عاشقانه های هنری این پدر و دختر بازیگر +عکس
نسل جدیدی از هنرمندان در راه هستند که ریشه در خانواده ای هنرمند دارند؛ از پدر یا مادری هنرمند و یا از دو هنرمند در یک خانواده. تا چندی پیش داشتن وابستگی به خانواده هنری، گونه ای برچسب یا انگ رابطه بازی به شمار می آمد و فرزندان هنرمندان یا کمتر پا به عرصه هنری پدر و مادر می گذاشتند و یا تلاش می کردند این رابطه ها فاش نشود.
دختر: ما همیشه در کنار هم بوده ایم. وقتی من به صورت رسمی در سینما شروع به کار کردم ارتباط ما بیشتر هم شد. درواقع مدتی است که همیشه کنار هم هستیم و در جشن و مراسم ها با هم دیده می شویم. دلیل اصلی با هم بودن این است که من از فضاهای هنری و حرفه ای دور نباشم. خوشبختانه همیشه به عنوان نیکی مظفری و نه دختر مجید مظفری، دعوت به کار شدم اما افتخار می کنم همواره در کنار کسی بوده ام که حدود ۵۰ سال فعالیت هنری حرفه ای دارد.
پدر: تا زمانی که نیکی هنوز مدرسه نمی رفت، هر جا سر فیلم برداری می رفتم، همه با هم بودیم و آن زمان بیشتر فیلم ها در شهرستان ها ساخته می شد و مثل امروز نبود که بیشتر لوکیشن ها در تهران باشد. از دست دادن همسرم برای ما خیلی سنگین بود. وقتی این اتفاق فاجعه بار پیش آمد، من و نیکی بیشتر در کنار هم بودیم. حدود ۱۰ سال پیش به این نتیجه رسیدم که سینما دیگر جای من نیست و به سمت تلویزیون کشیده شدم و نیکی هم در بیشتر کارهایم کنار ما بود. درواقع ما از نظر کاری و حس پدر و دختری همواره حامی یکدیگر بودیم.
آیا پیش از رفتن مادر هم این وابستگی و رفاقت را داشتید؟
پدر: همواره بخش بزرگی از احساساتم را سهم نیکی دانسته ام و در اندازه توان خود پاسخگوی خواسته هایش بوده ام.
بدون تعارف به عنوان دو هنرمند از یک خانواده سه نفری، چقدر از آرامش و فضای هنرمندانه خود را مدیون مادر خانواده هستید؟
دختر: مادرم خیلی صبر داشت…
پدر: نیکی درست می گوید… او خیلی صبر داشت چون زندگی در کنار بازیگران بسیار سخت است. در واقع بازیگران به خاطر شرایط کاری همیشه در سفر هستند و این برای اعضای خانواده خیلی سخت است. در این شرایط مادر خانواده نقش اصلی را دارد چرا که از هنر زاویه ای باید زندگی را مدیریت کند. همسر من این صبر و مدیریت را داشت.
دختر: مادرم همیشه می گفتند که به سمت علاقه ام بروم. من عاشق داروسازی بودم و در دبیرستان رشته تجربی خواندم اما همیشه می گفتم که من بازیگر می شوم. مادرم می گفت: «به نظر من در هنرستان موفق خواهی شد» و مثل همیشه درست می گفت. برای همین در حال حاضر فوق دیپلم رشته معماری هستم و می خواهم ادامه بدهم. به کلاس های استاد سمندریان رفتم و به صورت کارگاهی بازیگری را تجربه کردم و در تئاتر و سینما به سمت علاقه ام رفتم.
از وقتی ایشان از دنیا رفته اند، چه کمبودی در زندگی شما پدیدار شده است؟
دختر: فکر کردن و حرف زدن و تکرار این خاطره های تلخ که در طلایی ترین دوران زندگی ام بود، برای من سخت. نمی خواهم با این بحران بیش از این درگیر باشم. من همیشه دلتنگم و این به عنوان یک قصه ماندگار در ذهنم می ماند و سعی می کنم خودم را در این قصه پیدا کنم و پخته تر شوم.
