از تیپ بچه پولداری مریم معصومی تا فرزندان والیبالیستها و دورهمی بازیگران / چهره ها در اینستاگرام
شروع میکنیم این شماره را با پستی که مصطفی زمانی من باب تمجید از شهاب حسینی و اخلاق خوب و حرفه ای اش به اشتراک گذاشته است. با عکسی مربوط به پشت صحنه ی سریال شهرزاد که این روز ها به نقطه اوج داستان رسیده است. سلامت باشد آقا شهاب ما.
این خبر از من ببر، وای وای
بگو به یارم، که اردو دارم، واسه لیگ جهانی، چشم انتظارم من، بیقرارم من!
از کارنامه ی پربار خانم حکمت میتوان به “برزخی ها” ساخته زنده یاد ایرج قادری، “ماه پیشونی” ساخته جواد ارشاد و “آواز قو” به کارگردانی سعید اسدی اشاره کرد.
اولین روز کار ، گریم جدید و نقش جدید…❤️
با بخشی کوتاه از یکی از سروده های زیبای بابک، این روز را به او تبریک میگوییم:
“تو هر شهر دنیا که بارون بیاد
خیابونی گم میشه تو بغض و درد
تو بارون مگه میشه عاشق نشد؟
تو بارون مگه میشه گریه نکرد؟
مگه میشه بارون بباره ولی
دل هیشکی واسه کسی تنگ نشه
چه زخم عمیقی توی کوچههاست
که بارون یه شهرو به خون میکشه
تو هر جای دنیا یه عاشق داره
با گریه تو بارون قدم میزنه
خیابونا این قصه رو میدونن
رسیدن سرآغاز دل کندنه ”
این هم پستِ آرزوی سلامتی شهره قمر برای عباس کیارستمی.
نام خانوادگی: افشاری
تاریخ تولد: ۴ تیر بعدازتو۱۳
پ.ن: شماره قبلمان را اگر نخوانده اید، بخوانید.
ولی انصافاً قدیمی ها با این ضرب المثل ها یک عمر سر کارمان گذاشتند! مگر میشود از غوره حلوا گرفت؟! با چه عقل و منطقی؟! صبر باید در راستای هدف مشخص و با تلاشِ موازی برای آن هدف همراه باشد. این چه حرفی است در گوشمان کرده اید؟! این روز ها اگر تعلل کنید همه چیز از جهات مختلف و در جنبه های متنوع وارد پاچه ی مبارک خواهد شد! به قول امید گر صبر کنید ز غوره پوستش ماند! البته اگر بیشتر صبر کنی مطمئن باش پوستش هم نمی ماند! فقط تُخمَش میماند!
البته این نظر شخصی بنده و امید است، میتوانید مخالف آن باشید.
در پاسخ به کپشنِ پرستو صالحی باید بگویم که، نه خیر! این ها ایرانی نیستند، این عزیزان را از چین و جنوبِ روسیه وارد کرده ایم تا هموطنانِ ادب پرور و اخلاق مدارِ سرزمینمان در شبکه های اجتماعی دچارِ افتِ فحش در خونِ آریایی شان نشوند!
۱) مهران رجبی
۲) کسی که کیف و بند و بساط الناز را نگه میدارد
۳) صاحب ماشین
۴) یوزپلنگِ ایرانی
“این همه اون دستاتو بالا و پائین نکن
لبه بچه ماهی رو با قلاب خونین نکن
ماهیگیر ماهیگیر
اشک این بچه ماهی توی آن آبها نا پیداست
فریاد اون توی آب یه فریاد بی صداست
بذار تا بچگی رو بذاره اون پشت سر
بتونه عاشق بشه وقتی میشه بزرگتر
ماهیگیر ماهیگیر
ببین بازی کردنش پر از شوق موندنه
زندگی رو خواستنو مرگو از خود روندنه
خونه اون رودخونست دریا براش یه رویاست
بزرگترین آرزوش رسیدن به دریاست
تابیدن آفتابو رو پولکاش دوست داره
دنیا براش قشنگه وقتی بارون میباره
ماهیگیر ماهیگیر”
شب و روزتان خوش.