بیوگرافی امین تارخ ،همسر و مادرزن بازیگرش +عکس فرزندان
امین تارخ و همسرش منصوره شادمنش و مادر زنش پری امیرحمزه ، خانواده امین تارخ و فرزندانش نیما ، مانی و نامی تارخ
امین تارخ Amin Tarokh (متولد ۲۰ مرداد ۱۳۳۲ در شیراز)، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون و مدرس رشته بازیگری است که در فیلمهای متعدد، تعدادی نمایشنامه و مجموعه تلویزیونی ایفای نقش کرده است. از معروفترین نقشهایی که وی ایفا نموده نقش اول در مجموعه تلویزیونی ابن سینا است.
او بدلیل شرایط شغلی پدرش کودکی اش را در منطقه محروم زابل گذراند میگوید کودکی ام همراه با مار و عقرب و زیر آفتاب سوزان سپری شد.
وی تحصیلات ابتدائی و راهنمائی خود را در شیراز به اتمام رساند. او در سال ۱۳۵۶ از دانشکدهٔ هنرهای نمایشی دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و تحصیلات تکمیلی خود را در سال ۱۳۶۳ با کسب مدرک فوق لیسانس در رشته مدیریت فرهنگی به پایان برد.
امین تارخ به مدت ۲۵ سال است که به عنوان هنرپیشه آزاد به فعالیت میپردازد و نقشهای زیادی را در فیلمها و سریالهای تلویزیونی و تئاتر ایفا کرده است. تارخ هم به عنوان هنرپیشه و هم به عنوان عضو هیئت داوری در جشنوارههای ملی بیشمار و همینطور به عنوان عضو هیئت مدیره خانه سینما حضوری فعال داشته است.
او همچنین به عنوان میهمان به جشنوارههای مسکو، ژاپن و آلمان دعوت شد.
او در سال ۱۳۷۳ اولین مدرسه بازیگری را به نام کارگاه آزاد بازیگری در تهران تأسیس کرد که یکی از مؤسسات آموزش بازیگری سینما در ایران محسوب میشود. فارغالتحصیلان کارگاه آزاد بازیگری تا سال ۱۳۸۷، تعدادی از جوایز هنرپیشه برتر را به خود اختصاص دادهاند.
از فارغ التحصیلان این مؤسسه که وارد عرصههای بازیگری شدهاند میتوان افراد ذیل را نام برد:حبیب رضایی، مهتاب کرامتی، ترانه علیدوستی، شهاب کسرایی، پوریا پورسرخ، مریم بوبانی، بیتا بادران، غزل صارمی، مجید مشیری، رامین راستاد، مهدی امینی خواه، شبنم مقدمی، شهرام قاعدی، بیتا سحرخیز، شهناز شهبازی، مینا احمدوند، پاشا رستمی، فرانک حیدریان و … در سال ۱۳۷۹ این مؤسسه اقدام به برقراری ارتباط با سایر مدارس بینالمللی آموزش بازیگری کرد و امین تارخ به مرکز فیلیندرز درامای استرالیای جنوبی دعوت شد.
او دو سال با عنوان مدرس در این دانشگاه تدریس کرد. تارخ از سال ۱۳۷۶ به عنوان یکی از چهرههای برتر احیای تئاتر ایران شناخته شد. او در هجدهمین جشنواره تئاتر و فیلم فجر هم به عنوان یکی از اعضای هیئت داوران و هم به عنوان یکی از کارگردانهای هنری حضور یافت.
دو فرزند اولش بنام نیما و مانی به بازیگری علاقه مند بودند و فعالیت هایی پدر را ادامه دادند اما پس از مدتی به سمت کارگردانی کشیده شدند ولی پسر کوچکش «نامی» به موسیقی علاقه دارد و در این حوزه فعالیت می کند.
امین تارخ در سال ۱۳۶۳ با بازی در مجموعه تلویزیونیی بوعلی سینا به نویسندگی و تدوین و کارگردانی مرحوم کیهان رهگذار به ایفای نقش پرداخت و به شهرت رسید.
امین تارخ نقش اصلی سریال بوعلی سینا را بازی میکند و زندهیاد فیروز بهجتمحمدی، زندهیاد جمشید لایق، اسماعیل محرابی، چنگیز وثوقی، سرور نجاتالهی و… دیگر بازیگران این مجموعه هستند. بوعلی سینا تاکنون بارها از شبکههای مختلف سیما پخش شدهاست.
پس از بازی در فیلمهای مرگ یزدگرد و سربداران و بوعلی سینا در سال ۱۳۶۵ در فیلم سینمایی چمدان با پروانه معصومی و خواهر خانمش فرخنده شادمنش همبازی شد.

