عکس های زیبا و جدید از “آناهیتا همتی” + بیوگرافی و مصاحبه
آناهیتا همتی : اول مرداد ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمدم. پدرم کارشناس کشاورزی و مادرم حسابدار است. یک برادر بیشتر ندارم که ۲۶ سال دارد به نام «آرین» و ۱۴ سال از من کوچکتر است. به خاطر کار پدرم مدتی در خرمآباد بودیم و مدتی هم در لنگرود زندگی کردیم. بعد از اتمام ماموریت پدرم دوباره به تهران برگشتیم. من تا ۱۳ سالگی خارج از تهران بودم.
• اصالتا کجایی هستید؟
مادرم ترک است و پدرم مازندرانی، اما هر دو در تهران بزرگ شدهاند.
• بچه کدام محله هستید؟
من بچه سلسبیل هستم و در زایشگاه اقبال سلسبیل به دنیا آمدم، اما آرین بچه اکباتان است ما مدت زیادی است که در اکباتان زندگی میکنیم در واقع از قدیمیهای اکباتان هستیم.
• در نقشهای شر و شور بازی میکنید. حتما در کودکی هم خیلی شیطان بودید؟
آره وحشتناک شیطان بودم. به همین خاطر دست و پایم شکست، کتفم در رفت و… در مدرسه هم بهجز شیطنت کار دیگری نمیکردم، از بابای مدرسه تا مدیر و ناظم مرا به نام کوچک صدا میکردند. مثلا سوم راهنمایی در زنگ تفریح آنقدر بچهها را با شلنگ آب خیس کردم که مدیر از پشت بلندگو گفت آناهیتا دیگه بسه.
از نظر درسی چه وضعی داشتید؟
درسم خیلی خوب بود. سرکلاس هر چه معلم میگفت، یاد میگرفتم.
• کدام درس را بیشتر از بقیه دوست داشتید؟
زمینشناسی را خیلی دوست داشتم به طوری که سرکلاس زمینشناسی وقتی که معلم درس میداد ۶ دانگ حواسم به او بود. در کلاس آنقدر خوب این درس را یاد میگرفتم که دیگه تو خونه نیاز نبود درس را مرور کنم. هنوز هم به برنامههای مستند تلویزیون که مربوط به زمینشناسی باشد با علاقه زیادی نگاه میکنم.
• نمرات درسهای دیگر چگونه بود؟
ببینید من همه درسهایم خوب بود و در هیچ درسی ضعیف نبودم و همه نمراتم بالای ۱۸ بود.
• در کودکی فکر میکردی روزی بازیگر شوی؟
آره، البته من علاقهام بیشتر به تئاتر بود و دوست داشتم روزی بازیگر تئاتر شوم. هنوز که هنوز است وقتی میروم تئاتر میبینم، قلبم میلرزد و زمانی هم که نمایش تمام میشود و میخواهم بلند شوم تمام زانوهایم جیرینگ جیرینگ میکند. حس خیلی خوبی است و آدم هیچ وقت این حس را در سینما و تلویزیون ندارد.
• اولین کاری که رفتی دیدی را به یاد داری؟
آره خیلی خوب به خاطر دارم. خیلی کوچک بودم که با پدر و مادرم رفتم تئاتر «کچل کفتر باز» را دیدم و چون همه کتابهای صمد بهرنگی را حفظ بودم از دیدن آن خیلی لذت بردم.
• ادای بازیگر خاصی را درمیآوردی؟
ادای کسی را در نمیآوردم اما با خودم خیلی آینهبازی میکردم و جای عروسکهایم حرف میزدم. حتی جای ماشینهایم هم حرف میزدم.
• دوست داری به اون دوران برگردی؟
نه اصلا، برای اینکه در آن دوران تو شهرهای غریب بودم.
• اگر بخواهی یکی از کارهای کودکیات را تکرار بکنی کدام را تکرار میکنی؟
دوچرخهسواری. تقریبا میتوانم ادعا بکنم که یه بخش از بزرگ شدنم روی دوچرخه اتفاق افتاد.
• در چه رشتهای دیپلم گرفتید؟
علوم تجربی.
• تا آنجایی که من میدانم با هدیه تهرانی در یک مدرسه درس میخواندید؟
آره هدیه هم خیلی شیطان بود درست مثل من. نصف بچههای مدرسه ما شیطان بودند.
