سیاست خارجی، ۵۰۰ روز به جلو یا ۳۴ سال به عقب

0

حمید رسایی

“در مدت ۵۰ روزی که کار را شروع کردیم، قدم های مهمی از سوی همکارانم در ارتباط با حل مشکلات برداشته شد. مثلا در سیاست خارجی نه به اندازه ۵۰ روز بلکه به اندازه ۵۰۰ روز گام برداشته ایم” این، بخشی از سخنان هفته گذشته رئیس جمهور محترم در دیدار با نخبگان علمی کشور بود که خیلی زود به تیتر اصلی رسانه های جریان سازش در داخل کشور تبدیل شد. البته آقای روحانی در ادامه سخنانشان برای بار دیگر به منتقدان حمله کرد و گفت: “البته یک اقلیتی هم هستند که هر کاری دولت می کند، شمشیر انتقاد آنها برنده تر می شود!”
علاوه بر این دکتر روحانی، چندی قبل از نابجا دانستن برخی رفتارهای سفر نیویورک از سوی امام خامنه ای، در پاسخ به منتقدان گفتگوی تلفنی و برخی مواضع نادرست دیگر،‌ خبر از دستور انجام نظرسنجی چند موسسه برای به دست آوردن نظر مردم در باره اقدامات دولت در این سفر دادند که با توجه به موضع رهبر انقلاب، امید آن می رفت که این اقدام نابجای دیگر، دنبال نشود اما سخنگوی دولت هفته گذشته از اجرایی شدن این دستور خبر داد.
در این باره نکات قابل تاملی به نظر می رسد که ذکر می شود:
۱ . نوزدهم فروردین سال ۱۳۵۹ بود که در پی اشغال لانه جاسوسی، دولت وقت آمریکا (کارتر) با هدف ضربه زدن به انقلاب نوپای امام خمینی(ره) تصمیم به قطع رابطه با جمهوری اسلامی ایران گرفت. این خبر به سرعت در صدر اخبار رسانه های جهان نشست اما خیلی زود واکنش ایران به خبر قطع رابطه ابرقدرت آمریکا حیرت جهانیان را به دنبال داشت.
امام خمینی همان روز در پیامی به این مناسبت فرمودند : “ملت شریف ایران! خبر قطع رابطه بین ایران و آمریکا را دریافت کردم. اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم بوده، همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت به پا خاسته برای رهایی از چنگال چپاول گران بین اللملی با یک چپاول گر عالم خوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاول گر است. ما این قطع رابطه را به فال نیک می گیریم، چون که این قطع رابطه، دلیلی بر قطع امید آمریکا از ایران است. ملت رزمنده ایران، این طلیعه پیروزی نهایی را که ابر قدرت سفاکی را وادار به قطع رابطه، یعنی خاتمه دادن به چپاول گری ها کرده، اگر جشن بگیرد حق دارد.” (صحیفه نور: ج۱۲ ص۴۰)
این سخنان و مواضع امام راحل به خوبی حکایت از این می کند که “حل مشکلات” کشور نه تنها در سایه ارتباط با آمریکای چپاول گر تأمین نمی شود بلکه “حل مشکلات” فقط در اعتماد به ظرفیت داخلی، برنامه ریزی و حتی قطع ارتباط با دشمن چپاول گر است. امام امت به صراحت این رابطه را به ضرر مظلوم و به سود ظالم می داند. تجربه نیز همین را نشان داده که ما در ۳۵ سال گذشته نه تنها به عقب بازنگشته ایم بلکه به دلیل ناامیدی از کمک آمریکا پیش بینی امام امت را تحقق یافته دیده ایم و پیشرفت هم کرده ایم.
۲ . نیمه آبان ۱۳۵۸ بود که دولت کارتر با هماهنگی جریان سازش در ایران – که آن روز دولت بازرگان کلیددارش بود – هیأتی را برای ملاقات و مذاکره با مسئولین ایرانی در خصوص جاسوسان لانه جاسوسی راهی کشورمان کرد. این توافق برای کارتر مسرت بخش بود تا جایی که وی با شوق و ذوق آن را به اطلاع افکار عمومی آمریکا رساند. مهمترین دلیل این استقبال، رهایی از فشاری بود که کارتر از سوی رقبای انتخاباتی خود در خصوص اشغال لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام در ایران  تحمل می کرد.
برخورد امام راحل(ره) با این تصمیم غلط مسئولان وقت نیز عبرت آموز و قابل تأمل است. روح خدا طی فرمان مکتوبی در این باره می نویسند: “از قرار اطلاع نمایندگان ویژه کارتر در راه ایران هستند و تصمیمم دارند به قم آمده و با اینجانب ملاقات نمایند. لهذا لازم می دانم متذکر شوم، دولت آمریکا که با نگهداری شاه، اعلام مخالفت آشکار با ایران را نموده است و از طرفی دیگر آن طور که گفته شد، سفارت آمریکا در ایران محل جاسوسی دشمنان ما علیه نهضت مقدس اسلامی است، لذا ملاقات با من به هیچ وجه برای نمایندگان ویژه کارتر ممکن نیست و علاوه بر این :
۱ . اعضای شورای انقلاب اسلامی به هیچ وجه نباید با آنان ملاقات نمایند.
