ماهایا پطروسیان: با مرد کردی ازدواج کردم و مسلمان شدم +عکس خانواده
ماهایا پطروسیان و همسرش ، همسر واقعی ماهایا پطروسیان ، ازدواج ماهایا پطروسیان ، فرزندان ماهایا پطروسیان ، ماهایا پطروسیان کجاست ، ماهایا پطروسیان اینستاگرام ،فیلم های ماهایا پطروسیان
ماهایا پطروسیان Mahaya Petrosian (متولد ۱۳ دی ۱۳۴۸ در تهران) هنرپیشه سینما، تئاتر و تلویزیون اهل ایران است.
فارغ التحصیل تئاتر از دانشکده هنرهای زیبا است. وی فعالیت هنری خود را در سال ۱۳۶۸ با نمایش «خواستگاری» شروع کرد. او با حضور جدی در تئاترهای شاخص حرفه ای تهران سرانجام با فیلم «عشق بزرگ» به کارگردانی محمدرضا اعلامی وارد عرصه بازیگری سینما شد. و با بازیگری در فیلمهای پردهٔ آخر، دیگه چه خبر، نابخشوده، و کمکم کن، در سینمای امروز ایران مشهور شد..
وی در پی ازدواج با مردی مسلمان، تغییر دین داد و مسلمان شد؛ ولی به گفتهٔ خودش همچنان به هر دو دین اسلام و مسیحیت عشق میورزد.
سینمایی ماهایا پطروسیان
- لس آنجلس – تهران (۱۳۹۶ – تینا پاکروان)
- خفگی (۱۳۹۵ – فریدون جیرانی)
- مجرد ۴۰ ساله (۱۳۹۳ – شاهین باباپور)
- اسب حیوان نجیبی است (۱۳۸۹، عبدالرضا کاهانی)
- ازدواج در وقت اضافه (۱۳۸۸، سعید سهیلی)
- تاکسی نارنجی (۱۳۸۷، ابراهیم وحیدزاده)
- خواب لیلا (۱۳۸۶، مهرداد میرفلاح)
- شبی در تهران (۱۳۸۶، بهرام کاظمی)
- زن بدلی (۱۳۸۴، مهرداد میرفلاح)
- پیشنهاد ۵۰ میلیونی (۱۳۸۴، مهدی صباغزاده)
- انتخاب (۱۳۸۳، تورج منصوری)
- هشت پا (۱۳۸۳، علیرضا داوودنژاد)
- ملاقات با طوطی (۱۳۸۲، علیرضا داوودنژاد
- عروس خوش قدم (۱۳۸۱، کاظم راست گفتار))
- دختری بنام تندر (۱۳۷۹، حمیدرضا آشتیانیپور)
- از صمیم قلب (۱۳۷۹، بهرام کاظمی)
- هفت پرده (۱۳۷۹، فرزاد مؤتمن)
- کمکم کن (۱۳۷۷، رسول ملاقلی پور)
- قاصدک (۱۳۷۵، قاسم جعفری)
- نابخشوده (۱۳۷۵، ایرج قادری)
- حسرت دیدار (۱۳۷۳، احمد زینال زاده)
- راز گل شب بو (۱۳۷۲، سعید خورشیدیان)
- هنرپیشه (۱۳۷۱، محسن مخملباف)
- دیگه چه خبر!؟ (۱۳۷۰، تهمینه میلانی)
- ناصرالدین شاه آکتور سینما (۱۳۷۰، محسن مخملباف)
- پرده آخر (۱۳۶۹، واروژ کریممسیحی)
- عشق و مرگ، محمدرضا اعلامی
سریال تلویزیونی
- شیخ مفید
- گلمنگلی
فیلم کوتاه
- باچراغهای خاموش
- ۳ کیلومتر جلوتر
- سیاه و سفید
- یه روز قشنگ برفی
نمایش
- دختر گل فروش
- معرکه در معرکه
- عشق آباد
من از ابتدای ورودم به سینما در فیلمهایی که با مخاطب عام سروکار دارند، برای قشر وسیعی از تماشاگران ساخته میشوند و در این سالها نام سینمای بدنه را روی آن گذاشتهاند کار کردهام. در همان سالهای اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ که سالهای ابتدایی ورودم به سینما بودند در فیلمهای موفق و پرتماشاگری مانند «دیگه چه خبر» و «کمکم کن» بازی کردم و در سالهای بعد هم در فیلمهای «دختری به نام تندر» و «عروس خوشقدم» که متعلق به سینمای بدنه هستند بازی داشتم.