پدر: چند سال اول خیلی سخت بود و فقط تحمل کردیم… به چیزهای خوب فکر می کردیم تا دوباره بسازیم و زندگی جدیدی را شروع کنیم.
سال های گذشته چگونه گذشت که بدون ستون خانواده خود، هنوز در شما عشق و امید و رفاقت موج می زند؟
دختر: (به مجید مظفری) خیلی بدجنسی… ما همیشه و در هر شرایطی با هم هستیم.
حدود ده سال پیش یک دوره کم کاری سراغ آقای مظفری آمد و نیکی مظفری هم هنوز وارد این عرصه نشده بود. آیا این ماجراها به واسطه نبودن همسرتان بود یا دلیل دیگری داشت؟
در دوران کم کاری، مشکل اقتصادی نتوانست رابطه و آرامش خانواده را برهم بزند؟
پدر: اتفاق های زندگی ام باعث شده برخی از داشته هایم را بفروشم اما دلیلی وجود ندارد که من در خانواده شاد نباشم. درست است که مشکل اقتصادی، افسردگی به بار می آورد اما من نباید کمبود و ناراحتی خودم را به خانواده بیاورم. مشکل مالی در هر دوره ای وجود دارد.
نیکی مظفری به عنوان شاهد این خانواده سه نفری، چه اندازه زندگی پدر و مادر خود را خوشبخت می بیند؟
در برخی از زندگی های هنری اختلاف شدید تا جدایی پیش می رود و تصویر بدی در جامعه ایجاد می کند. زندگی هنرمند نامداری همچون مجید مظفری با چالش های زن و شوهری رو به رو نبوده است؟
در نسل آقای مظفری، تک فرزندی رایج نبود. چه شد که تنها یادگاری این ازدوج، فقط نیکی مظفری شد؟
آقای مظفری در سال ۶۵ با رسم و آیین سنتی ویژه ای ازدواج کردند که این رسم ها برای نسل امروز بی معنی است. در ازدواج نیکی چقدر از رسم ها و گاه سخت گیری های ایرانی وجود خواهدداشت؟
وقتی نیکی به خانه بخت برود، تکلیف تنهایی و وابستگی ها چه می شود؟ قرار نیست آقای مظفری هم از تنهایی درآید؟
خیلی ها فکر می کنند اگر پدرشان مجید مظفری باشد، باید خیلی زود وارد بازی بشوند اما گویا نیکی از رانت پدر بهره نبرده و سال ها تلاش کرده است؟
دختر: چند سال پیش خیلی به پدرم اصرار می کردم و خیلی شب ها به خاطر این خواسته ام ناراحت می شدم و اشک می ریختم اما وقتی برای اولین بار در جشنواره، فیلم خودم را روی پرده سینما دیدم تازه به حرف پدرم رسیدم و متوجه شدم که لطف بزرگی در حق من کردند. ایشان فقط به من می گفتند که مطالعه و تلاش کن. من هم گفته های ایشان را گوش کردم و به جرات می توانم بگویم که امروز بیشتر وقت های خالی ام را مطالعه می کنم و عاشق کتاب و کارم هستم.
پدر: در جامعه ما خیلی نگاه های سطحی نسبت به این حرفه وجود دارد اما واقعیت این است که بازیگری مثل هر حرفه دیگر و حتی بیشتر از آنها به شناخت و جهان بینی نیاز دارد.
و…
پدر: همچنان برخی برخوردهای جامعه ما به هنر، بدبینانه است و ما هر لحظه باید منتظر اتفاقی باشیم که امنیت شغلی و کاری هنرمند را به خطر می اندازد. اگر من می دانستم این دیدگاه در هنر وجود خواهدداشت، بی شک بازیگری را به عنوان شغل دوم انتخاب می کردم.