داستان واقعی

پدرام وقتی شنید شراره در آستانه ازدواج است نقشه کثیفی برای او کشید. حدود ۲۰ روز است که با اضطراب و وحشت زندگی می کنم کابوس های شبانه رهایم نمی کند و آینده ام تیره و تار شده است من به خاطر هیجانات  دوران نوجوانی و در پی یک دوستی خیابانی…

زن شوهردار وقتی با مرد غریبه سرقرار رفت به دامی شیطانی افتاد. فکر نمی کردم به خاطر ملاقات ساده با یک مرد غریبه زندگی ام در آستانه متلاشی شدن قرار گیرد. اشتباه بزرگ من زمانی اتفاق افتاد که به خاطر اختلاف جزئی خانوادگی در دام فرد شیادی…

از روزی که فرزندم را سقط کردم دچار عذاب وجدان شده ام. عذاب سختی که رهایم نمی کند اما آن زمان از آبروریزی می ترسیدم و می دانستم خانواده ام ماجرای گم شدن مرا به پلیس اطلاع داده اند و اگر دستگیر می شدم نمی دانستم... زن ۲۰ ساله ای که به…

سمیرا که از نامادریِ نامهربان و اعتیاد پدرش و هزار مشکل دیگر در خانه کلافه بود، زندگی با سعید را تنها راه نجات خود می دید. ولی نمی دانست از چاله درآمده به چاه می رود. از سر و رویش پیداست که خیلی گرفتار است. زیر لب غرولندی می کرد و گاهی…

زهرا وقتی دل به استاد دانشگاه بست نمی دانست فریب شیطان را خورده است. دیگر روی بازگشت به زادگاهم را ندارم. چگونه می توانم به چشمان عاشق و دستان پینه بسته پدر کشاورزم نگاه کنم که برای رسیدن من به مدارج علمی بالا و همچنین سعادت و خوشبختی ام…

زن جوان درحالی که بیان می کرد فقط طلاق می خواهم! و دیگر حاضر نیستم لحظه ای با او زندگی کنم! ریشه بدبختی هایش را ماجرای دوستی خیابانی در دوران نوجوانی ذکر کرد، گفت: در یکی از شهرهای مرزی استان سیستان و بلوچستان به دنیا آمدم و تا کلاس پنجم…

نمی دانم عاقبت اختلافات شدید خانوادگی ما چه خواهد شد. اما آن چه که من پیش بینی می کنم این است که آن زن، شوهرم را وادار می کند مرا طلاق بدهد و در نهایت دختر هفت ساله ام قربانی اصلی این کشمکش ها خواهد بود چرا که ... زن ۳۵ ساله در حالی که…

دختر ۲۵ ساله ای به همراه مادرش وارد کلانتری شد تا راز ارتباط مخفیانه با صاحبکارش را فاش کند. او در تشریح ماجرای آشنایی خود با مرد ۴۸ ساله به مشاور مددکار اجتماعی کلانتری مشهد گفت: دختر نوجوانی بودم که پدر و مادرم به دلیل اختلافات شدید…

با آن که همواره خودم را فردی زرنگ و مدیر تصور می کردم اما خیلی راحت از یک دختر جوان رودست خوردم و همه زندگی‌ام را از دست دادم. من به خاطر چشم های شیطانی آن دختر همسرم را طلاق دادم، از دیدن فرزندم محروم ماندم، همه سرمایه ام از کفم رفت و…

فقط می خواستم انتقام بگیرم، از شب نشینی ها و رفت و آمدهای او با دوستانش خسته شده بودم، وقتی آن تصمیم احمقانه را گرفتم، فکر نمی کردم روزی در گردابی فرو بروم که عاقبتی جز متلاشی شدن زندگی ام ندارد. در مرداب تباهی گناه دست و پا می زدم اما…

دختر جوان که یک دل نه صد دل عاشق پسر جوانی شده بود در برابر پدرش ایستاد تا با مرد مورد علاقه اش ازدواج کند اما بعد از ازدواج تازه فهمید مرد رویاهایش سرنوشتی سیاهی برای او تداعی می کند. دختر ۲۰ ساله ای که به اتهام سرقت لوازم منزل و ایراد…

از روز اول با خواهرشوهرم مشکل داشتم. انگار جای او را تنگ کرده بودم. هرموقع خانه‌شان می‌رفتم اشکم را درمی‌آورد. در برابر این رفتارها من هم به او بدبین شده بودم. بعد از آنکه سر خانه و زندگی خودمان رفتیم خوشحال بودم. می‌گفتم به‌قول…

زن ۳۳ ساله ای که به قصد شکایت از پدر، برادر و همسرش وارد کلانتری شده بود با بیان این که سومین ازدواجم به دلیل دخالت های خانواده ام به آبروریزی کشید و همسرم مرا رها کرد، درباره سرگذشت خود به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: ۱۳…

دختر ۲۱ ساله که صدای گریه‌هایش سکوت کلانتری را شکسته و صورتش غرق اشک بود، از رابطه‌اش با یک پسر جوان گفت. روزنامه خراسان نوشت: او اظهار داشت: در یکی از شهرستان‌های اطراف مشهد به دنیا آمدم و بعد از گرفتن دیپلم در یکی از دانشگاه‌های بجنورد…

بدحجابی و بی حجابی در خانواده ما معنی نداشت با آن که پدر و مادرم بی سواد بودند و در شهرستان زندگی می کردند اما من دختری آزاد و با آرزوهای زیبا بودم و دوست داشتم روزی شریک زندگی ام سوار بر اسب سفید از راه برسد و زیر قدم هایم را پر از پول…

زن میانسال که از مسافرت‌های مکرر همسرش در ۳۰ سال گذشته به تنگ آمده بود، به دادگاه خانواده رفت تا از او جدا شود. این در حالی بود که پیش‌تر دختر و پسرش در همین مجتمع قضایی از همسرانشان طلاق گرفته بودند. «اکرم»- ۵۲ ساله- بارها پشتِ در اتاق…