۲ . هیچ یک از مقامات مسئول، حق ملاقات با آنان را ندارند.
۳ . اگر چنانچه آمریکا شاه مخلوع، این دشمن شماره یک ملت عزیز ما را به ایران تحویل دهد و دست از جاسوسی بر ضد نهضت ما بردارد، راه مذاکره در موضوع برخی از روابطی که به نفع ملت ایران است، باز می باشد.”(صحیفه نور: ج۱۰ ص ۱۵۸)
آن چه از مرقومه تاریخی روح خدا روشن می شود، این است که منطق تبیین شده توسط ایشان برای عدم ملاقات و مذاکره با آمریکا (یعنی بازگرداندن حقوق ملت و دست برداشتن از توطئه)‌ با گذشت ۳۴ سال همچنان وجود دارد و پس از حصول این شرایط نیز مذاکره فقط در موضوعاتی که به نفع مردم ایران است، ممکن است. به همین دلیل نیز امام خامنه ای همچنان از عدم مذاکره و رابطه با آمریکا دفاع می کنند و آن را در راستای منافع آمریکای خودخواه، دروغگو و چپاول گر می دانند.
۳ . بازرگان با معرفی شورای انقلاب، سکان اداره کشور را به دست گرفت. دو ضعف عمده در بازرگان یعنی شیفتگی نسبت به غرب و بی توجهی به ظرفیت داخل، بویژه ظرفیتی که با پدید آمدن انقلاب اسلامی بوجود آمده بود، سبب شد تا علی رغم اعتمادی که شورای انقلاب به وی کرده بود، در همان روزهای نخست مواضعی را اعلام کند که بر خلاف مسیر حرکت انقلاب بود. وی در اولین مصاحبه خارجی خود با “نیویورک تایمز” از اشتیاق زاید الوصف ایرانیان برای رابطه با آمریکا سخن می گوید: “دولت ایران مشتاق است روابط خوب خود را با آمریکا از سر بگیرد.”
وی چند روز بعد در حالی که تمام دشمنی ها و ظلم های آمریکا را به فراموشی سپرده بود و عینک خوشبینی بر چشم داشت، در مصاحبه با نیوزویک هم گفت: “ما روابط دوستانه ای با ایالات متحده داشته ایم و میل داریم روابط دوستانه مان را با ایالات متحده و تمام جهان حفظ کنیم. (روزنامه اطلاعات: ۲اسفند ۵۷)
بازرگان حتی وقتی وزیر امور خارجه دولت موقت را انتخاب می کرد، مهمترین شاخصش در این انتخاب همین نکته بود. کاردار سفارت آمریکا در گزارش هایی که در آن ایام برای مقامات امریکایی ارسال کرده، می نویسد: “مناسبات حسنه با ایالات متحده از اعتقادات شخصی نخست وزیر است. هنگامی که دادن پست وزارت امور خارجه به یزدی مورد بحث بود، نخست وزیر (بازرگان) از ابراهیم یزدی در باره این نکته پرسیده بود، تا این که اطمینان حاصل کرد که یزدی از مناسبات دوستانه با آمریکا پشتیبانی می کند.” (اسناد لانه جاسوسی: شماره ۱ ص ۲۹)
روند حاکم بر دولت موقت بویژه در حوزه سیاست خارجی و روابط خاص وزیر خارجه وقت با آمریکایی ها سبب شد تا بازرگان برای اجرایی کردن نگاه خود، در حاشیه جشن بیست و پنجمین سال استقلال الجزایر در سفری که به همراه یک هیئت ایرانی به الجزایر داشت با برژینسکی، وزیر مشاور امنیتی کارتر ملاقات طولانی و گفتگو کند. این ملاقات که با واسطه گری ابراهیم یزدی و در اوج دشمنی آمریکا با ملت ایران و بدون اطلاع امام خمینی(ره) صورت گرفته بود، اعتراضات زیادی را در داخل کشور به دنبال داشت. بازرگان سیاستمداری متدین اما متکی به غرب بود و همین عامل سبب شد تا جریان سازش نفوذ کرده در کنار او خیلی زود دولتش را زمین بزند.
یادآوری این بخش ها از تاریخ انقلاب اسلامی برای تطبیق آن با دولت تدبیر و امید نیست که با تأسی به رهبری انقلاب، در حال حاضر ما به دولتمردان خود خوش بینیم اما قطعا هشداری است برای جلوگیری از تکرار آن خاطرات تلخ که نمی توان از یادها بیرون کرد. بویژه وقتی که می بینیم دولت تدبیر و امید، با خودشیفتگی حرکت های دیپلماتیک خود را رو به جلو، آن هم با ضریب ۱۰ برابر می داند، نمی توانیم از ذکر تاریخ خودداری کنیم و نگوییم که رفتار ۵۰ روزه شما در حوزه سیاست خارجی ما را ۵۰۰ روز به جلو نبرد بلکه ۳۴ سال به عقب برگرداند.