• نام مدرسهتان ایرج رستمی بود؟
آره، البته به هتل رستمی معروف بود.
• با هدیه تهرانی ارتباطتان چگونه بود؟
ارتباطمان معمولی بود الان هم وقتی همدیگر را میبینیم از خاطرات آن زمان یاد میکنیم.
• شما هم باعث حضور هدیه در سینما شدید و تلفن او را به آقای مهرجویی دادید؟
آره همین طور است. دستیار آقای مهرجویی با من تماس گرفت که برای بازی در فیلم «لیلا» به دفترشان بروم در آنجا دستیار مهرجویی که نامش یادم نیست به من گفت دختری هست در اکباتان به نام هدیه او را میشناسی؟ گفتم بله گفت شمارهاش را میخواهیم تا دعوتش کنیم برای بازی در این فیلم بعد از آن من از هدیه اجازه گرفتم و شمارهاش را دادم.
• دوست دارید روزی سوپراستار شوید؟
نه اصلا. از جایگاهی که الان در آن هستم خیلی راضیام چون دچار غرور بیجا نشدم و رابطهام با مردم خوب است.
• آناهیتا چگونه بازیگر شد؟
من علاقه بسیار عجیب و غریبی به بازیگری داشتم و خوشبختانه پدر و مادرم نیز از مشوقان من بودند.
سال ۷۲ به اداره تئاتر رفتم و کلاسهای بازیگری را نزد «استاد هادی مرزبان» گذراندم. اولین کارم هم تئاتر«تنبور نواز» به کارگردانی آقای مرزبان بود. چند کار تئاتر انجام دادم و بعد یک روز رفتم دفتر آقای خواجویی که تست بدهم برای بازی در سریال «دبیرستان خضرا» در تست قبول شدم و به این ترتیب وارد تلویزیون شدم. در تلویزیون و سینما وقتم خیلی گرفته شد، راستش دلم برای تئاتر تنگ شده است.
• چرا در مجموعههای طنز ۹۰ شبی حضور ندارید؟
اتفاقا به من خیلی پیشنهاد شده که در این برنامهها کار کنم، خیلی هم دوست دارم و از دیدن آنها لذت میبرم حتی برای مجموعههای «شبهای برره» و «جایزه بزرگ» از من دعوت شد، اما متاسفانه من توانایی و قوتش را ندارم، چون انرژی زیادی از آدم میگیرد و من هم زود خسته میشوم، به همین خاطر هر پیشنهادی که برای این جور برنامهها به من میشود، رد میکنم.
• چرا به صورت آکادمیک رشته بازیگری را ادامه ندادید؟
چون یک دفعه گرفتار کار تئاتر و تصویر شدم و دیگر فرصت اینکه بخواهم به صورت آکادمیک و دانشگاهی ادامه بدهم، فراهم نشد.
• قهرمانان دوران کودکیتان چه کسانی بودند؟
سیندرلا، سفیدبرفی، خانواده دکتر ارنست، مهاجران و… البته هنوز کارتونهای خوب را نگاه میکنم. فیلم «برباد رفته» هم خیلی روی من تاثیر گذاشت.
• شما در مردادماه به دنیا آمدهاید، میدانید مردادیها چه خصوصیاتهایی دارند؟
زندگیام را براساس این جور چیزها تنظیم نمیکنم اما آن چیزی که در مورد خودم خواندم یکسری نکاتش درست بود و به خودم میخورد. مثلا مردادیها اگر دلشان بخواهد کاری بکنند حتما میکنند.
• کدام غذاها را خیلی خوب و خوشمزه درست میکنید؟
غذاهای چینی و ایتالیایی.
• آناهیتا چرا ازدواج نمیکند؟
خب تا به حال فرد ایدهآلم را پیدا نکردهام و معتقدم که ازدواج کردن در سن کم خطرناک است.
صبر کردم بزرگتر و عاقلتر شوم، از وقتی هم که بزرگ و عاقل شدم از بس میبینم همه آنهایی که شتابزده ازدواج میکنند، طلاق میگیرند، بیشتر دقت میکنم.
• برای جوانهای در شرف ازدواج صحبتی دارید؟
جوانها خیلیخیلی باید مواظب خودشان باشند و با قلب و احساسشان تصمیم نگیرند. حرف یک عمر زندگی است.