مصاحبه و گفتگو با امین تارخ
آرام و شمرده حرف می زند، درست شبیه به استادی که در حال تدریس یک مبحث مهم در کلاس است. وقتی به استاد می گویم نسل شما، نسل عجیب و غریبی بود و با گذشت سال ها هنوز هم مردم، درست مانند گذشته شما را دوست دارند، لبخند می زند و می گوید: «این نسل به مخاطبانش عشق هدیه داده است و از آنها عشق گرفته است» سال هاست که بدون حاشیه در نقطه ای از تهران به کار تدریس می پردازد و عاشقانه بستر را برای موفقیت شاگردانش فراهم می کند. شاید به همین خاطر است که به دنیا به شکل یک کلاس درس نگاه می کند.
چرا نسل ما محبوب شد
بازیگران نسل ما، فارغ از بحث شهرت و دیده شدن، توانستند به دل مخاطب راه پیدا کنند و به عبارتی دیگر به محبوبیت و ماندگاری رسیدند. اتفاقی که این روزها کمتر در نسل جدید بازیگران رخ می دهد. شاید بخشی از این موضوع به این خاطر است، بازیگرانی که در آن مقطع فعالیت می کردند به دنبال دیده شدن صرف و… در این حوزه نبودند و به این جهت بازیگری را به شکل آکادمیک فرا گرفته بودند و برای رسیدن به جایگاه مناسب تلاش زیادی کردند، آنها می دانستند که از بازیگری چه می خواهند، به همین دلیل با عشق و علاقه خاصی در این وادی تلاش می کردند.
اکثر آنها درک درستی نسبت به حرفه شان داشتند، این که شما شناخت عمیق و درستی نسبت به شغل تان داشته باشید، نکته بسیار مهمی است. در مجموع، همه این عوامل باعث می شد تا مردم حس خوشایندی را نسبت به بازیگرهای نسل ما داشته باشند و آنها را مانند اقوام و قوم و خویش خود بدانند.
مردی که بدی نداشت
بهترین مثال برای نسل ما، مرحوم شکیبایی بود. وقتی خسرو فوت کرد در مراسم تشییع جنازه اش بیش از سیصد هزار نفر شرکت کرده بودند و همه با عشق و علاقه از او یاد می کردند، در این میان حتی یک نفر هم وجود نداشت که بخواهد جمله ای را به بدی از او بگوید، این موضوع برای همه ما باارزش و قابل ستایش است. نسل ما یاد گرفت که هیچ وقت رسیدن به قله وجود ندارد و همیشه در دامنه حرکت کند، اما نسل امروز، از همان ابتدا از قله شروع می کند و خیلی زود هم در سرازیری قرار می گیرد… فراموش نکنید، مردم به خوبی تفاوت بین تواضع فروتنانه با تواضع متظاهرانه را می دانند و اگر در این رفتار عشق نباشد، شما نمی توانید قلب مردم را فتح کنید.

زیبایی باعث موفقیت نمی شود!
برخی از افراد، فکر می کنند که برای موفق شدن در حوزه بازیگری، باید حتما چهره زیبایی داشت، در حالی که این موضوع اصلا صحت ندارد. در عرصه بازیگری، افراد زیادی بودند، نظیر داستین هافمن که از چهره زیبایی برخوردار نبودند، اما توانستند به قلب مخاطب راه پیدا کنند. تعداد بازیگرانی که از چهره زیبا و توانایی بازیگری بالایی برخوردار باشند در هیچ جای دنیا زیاد نیست و شما افرادی نظیر «آلن دلون» را کمتر می بینید.
شاید چهره یک بازیگر زیبا، تا پنج دقیقه بتواند مخاطب را جذب کند، اما زمانی که او درگیر قصه شد و چهره بازیگر برای مخاطب عادی گشت، دوست دارد توانایی او را در حوزه بازیگری ببیند و اگر آن بازیگر، چنین توانایی نداشته باشد، خیلی زود جایگاهش را نزد مخاطب از دست می دهد، در ایران هم بازیگرانی توانستند به موفقیت و ماندگاری برسند که فارغ از چهره زیبا از توانایی بازیگری برخوردار بودند
بخشی از اعتبار به «نه» گفتن است
رسیدن به ماندگاری در عرصه بازیگری کار ساده ای نیست و فرد برای رسیدن به آن باید تلاش زیادی را انجام دهد، فراموش نکنید، بازیگرانی نظیر استاد عزت ا… انتظامی جایگاهی را که در عرصه بازیگری به دست آوردند، صرفا به خاطر نقش هایی نیست که بازی کردند، بلکه به خاطر نقش هایی است که بازی نکردند. یک بازیگر در انتخاب هایش باید حساب شده و دقیق عمل کند.
