کیران بهان، ژیمناست ایرلندی بارها و بارها آسیب دید و حتی دکترها در کودکیاش میگفتند دیگر نمیتواند راه برود، با این حال هر بار زمین خورد بلند شد و به المپیک رفت.
زن ۳۰ ساله درحالی که سیل اشک از چشمانش سرازیر شده بود و بیان می کرد اگر آن فیلم ها لو برود، زندگی ام فنا خواهد شد، به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: مدت ها بود احساس تنهایی می کردم و از این موضوع رنج می بردم، دوست داشتم با…
دختر ایرانی که هنگام خرید دربازارهای پرزرق وبرق شهر استانبول با یک جوان خوشپوش و قدبلند ترکیهای آشنا شده وبه او دل بسته بود، نمیدانست پس از ازدواج با این مرد شیاد و سفر به سوئد، چه سرنوشت شومی درانتظارش است.
دختر نگونبخت مدتی پس…
بالاخره حرفم را به کرسی نشاندم و برای دخترم یک گوشی تلفن همراه گرانقیمت خریدم.
شوهرم راضی نبود اما گوشم بدهکار نصیحتهای دلسوزانهاش نبود و فقط میخواستم بچهام جلوی دخترخالههایش کم نیاورد. چند ماه از این ماجرا گذشت.
دخترم اعتیاد…
از بودا پرسیدند: از این همه دعا به درگاه خداوند، چه بدست آورده ای؟
جواب داد: هیچ!
اما، بعضی چیزها را از دست داده ام!
خشم، نگرانی، اضطراب، افسردگی، احساس عدم امنیت، ترس از پیری و مرگ
* همیشه با بدست آوردن نیست که حالمان خوب میشود گاهی…
با خانوادهاش برای تعطیلات به سفر رفته بودند، در حال عکس گرفتن از دختر سه سالهاش بود که دختر کوچکش میپرسد چرا نمیتواند عکسها را همان موقع ببیند؟ او بی تاب دیدن عکس ها بود!
سوال احمقانه ای است نه؟ آن روزها این سوال احمقانه بود. هنوز…
زمانی که نصرتالدوله وزیر دارایی بود، لایحهای تقدیم مجلس کرد که به موجب آن، دولت ایران یکصد سگ از انگلستان خریداری و وارد کند. او شرحی درباره خصوصیات این سگها بیان کرد و گفت: این سگها شناسنامه دارند، پدر و مادر آنها معلوم است، نژادشان…
روزی رندی خطایی مرتکب میشود
و او را نزد حاکم می برند تا مجازات را تعیین کند .
حاکم برایش حکم مرگ صادر می کند
اما مقداری رافت به خرج می دهد و به وی می گوید
اگر بتوانی ظرف سه سال به خرت سواد خواندن و نوشتن بیاموزانی از مجازاتت درمی گذرم .…
روایت داستانی غم انگیز از فرشته مرگ برای پیامبر اسلام(ص) که بسیار آموزنده و مفید است.
روزی رسول خدا (ص) نشسته بود که عزراییل به زیارت آن حضرت آمد. سپس پیامبر خدا(ص) از او پرسید :ای برادر، چندین هزار سال است تو مامور قبض روح انسان ها…
مردی داخل بازار قدم میزد ، خانمی را دید با لباسی چسبان ، سیمایی زیبا و آرایش کرده و البته ظاهری چشم نواز … ، کنار آن خانم مردی را دید که انگار همسرش بود ، کمی فکر کرد ، نتوانست جلوی خودش را بگیرد ، جلو رفت و نگاهی به همسر آن خانم انداخت و…
«فلج نیستم، بیمار نیستم، زشت نیستم، پیر هم نیستم، اما مادر ۱۹ سالهای هستم که بچه ندارم.» اینها جملات «آریا میترا»ی لاغر و نحیف است که با بغضی در گلو بر سرم آوار میکند. سناش هنوز به ۲۰ هم نرسیده، اما زندگیاش خیلی بیشتر از یک زن بلا کشیده…
دختر ۱۰ ساله وقتی بخاطر ازدواج مادرش به خانه مادربزرگ پناه برد تصور نمی کرد در ۱۳ سالگی باردار شود ودر نوجوانی مادری کند.
این دختر که در شرایط بدی زندگی می کند از پدر بچه اش که خود را پنهان کرده شکایت داشته و با صلاحدید بازپرس پرونده تحت…
زن ۲۶ ساله به مرکز مشاوره آرامش پلیس اصفهان مراجعه کرد وگفت: درخانواده ای به دنیا آمدم که از نظر مالی درسطح بالایی نبودیم اما خانواده سعی می کردند از لحاظ روحی و مالی به من توجه کنند اما من با مقایسه خود با زندگی دوستان نزدیکم که سطح مالی…
اوایل ازدواج، همسرم به خاطر رفتارهای سرد من بهانه گیری می کرد، اما وقتی تغییری در رفتارهای من ایجاد نشد، او هم دیگر کاری به کارم نداشت و چیزی برایش مهم نبود.
زن روان شناس که با خیانت به شوهرش در ایستگاه طلاق فریب مرد مورد علاقه اش را خورده…
سمیه دختر ١٩ سالهای است که در گفتوگو با پلیس اعلام کرده با رضایت پدر و مادرش مورد آزار پسرداییاش قرار گرفته است. او زندگیاش را تعریف کرده و گفته: ١۶ ساله بودم که مادرم گفت پسرداییام به خواستگاریام آمده.
از شنیدن این خبر ناراحت شدم…
یک روز مانده به مراسم عقد کنان از عمویم خواستم با پدر صحبت کند و بگوید من، پسر عمه ام را دوست ندارم.
هیچ وقت یادم نمی رود آنچنان سیلی از پدرم خوردم که خون از دماغم جاری شد. آن روز پدرم که به شدت عصبانی شده بود می گفت اگر یک بار دیگر از…
نای صحبت ندارم وخسته و کلافه ام. فقط می توانم بگویم خودم کردم که لعنت بر خودم باد. کلثوم دختر جوانی است که درروستای سر سبز و آباد یکی از شهرهای شمال با پدر و مادرش زندگی می کند.
تا کلاس پنجم درس خواندم و چون آن موقع برای ادامه تحصیل باید…
پس از چندین بار قهر کردن و رفتن به خانه پدری که بی فایده بود به توصیه اطرافیان بچه دار شدم بلکه همسرم از لحاظ اخلاقی تغییر کند ولی هیچ گونه تغییری در رفتارهایش پیدا نشد وهمچنان روز به روز بدتر می شد.
من علاوه بر رفتارهای همسرم مجبور بودم…
همواره دوست داشتم با یک جوان ایرانی ازدواج کنم تا زندگی راحتی داشته باشم بالاخره وقتی همسرم ایرانی باشد بسیاری از مشکلات اقامت غیرمجاز در ایران حل میشود. اما پدرم اصرار داشت من به خواستگاری پسر عمه ام جواب مثبت بدهم ولی...
این ها بخشی…