بین نقشهایی که در سالهای حضورتان در سینما ایفا کردهاید کدام برایتان خاطرهانگیزتر است؟
همیشه سعیام بر این بوده که نقشهای متفاوت را تجربه کنم. تازگی نقش برای بازیگر هم جالب و جذاب است مثلا بازی در فیلم «تاکسی نارنجی» برایم جالب بود. در آن فیلم نقش پیرزنی ۸۰ ساله را داشتم با گریم سنگین آن هم در فیلمی که فضای کمدی و فانتزی داشت. این نوع کارها که برایم تازگی داشته باشند طبعا تجربههای جدید هم محسوب میشوند و برای ادامه روند بازیگریام به من کمک خواهند کرد. بازی در نقشهای متفاوت هم خاطرهانگیز هستند، هم لذتبخش.
در کنار اینها به بخش موثر بودن نقش و اینکه حتما نقش در ذهن مخاطب بماند هم همواره فکر میکنم مثلا در فیلم آقای کاهانی من تنها در یک سکانس حضور دارم اما این نقش در ذهن تماشاگران فیلم میماند چون کاراکتر ویژگیهای خاصی دارد. یا مثلا نقشی که در فیلم «ملاقات با طوطی» داشتم یک نقش مکمل محسوب میشود اما نقشی بسیار متفاوت است با ویژگیهای خاص در گفتار، ظاهر و رفتار، درنتیجه تمام این نقشها برایم خاطرهانگیزند و هر کدام هم سختیهای خاص خودشان را داشتهاند.
بهنظرتان اوضاع و احوال سینما برای بازیگران در این سالها چه فرقی با سالهایی که شما وارد دنیای سینما شدید دارد؟
در طول این دو دهه سینمای ایران تغییرات بسیاری داشته و به همان میزان شرایط برای بازیگران هم فرق کرده است. من از آن دست بازیگرانی نیستم که فکر میکنند طی کردن راه بازیگری در این دوره خیلی راحت شده است. البته در دورهای که من کار بازیگری را شروع کردم- یعنی اواخر دهه ۶۰ ورود به بازیگری و کار در این حرفه سختتر بود چراکه دید مردم نسبت به بازیگران بهخصوص بازیگران زن اصلا مثبت نبود و به بازیگری به عنوان یک هنر نگاه نمیشد.
طبعا بازیگرانی که در آن دوره وارد این حرفه شدند راه سختی را طی کردند و دشواری بسیاری را به جان خریدند تا راه را برای بازیگران دهههای بعد هموار کنند و نگاه جامعه را به این حرفه تغییر دهند. با این وجود راه بازیگر شدن و ورود به این حرفه به شکل اصولیاش چه برای مردان و چه برای زنان همچنان سخت و دشوار است. البته در دهه ۸۰ تغییراتی به وجود آمد که باعث شد برخی صرفا به جهت داشتن چهره خوب وارد سینما شوند اما کماکان شما میبینید بازیگرانی که توانایی بالاتری دارند بیشتر به چشم میآیند؛ بازیگرانی که قادر هستند از پس نقشهای سخت و پیچیده بربیایند و از ریسک کردن هراسی ندارند. من فکر میکنم مردم میدانند بازیگری کار سختی است و بازیگران حتما باید در نقشهای مختلف حضور داشته باشند و در هر زمینهای تواناییشان محک بخورد.
