بهرام گودرزی (خواننده و آهنگساز) الان کجاست +عکس
بهرام گودرزی متولد ۵ فروردین ۱۳۲۲ در تهران است. بیشتر اعضای خانواده او از صدایی خوش بهره داشتند به همین سبب از دوران کودکی به آواز و موسیقی ایرانی تمایل پیدا کرد. از جمله استادان او میتوان به «محمود کریمی»، «ادیب خوانساری»، «اسماعیل مهرتاش» و «حسین قوامی» اشاره نمود.
وی پیش از انقلاب سال ۵۷ ایران حدود ۲۰۰ آواز و ترانه و ۴ آلبوم موسیقی (نوار کاست) ضبط و اجرا کردهاست. همچنین پس از انقلاب بیش از ۵۰ تصنیف و ترانه و ۲ آلبوم موسیقی از او منتشر شدهاست. بهرام گودرزی با هنرمندانی همچون: حسین یوسفزمانی، حسن یوسفزمانی، محمدعلی کیانی نژاد، احمدعلی راغب، حسین بهروزی نیا، مهرداد دلنوازی، احمدرضا محسنی، علی اکبرپور و … همکاری داشتهاست.
خلاصه گفتگو با بهرام گودرزی
* نسل دهه پنجاه و دههی شصتیها با صدای شما آشنا هستند و در واقع ما با شما بزرگ شدیم. آن روزها شما را زیاد در تلویزیون میدیدیم و صدای شما را میشنیدیم. اما الان سالهاست که دیگر در تلویزیون حضور پررنگی ندارید. از حضور در تلویزیون برایمان بگویید.
زمانی که میخواستم وارد تلویزیون شوم، کنکوری بین خوانندگان برگزار شد که حدود ۳۵۰۰ نفر شرکت کرده بودند. در سال ۱۳۴۶ بود. آن زمان تلویزیون میخواست خوانندگان مستقل از رادیو داشته باشد. از میان شرکت کنندگان ۲۶ نفر انتخاب شدند که من هم در میان آنها بودم. یک سال به سرپرستی مرتضی حنانه کلاسهایی برایمان گذاشتند. قبل از آن هم من آواز کار کرده بودم. در میان این ۲۶ نفر من نفر اول شدم و در آن زمان صدای رسایی داشتم. با اینکه مردان باید تنور بخوانند اما من سوپرانو هم میخواندم.
در سال ۱۳۴۷ من به همراه خانم سیما مافیها انتخاب شدیم تا اجرایی مشترک داشته باشیم. این اولین برنامهای بود که تلویزیون میخواست با خوانندگان خودش اجرا کند.
ارکستری که آن زمان در تلویزیون فعالیت میکرد نوازندگان بزرگی را در خود داشت که از جملهی آنها میتوان به فرهنگ شریف، حسن ناهید، محمد موسوی، احمد عبادی و جلیل شهناز اشاره کرد. سرپرست این ارکستر هم مرتضی حنانه بود.
در نخستین اجرایمان من آوازها را خواندم و خانم سیما مافیها تصنیفها را خواند. برنامهی ما ۴۵ دقیقه بود. نوارهای آن زمان قابلیت مونتاژ نداشت و در طول برنامه اگر نوازنده یا خواننده اشتباهی در اجرا میکرد، باید بر میگشتند و از اول اجرا را تکرار میکردند.
یادم هست که اولین بار که اجرا داشتیم، تنها یک بار برنامه را خواندیم و کسی هم اشتباهی نکرد. رئیس تلویزیون در آن زمان، برای پاداشت این مسئله نفری ۱۰۰۰ تومان به ما پاداشت داد.
به هر حال اولین سال آغاز فعالیتم در تلویزیون سال ۱۳۴۷ بود.
* به نظرتان کدام حالتش بهتر بود؛ اینکه هر کدام خوانندگان مستقل داشته باشند یا اینکه خوانندگان رادیو و تلویزیون در هم ادغام شوند.