برعکس تصور خیلی ها…
بعضی ها، تصورشان بر این است، افرادی که وارد عرصه بازیگری می شوند، از طبقه مرفه جامعه هستند، در حالی که این موضوع صحت ندارد، اگر شما نام افراد موفق در عرصه بازیگری را مرور کنید، متوجه خواهید شد که بسیاری از آنها اهل شهرستان های مختلف و حتی دورافتاده هستند و اگر هم در تهران به دنیا آمده باشند در محل های جنوب شهر زندگی کردند.
چرا که آنها به دلیل شرایط و نوع زندگی شان تلاش بیشتری کرده اند، تا بتوانند به رویاهای شان دست پیدا کنند. به همین جهت به نظرم افرادی که از شرایط نامناسب مالی برخوردار هستند و یا این که در خارج از تهران زندگی کنند، نباید این موضوع را نوعی تهدید برای رسیدن به آرزوهای شان بدانند، بلکه این موقعیت را باید تبدیل به فرصتی برای رسیدن به موفقیت های شان کنند. این موضوع تنها به ایران باز نمی گردد، بسیاری از اسطوره های بازیگری نظیر چارلی چاپلین و یا آلفرد هیچکاک از شرایط مالی خوبی برخوردار نبودند.
گذران دوران کودکی در کنار عقرب و مار
من در شیراز به دنیا آمدم و اصالتم هم، به این شهر باز می گردد، اما به دلیل شرایط کاری پدرم، کوکی ام را در شهر زابل سپری کردم. در آن مقطع، زابل در محرومیت کامل به سر می برد و با آن آب و هوای نامناسب و جبر جغرافیایی که در آن قرار داشت، افراد به سختی گذران زندگی می کردند، کودکی من مثل اغلب بچه های زابل، زیر نور داغ آفتاب سپری شد و مار و عقرب به همبازی های مان تبدیل شده بودند، اما من در دل آن محرومیت به دنبال آرزوهایم بودم.
چطور بازیگر شدم
یادم است در دوران دبیرستان که دیگر به شیراز هم بازگشته بودیم، یک روز به تماشای نمایشی در مدرسه نشستم، به قدری آن نمایش برایم جذاب آمد، که ناخودآگاه حس کردم، من هم جزوی از آن اثرم و خودم را روی صحنه بردند، خواستم که اگر از این به بعد برنامه ای دارند، روی من هم حساب باز کنند. خیلی زود من هم به این جمع اضافه شدم و توانستم به عنوان بهترین بازیگر تئاتر در استان هم انتخاب شوم.
اما در سال ششم دبیرستان حس کردم علاقه ام به بازیگری جدی تر از این حرف هاست. به همین خاطر تصمیم گرفتم آن را آکادمیک دنبال کنم، به همین خاطر به دوستان تئاتری ام گفتم که امسال قصد ندارم در هیچ اثری حضور پیدا کنم. می خواهم صرفا برای کنکور درس بخوانم و بدون تجدیدی قبول شوم و این اتفاق هم افتاد و برخلاف سال های قبل که چند تجدید می آوردم، یک ضرب قبول شدم.
خانواده ام حامی من بودند
مادر و برادر بزرگم، به شدت حامی من در حوزه بازیگری بودند و دوست داشتند در این عرصه موفق شوم. یادم است وقتی برای کنکور درس می خواندم، برادرم گفت؛ چرا پیشنهادهای تئاترت را رد می کنی و زمانی که ماجرا را توضیح دادم گفت: «من این مسائل را نمی دانم درست را ول کردی ایرادی ندارد، اما تئاتر را رها نکن!!»
همه پسران من
جو خانوادگی ما با هنر آمیخته است، همسرم «منصوره شادمنش» از بازیگران قدیمی است، هرچند که الان در قیاس با گذشته کم کارتر شده است، مادر همسرم «پری امیرحمزه» هم در حوزه بازیگری فعالیت می کند، به همین خاطر فرزندانم هم به این رشته علاقه مند هستند، من سه پسر به نام های «نیما، مانی و نامی» دارم، دو فرزند اول من به بازیگری علاقه مند بودند و فعالیت هایی من در این حوزه داشتند، اما پس از مدتی به سمت کارگردانی کشیده شدند، اما پسر کوچکم «نامی» به موسیقی علاقه دارد و در این حوزه فعالیت می کند.
«نیما» پسر اولم در حوزه بازیگری به ویژه عرصه طنز فعالیت داشته و اتفاقا بازیگر خوبی هم بود، اما بعد به کارگردانی روی آورد و یک فیلم کوتاه هم ساخت که توانست جایزه های بین المللی و داخلی بسیاری را کسب کند.