• بازیگری چه چیزهایی را از شما گرفته و چه چیزهایی را به شما داده؟
بازیگری آزادیام را از من گرفته. دیگه نمیتوانم آن طور که میخواهم شیطانی کنم، البته خیلی چیزها هم به من داده از جمله مطالعه بالا، درک عمیق، و اینکه هر بار در یک نقش ظاهر شوم و نقشهای متفاوت را تجربه کنم.
• جذابترین و تاثیرگذارترین کتابی که خواندهاید چه نام دارد؟
کتابهای نویسندهای به نام «جویفیلدینگ» را خیلی دوست دارم و مطالعه کتابهای این نویسنده خیلی روی من تاثیر میگذارد.
• انتهای موفقیت یک بازیگر کجاست؟
فکر میکنم برمیگردد به آن ضربالمثلی که میگوید درخت هرچه پربارتر افتادهتر، یعنی دچار غرور بیجا نشدن و رفقای قدیمی را فراموش نکردن، به نظرم هنرمند خوب بودن یعنی آدم و انسان خوبی بودن.
بهش نمیخوره ۴۱ سالش باشه شوهر داره؟
سن شون کمه!!!!
میگه سن پایین ازدواج نکنم!! ۴۲ سالشه!!!!!
اصلا باورم نمیشه ۴۱سالش باشه آخه مگه میشه بهش نمیادسنش بالاباشه چون خیلی جوانه لطفا مطالبی که صحت وحقیقت داره رو سایت بذارین ممنون.
سنه کم O:-)
به نظر منم بهش نمیاد ۴۱ سالش باشه.البته این بازیگر ها اینقدر پشت صنحه فیلم ها می خندند که جوون می مونند.
حیف این زیبایی و خوب موندن…چه فایده تنها مونده
با این که ۷ سال از من بزرگتره من حاضرم باهاش ازدواج کنم.
بابا قیصر این همه مردونگی نکن.ببین اصلا بهت نگاه میکنه که میخوای بهش لطف کنی
اعتماد به سقفت توحلقم
خانوم همتی حاظری با یه جوون بیکار بی پول بی خانه بامدرک تحصیلی کاردانی ازدواج کنی
البه بیست سال از خودت کوچیک تره قیافه ی بدی هم نداره؟
از بچگی خیلی دوستش دارم الانم خانم همتی را بخاطر خلاقیت توی بازیگریش دوسش دارم همیشه آرزوم بودازنزدیک ببینم وچندتاحرف داشتم بگم
این خانم زیبا و دلربا و البته مودب و محترم
حرفم نمیاد ،فقط میگم که یه پسر دارم اما هنوز انرژی مثبتی که ازشون صاتع میشه،هنوز برام دلگرم کننده هست.
با اجازه خانم مهربونم…..خانم آناهیتا همتی دوستت دارم.
من همیشه خانوم همتی را دوست داشتم به نظر من هنرمند بسیار دلنشین و زیبایی هستن امیدوارم همیشه شاد باشند.
سلام،منم مردادی و۵۲ هستم،واقعا بهتون تبریک میکم،به نحو احسن نقشتون رو در برنامه ها اجر میکنید،دوستون دارم وبراتون دعا میکنم.پیروز باشید وسربلند.
