فرار دخترهای ثروتمند تبریز از ازدواج/ پنچری موتور عشق در ایستگاه مادیات!
برخی از دختران از همان دوران نوجوانی و حتی کودکی آرزوی مستقل شدن را داشته و استقلال مالی نیز یکی از اهداف اصلی و مهم آنها برای رسیدن به قدرت و فرار از ازدواج بوده است، قدرت مالی که امروزه زن و مرد را در جامعه با هم یکسان میسازد.
وقتی که دختران قدرت طلب با تلاش و کوشش و چشم پوشی از تمام آرزوها و رویاهای زنانه و دخترانه به قدرت مالی رسیدند، دیگر احساس نیاز به هیچ چیز به خصوص جنس مخالف را از دست میدهند، چراکه آنها با داشتن پشتوانه مالی دیگر از تکیه به همسر دوری کرده و از زیر رادیکال رفتن در زندگی مشترک پرهیز میکنند. متاسفانه این نوع افراد، ازدواج را تنها برای تامین نیازهای مالی توسط همسر تلقی میکنند، در حالیکه هدف از ازدواج تنها تامین مادیات زن نیست و فرزندآوری و ادامه زندگی و تامین نیازهای روحی از دیگر ابعاد ازدواج است که متاسفانه زنان قدرت طلب در جامعه به این امر هیچ توجهی ندارند.
دختران و زنان قدرت و استقلال طلب، هدف از ازدواج را تامین نیازها توسط همسر میدانند و تنها بعد مادی ازدواج را در نظر میگیرند و از بعد معنوی ازدواج غافل میشوند. امروزه رسیدن به قدرت مردانگی با زیر پا گذاشتن عواطف زنانگی باعث افزایش سن ازدواج در جامعه شده است، جامعهای که دیگر در آن اعتماد به جنس مخالف رنگ خود را از دست داده و افراد حتی تا لحظه مرگ از اعتماد به هر شخصی در جامعه هراس دارند.
اکثر دخترانی که در عرصههای مختلف سطح جامعه فعالیت میکنند با مشاهده از دست دادن استقلال، خشونت علیه زنان، بیوفایی و خیانت دیگر به آسانی تن به ازدواج نمیدهند و تنها به دوست بودن با جنس مخالف بسنده میکنند.
آنچه دیگران می خوانند
قدرت طلبی در این قشر از دختران به حدی است که داشتن قدرت مالی را برطرف کردن تمام نیازهای خود میدانند زیرا آنها با مشاهده مرد سالاری و آزار و کتک زنان در خانواده خود و جامعه از تن دادن به ازدواج هراس دارند و با رسیدن به استقلال مالی به نوعی از زیرمجموعه قرار گرفتن همسر در زندگی مشترک فرار میکنند.
در این میان برخی از دختران به علت تنفر از ازدواج و تشکیل خانواده حاضر به ایجاد روابط با چندین پسر و یا مرد برای ارضای جنسی و روحی خود هستند، اما جالب است که آنها از ازدواج رسمی و یک عمر زندگی با یک مردی واهمه دارند.
برخی از این قشر دختران همیشه به جای حل کردن مساله صورت مساله را پاک میکنند و این امر موجب به نتیجه نرسیدن خواستههای آنها از زندگی میشود. به خصوص دخترانی که در سن ازدواج وصلت نکرده، پس از گذشتن سالها از عمر خود حسرت یک زندگی سالم و خوشبختی را میکنند که دیگر آن روزهای سالم و سرشار به هیچ عنوان باز نمیگردد، حتی با دادن تمام دارایی و سرمایه مادی!
جالب است که این نوع دختران شکست خورده در زندگی بعد از مدتها با چشیدن طعم زودگذر آزادی چشمهایشان به راز و رمز زندگی باز میشود و با پشیمانی دختران جوان را ترغیب به ازدواج و تشکیل خانواده میکنند، فرصتی که دیگر برای آنها در عمرشان هرگز فراهم نمیشود.
نگارنده: زهرا ناصران