معلمی به شیوه تارخ
بیش از بیست سال است که آموزشگاه بازیگری دارم و در طول این سال ها، بازیگران زیادی از آموزشگاه من وارد عرصه بازیگری شدند و این موضوع برای من جای افتخار دارد. حس شیرینی است وقتی شما در استعداد بازیگران تان تکثیر می شوید و موفقیت شان را می بینید…
حرفهای نیما تارخ درباره پدرش
فرزند امین تارخ حساسیت یک نسل از بازیگران در انتخاب نقش و حضور در سینما را عامل ماندگاری آنان دانست.
سوره سینما- بسیاری از بازیگران سینما به واسطه پیوندهای خانوادگی وارد این حوزه میشوند. داشتن پدر و مادری که در فضای حرفهای سینما فعالیت میکنند، امتیازی است برای حضور در سینما و تلویزیون. نیما تارخ که در مجموعه «من یک مستاجرم» به کارگردانی پریسا بخت آور مقابل دوربین رفته، فرزند امین تارخ یکی از مهمترین بازیگران سینمای ایران در اواخر دهه ۶۰ و دهه ۷۰ است، اما مدتها است از بازیگری فاصله گرفته. به بهانه برگزاری آیین بزرگداشت امین تارخ در جشن سینمای ایران، با نیما خاطرههای سینمایی کودکیاش را مرور کردیم.
نیما تارخ به سوره سینما گفت: اگر بخواهم نام ببرم «سرب»، «مادر» و «مجسمه» از جمله فیلم هایی هستند که در بین آثار پدرم آنها را بیشتر دوست دارم. در کل انتخاب بهترین کارهای پدرم کمی سخت است. همه بازیهایش را دوست دارم و در این سالها شاهد بودهام که هیچگاه بی گدار به آب نزده. از این جهت او همیشه باعث افتخار من است. حساسیتی که او روی کار داشت شاید منحصر به همان نسل است و متاسفانه در بازیگران امروز کمتر شاهد چنین وسواسی هستیم.
این بازیگر افزود: بین ما مکالمات سینمایی زیاد رد و بدل می شود، اما اغلب بحثمان به فیلم های غیر ایرانی میگذرد. در شرایطی که روند سینما آن طور که باید پیش نمیرود، برخورداری از چنین جایگاهی برای پدر مایه مباهات است. کودکی من با سینما و فیلم های پدرم همراه بود. قطعا خاطرات زیادی از آن دوران برایم به جا مانده که بیشتر به رابطه پدر و فرزندی مربوط میشود تا خاطره های سینمایی و مردمی. مثلا کم پیش میآمد که شام را بیرون از منزل صرف کنیم و مردم واکنش نشان ندهند و محبت نکنند. زمان کودکی ما به خاطر شرایط حاکم بر جامعه، با پدر خیلی کم در فضای عمومی حاضر میشدیم. آن دوره مثل الان بازیگران و خانوادهشان برای مردم شناخته شده نبودند.
بازیگر مجموعه تلویزیونی «من یک مستاجرم» درباره فعالیت های این روزهایش گفت: شرایط فعلی سینما و تلویزیون دیگر پاسخگوی ذوق و قریحه شخصی من نیست. شاید من آرمان گرایانه فکر میکنم اما در شرایطی که مردم دیدن سریالهای دوبله شده ترکی را به تلویزیون ترجیح میدهند تمایلی به حضور در این رسانه ندارم. سینما هم وضعیتی مثل تلویزیون دارد. دوره «یزدگرد سوم»، «باشو غریبه کوچک» ،«پرده آخر» و «ناخداخورشید» مدت هاست به سر آمده. بعید میدانم آن دوره بازهم تکرار شود. این روزها مشغول هیچ کاری نیستم، نه اینکه نسبت به بازیگری دافعه داشته باشم، اما ترجیح میدهم از فضای بازیگری فاصله بگیرم.
سلام اقای امین تارخ اگه میشه با آیدافقیه زاده کار کنید من خیلی بازیشان را دوست دارم به نظر من ایشون بهترین بازیگره در سریال راه شیری هم خیلی قشنگ بازی کرد
سلام
احسنت به تربیت و خانواده هاتون که بعد از سالها از زوج های وفادار هستید
در پناه حق باشید بدرود
شما بازیگرا همگی فامیل هستیدواز یک آخور میخورین!!!
اینقدر هم هنرهنرنکنین! حیف از کلمات هنروهنرمندکه از دهن شماها بیاد بیرون!
سلام اسم پدر و مادر امین تارخ چیه ؟