در سالهای اخیر بسیاری از بازیگران تئاتر یا سینما در کارهای تلویزیونی حضور داشتهاند. شما تمایلی به حضور در مدیوم پرمخاطب تلویزیون و بازی در سریالها ندارید؟
بعد از بازی در سریال «گل من گلی» که توقیف شد و پس از سالها به شکل ناقص پخش شد دیگر در تلویزیون سریالی نداشتهام. فکر میکنم بازیگر سینما بیشتر باید در سینما حضور داشته باشد و تنها در شرایط خاصی در تلویزیون و سریالهای تلویزیونی کار کند، ضمن اینکه وقتی وارد یک پروژه تلویزیونی میشوید ماهها درگیر آن کار خواهید شد و در کار دیگری نمیتوانید با انرژی کافی حضور پیدا کنید یا دست کم من از آندسته بازیگرانی نیستم که همزمان در چند کار بازی کنم و چند پروژه را باهم پیش ببرم.
گذشته از مسئله زمانبربودن کار در سریالها من در مورد مدیوم تلویزیون بیشتر احتیاط میکنم و دوست دارم اگر نقشی را میپذیرم حتما وجه تازهتری نسبت به کارهای سینماییام داشته باشد و حالا که با مخاطب بیشتری روبهرو هستم، کارم و نقشم حتی نسبت به کارهای سینماییام قدمی روبهجلو باشد.
به کمکاری در زمینه بازیگری ادامه خواهید داد؟ نکند تا سه سال دیگر از شما فیلمی نبینیم!
امیدوارم اینطور نباشد (میخندد) امسال چند کار پیشنهاد شدند که چندان مورد علاقهام نبودند. نظر مردم خیلی برایم مهم است و مردم از من توقع ندارند در کارهای ضعیف حضور پیدا کنم، به همین خاطر کمی سختگیرانه تصمیم میگیرم، اما حضورم در سینما کمرنگ نخواهد شد.
– خانم پطروسیان! خبر را تایید میکنید؟
بله تابستان سال گذشته (۱۳۸۵) به دین اسلام گرویدم و دلیلش هم این بود که همسرم یک مسلمان بود و من ترجیح دادم که مسلمان شوم.
– واکنش خانواده شما نسبت به مسلمان شدن شما چه بود؟
-واکنش خاصی نداشتند چون خانوادهام، همسرم را خیلی دوست داشتند ضمن اینکه خانوادهام، افراد متعصبی نیستند و بیش از همه برایشان انسانیت مهم است. من سالها با مسلمانان در ارتباط بودم و نظر خانوادهام در این رابطه مثبت بود.
– تغییر مذهب چه احساسی را در انسان به وجود میآورد؟
– من از دین اسلام خیلی دور نبودم، و سالهاست که با این دین مانوسم در مدارس ایرانی و مسلمانان درس خواندم و دوستان مسلمان هم داشتم و با افراد مختلفی در ارتباط بودم و بیشتر با ایرانیهای مسلمان سروکار داشتم تا ایرانیهای ارمنی. ضمن اینکه شخصا مذاهب و ادیان الهی را از هم دور و متفاوت نمیبینم چون در نهایت تمام مذاهب مهم و اصلی دنیا یک حرف زدهاند و چندان فرقی با یکدیگر ندارند.
– زندگی مشترک چطور است؟
– خوب است و خیلی متفاوت از زندگی مجردی و مسئولیت هم سنگینتر میشود دید آدم به زندگی تغییر میکند و آرامش بیشتری هم پیدا میکند
عکسی یادگاری با بهترین دوستانم در دورانی که به « مدرسه اَرامنهٔ مریم» می رفتم.
از راست نانسی، نیتا، خودم، شارلو و آنماری که برادر خواهرند.
عکس پدر و مادر ماهایا پطروسیان
با مادر و پدر، سفر مشهد.
عاااشقتم مادرم « خدا شاهده اگه به قیافهُ ۱۴ سالگیم بخندید»
با آرزوی موفقیت