟! غافل از آنکه اجراى فرمان الهى مهم است و حیوان مرده، به خاطر بیرون نیامدن خون‏هاى کثیف از بدنش، معمولاً بیمارى‏هایى را همراه دارد. علاوه بر آنکه مردن، خود دلیل بیمارى و ناسالم بودن حیوان است.

*** فرزند عارف حاصل صداقت باغبان مومن
درباره عبدالله بن مبارک که از علما و بزرگان عصر خود بوده چنین گفته اند که پدرش باغبان بود. روزی صاحب باغ آمد و به مبارک گفت: فوری مقداری انار شیرین بیاور تا بخوریم. مبارک چند عدد انار آورد و صاحب باغ چشید و گفت: ترش است برو انار شیرین بیاور، چند مرتبه مبارک انار اورد و صاحب باغ بعد از چشیدن می‌گفت: ترش است برو انار شیرین بیاور. بالاخره صاحب باغ ناراحت شد و رو به مبارک کرد و گفت؛ تو هنوز بعد از مدتی که در این باغ هستی درخت انار ترش را از شیرین تمیز نمی دهی؟
مبارک در جواب گفت: درست است که مدتی است، من در این باغ هستم، اما هنوز از انار این باغ نخورده‌ام که بدانم کدام درخت انارش ترش و کدام شیرین است، چون شما فقط نگهبانی و آبیاری باغ را به عهده من واگذار کرده‌اید و از شما اجازه نگرفتم که از میوه‌های باغ استفاده کنم.
صاحب باغ تعجب کرد، به همین سبب او را امتحان نمود و فهمید که مبارک راست می‌گوید از آن پس به او علاقمند شد و دخترش را به ازدواج او درآورد. خداوند هم بر اثر پاکی و صداقت او از این ازدواج فرزندی به او عطا می‌کند به نام عبدالله که هنوز نامش بر سر زبان‌هاست و این طفل از عارفان معروف می‌شود و به جایی می‌رسد که در احوالات او می‌گویند؛ شخصی به او گفت: «خواب دیدم یک سال از عمر تو بیشتر نمانده است» عبدالله در جوابش گفت: «روزگار دراز پیش ما نهادی، یک سال دیگر ما را اندوه هجران باید کشید و تلخی فراق ‌باید چشید.» (مفاسد مال و لقمه حرام ص۳۴)

منبع : تراز

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