دولت یازدهم نباید از یاد ببرد که رهبر معظم انقلاب در دیدار هفته دولت خطاب به آنها فرمودند که امام امت یک شاخص است و در اموری که شک و تردید دارند با مراجعه به این شاخص باید راه خود را بیابند هر چند امروز جماعتی با استناد به خواب هایی به دنبال تشکیک در مواضع قطعی و اصولی همان شاخص یعنی مواضع استکبارستیز امام راحل هستند.
۴ . در اصل ۱۵۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی برای اطلاع یافتن از نقطه نظرات مردم در امور مهم سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، راهکار قانونی برگزاری همه پرسی با تصویب دوسوم نمایندگان مجلس شورای اسلامی پیش بینی شده است. بدیهی است که موضوع مذاکره و رابطه با آمریکا از جمله امور مهمی است که در صورت ضرورت برای اطلاع از نظر مردم باید از راهکار قانونی آن یعنی برگزاری همه پرسی استفاده شود. این نکته نیز بدیهی است که نظرسنجی راهکاری علمی و قانونی برای اطلاع از نقطه نظرات مردم نیست. راهی قانونی نیست به دلیلی که ذکر شد و علمی نمی تواند باشد چون نتیجه آن محصول نظر اکثریت نیست. به اضافه این که برای انجام نظرسنجی، مراکز معتبری وجود ندارد. علاوه بر موارد ذکر شده، مردم وقتی می توانند درباره اقدامی اعلام نظر کنند که از تمام ابعاد آن اطلاع داشته باشند اما وقتی هنوز بسیاری از واقعیت های سفر نیویورک به اطلاع عموم مردم نرسیده و وقتی دو نکته از مسائل مربوط به این سفر به نقل از آن چه در جلسه کمیسیون امنیت ملی توسط وزیر امور خارجه ذکر شده، در روزنامه ای نقل می شود، وزیر مربوطه به دلیل فشارهای وارده بر او، کارش به بیمارستان می کشد، مردم درباره چه چیزی باید در نظرسنجی شرکت کنند!؟
علاوه بر همه اینها باید گفت که مردم در آخرین نظرسنجی علمی و قانونی کشور شرکت کردند و در حالی که آمریکایی ها آنها را به عدم حضور درپای صندوق رأی دعوت می کردند، مردم ایران اسلامی در حوزه های انتخابیه برای اعلام رأی خود حضور یافتند و با مشارکت ۳۵ میلیونی،”نه به آمریکا” را در اعتماد به یکی از کاندیداهایی که مورد تأیید چارچوب نظام اسلامی بود، نشان دادند.
بنابراین نگرانی ما از نتیجه نظرسنجی نیست بلکه معتقدیم نه تنها مردم و نمایندگان آنها مخالف چنین رابطه و مذاکره ای هستند بلکه این اقدامات را نوعی خدشه در غرور ملی خود می دانند. نگرانی اصلی و شک ما به جریان سازشی است که امروز خود را در جایگاه سخنگویی دولت نشانده و با مشورت هایش، حتی با تحریف سخنان امام راحل در خصوص بدیهی ترین اصول کشور، حرکت های نابجای اخیر را در کارنامه دولت ثبت کردند و اقدامات مثبت سفر اخیر نیویورک را تحت الشعاع قرار دادند.
اکنون بدون تعارف باید گفت که طرح موضوع نظرسنجی به جای راهکارهای قانونی، همچون پیشنهاد راهپیمایی های خیابانی بعد از رأی گیری های قانونی در انتخابات است.
۵ . جناب آقای روحانی حق بدهید که برخی رفتارهای نابجای دولت تدبیر و امید در سیاست خارجی، شمشیر مؤدب منتقدین را برنده تر و نگرانی دلسوزانی که در طول ۳۵ سال گذشته همواره در برابر عربده کشی های آمریکا مقاومت کرده اند را بیشتر کند! ما در تأسی به رهبر انقلاب به دولت تدبیر و امید اعتماد داریم اما نگران تله ای هستیم که جریان سازش در کشور پیش پای دولت یازدهم گشوده است. معتقدیم که تنها حرکت های دیپلماتیک و نرمش های قهرمانانه ای از سوی دولت یازدهم، عزت آفرین خواهد بود که مبتنی بر نقشه راه تبیین شده توسط امام خامنه ای باشد نه نسخه های پیچیده شده توسط جریان سازش که به دنبال تسلط بر امور دولت و نشان دادن دوگانگی در دولت و حاکمیت است.
بر همین اساس معتقدیم که پس از تله ملاقات طولانی جان کری و آقای ظریف، همچنین بعد از مکالمه تلفنی شما و باراک اوباما، ایده انجام نظرسنجی، آخرین تله ای است که این جریان برای شما پهن کرده تا همان راهی را بروید که پیشینیان رفته اند، پس بهوش باشید.
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