یادش بخیر قبلنا تو مدرسه که بودم سریال خانه به دوش که میداد دوستامو فامیلامون به من میگفتن چقد شبیه اناهیتا هستی …حتی یه پسر بود یادش یخیر منو با اناهیتا صدا میکرد … خدایی چشامون که ۱۰۰%خیلی شبیه همه و لبو دندونامونم ۸۰ درصد بهم میخوره ……ولی تو سریال دبیرستان خضرا که دیگه انگار سیبیم نصف شدیم …شیطونیاوشوخیاکه دیگه نگو خخخخخخخخخ دوستت دارم خانم اناهیتا همزاد منی تو بوووووووووس
سلام خانم نعمتی من از هوادارن شما هستم لطفا با من ازدواج کن
من هم خانم همتی ازسال های ۱۳۷۹ که در ایران بودم
بعنوان بهترین بازیگر آن وقت دوستش دارم موفق باشند
باسلام خدمت شما بازیگر گرامی من ازکارهایتان خیلی خوشم امده وبیشتر از هر هنرپیشه زن چه ایرانی وچه خارجی دوست داشتنی هستید انشاآ….درتمام زندگیتان موفق باشید ارزوی دیدن شما را در اصفهان دارم
سلام
هیشکی به اندازه من از رفتار و اخلاق و …خانوم همتی خوشش نمیآد
زیبای من بیشتر بدرخش
تو بهترینی
ایده آل گرا
من ۵۰ساله هستم اگر بخواهد میتونم ازدوااج کنم از نظر ااقتصادی وجنسی هم نرمال هستم ایشاانن میتوااند با ازاددی تمام کارهایش را انجام دهد وهرگونه موردی که درگذشته احیانا داشته باشدد برایم مهم نیست ملاک زمان حال یک ویلh دردبی دارم چندد ویلا درشمال دارم یک ساختمان درفرشته دارم یک مغازه تولیدی ددربازار دارم خوم تک tفرزندم هنوز مجردم یک مرصدص هم دارم ادم معتقدی هستم ولی خشک مقدس نیستم اهل مهماننی وججشنن وسرورم میتوانم برایس تا حد امکان زندگی خوبی دست وپا کنم برادرش را خوشم میاد پدرومادرش براام عزیزند وهرساله ۲بار سفر اروپاوی دارم اکثرفیلمهایشش را تماشاکرده ام کامپیوترم پر از عکسهای ایشاان هستن اگه خواسته ایمی کنند تا به ححضورشم بیایم تا بعدا انها هم تحقیق کنند خاانواده فرهنگی هستم ومعتقدم زن ومرد درهرجهت برابر هستند ومکمل هم زن ومرد شریک سرننوشت خودشان میشوند ومعاملات اقتصصادی را میتوانند جدا انجام دهند یا باهم شریک باشند میتواننند با همکار هنرمند مرد به راحتی برخورد کنند شبها وروزها به کارش ادامه ددهد میتوانم چندتا ندیمه با ددرخواست ایشان دداشته باشیم وهررجه که دوسته باشند میتوانیم انجا ساکن باشیم تفاوت سنی زیادی هم ندارم
گه خوردی
خداییش تواناییت بالا هستش حالا ضرورتیم نداشت بگی اینو دارم اونو ندارم
چرا پول ابداعی آن هنرمند ناشناس را نمیدهند گفته بود تعداد تمبر پاکت نامه چند تا است خیلی مرد باشم با قلاب جان ان خردسال را بخرم خیلی مردین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ولی یادت نرود……………..
ما ملخ خورها تاحالا میگو ندیدیم که ملخ بخوریم عین اصفهونیها برف ندیدیم که خسیسیم. مرسا.معلوم نیست
چرا.چرا خانم زارعی. چرا از جونت میخواهی بگذری
در فیلم با گرگها میرقصد
دیگرامیدی برای فردا ندارم.
راز تدبیر من را از زبان خودم با گویش فیلم مولانا.
زیر درخت اعتبار تمام شده است
مولانا با عکس دی کاپریو. آمریکای بود مولانا ایواللله.
با ۴۳ سال سن هنوز گفته نباید زود ازدواج کرد و باید بیشتر فکر کرد برای ی عمر زندگی و عجله نکرد من با ۳۲ سال احساس میکنم پیر شدم و چند سال دیگه بیشتر زنده نیستم اونوقت این میگه اینجوری نمیدونم دیگه کدوم عمر رو میگه اگه شما فهمیدید به منم بگید اخه یکی نیست بهش بگه تو ۴۲ سال بایستی نوه داشته باشی نه هنوز فکر کبس مناسب باشی راستی ب خدا میگم یکی برات بسازه تا باش ازدواج کنی
آقا این دختر است
دختر یزدی
دختر پاک نیت .
تو عاشقانه بود
واقعا تصادف کرد .
بازی خاوم همتی رو خیلی دوستدارم، سریال خانه بدوش عالی بود
سلام اصلا بهش نمید سنش حدود ۴۰خورده ای باشه
ازدواج طلم به ایندگان هست بهتر است تنها باشی با دیگران و.از حودت نسلی برجا نزاری که اسبر خرافات حاکمان دوراتها شود ما چه گلی سربچه ها یمان زدیم که این خانم با ازدواج وبچه دار شدنش بزنذ عاقبت مشتی خاک میشویم وصف عشق بهتر از خود عشق است قربون اتا که هنوز تمی خواهد با مردی دربیافتد که عاقبت ندارد بابا ومامان ودیگران گواه ماجرا هستند