آقای قطبی معقتد بود که تلویزیون باید چهرههای جدید و متفاوت داشته باشد و خوانندگانش باید برای مردم تازگی داشته باشند. ولی بعدا دید که لازم است استادان موسیقی هم به تلویزیون بیایند و در آنجا اجرا داشته باشند، چرا که مردم دوست داشتند چهره و صدای این استادان را در تلویزیون هم ببینند و بشنوند.
* همان توانایی در خواندن را امروز هم دارید؟
به هر حال بالا رفتن سن بر آدمی تاثیر میگذارد. من اگر روزی نتوانم بخوانم در واقع مُردهام. در عین حال تا زمانی میخوانم که بتوانم درست بخوانم. وقتی آدم پا به سن میگذارد، تواناییاش از هر جهت کاسته میشود.
آوازی در شور و دشتی خواندهام که در سالهای ۱۳۵۴ یا ۱۳۵۵ اجرا شده است. وقتی آقای حنانه این آواز را شنید، به من گفت این صدا را چطور درآوردهای؟ به من میگفت که نمیدانی از کجا تا کجا خواندهای.
بعدها در تلویزیون تصنیفی در سهگاه خواندم که آهنگسازش عباس زندی بود. او برای من «سهگاهِ دو» نوشته بود که برای صدای چپکوک خانمهاست. معمولا خوانندگان وقتی در اوج آواز میخوانند کلامشان مفهوم نیست. اما من به پشتوانه کلاسهای فن بیانِ استاد فریدون مشیری میتوانستم در اوج هم کلام را شفاف ادا کنم.
من اصول شعر را هم از استاد مشیری یاد گرفتم.
از میان نوازندگان و آهنگسازانی که با آنها کار کردهاید، کدام یک تواناییهای خاصی داشتهاند.
مجتبی میرزاده موزیسین عجیبی بود. شهریار فریوسفی هم نوازندهی بسیار قدرتمندی بود. فریوسفی هرگز یک آهنگ را دوبار در استودیو نمیزد. یک بار برای ضبط میرفت و همان یک بار هم بهترین اجرا را داشت.
یادم هست که روزی آهنگی داشتم و میخواستم به آقای میرزاده بدهم تا نُتش را بنویسد. وقتی موضوع را با او در میان گذاشتم، گفت آهنگ را با دهان اجرا کن. بلافاصله قلم را برداشت و هرچه که من میگفتم را نُت میکرد. بلافاصه بعد از نوشتن آهنگ، سازش را برداشت و آهنگ را اجرا کرد. این برای من باور کردنی نبود.
اگر بخواهید از میان خوانندگان امروز یک نفر را نام ببرید، آن یک نفر کیست.
سالار عقیلی را دوست دارم. هنرمند با شخصیت و با اخلاقی است و آنچه من در یک هنرمند جستجو میکنم، در او هست.
آقای قربانی هم هنرمند خوبی است.
از میان خوانندگان هم نسل خودتان صدای کدمشان را گوش میکنید.
در میان همدورههایم، من، مرتضی جوهری و هوشمند عقیلی آواز خوان بودیم. بقیه خیلی آواز نمیخواندند و بیشتر تصنیفخوان بودند. آقای محمد منتشری هم بود که صدای خوبی دارد و هنوز هم آواز میخواند. استاد شجریان بودند که الان در بستر بیماری هستند و برایشان آرزوی سلامت میکنم.
از نسلهای پیش از ما هم آواز گلپایگانی را دوست دارم. ایشان در آواز نوآوری آورد. آوازها را از جایی شروع میکرد که کسی فکرش را هم نمیکرد.
او آواز را از درآمد شروع نمیکرد و گوشهها را به ترتیبی که در دستگاهها هست، نمیخواند. هر آواز را از جایی شروع میکرد که جذابیت و زیبایی آواز را صدچندان میکرد.
چه شد که در دو دههی اخیر حضورتان در تلویزیون کمرنگ شد و دیگر اجرایی در این رسانه نداشتند.
تا سالهای ۱۳۷۰ اوضاع موسیقی در صداوسیما خوب بود. اما پس از آن موسیقی پسرفت کرد. من کارهای زیادی برای ائمه اطهار خواندهام. اما باز هم از من میخواهند که کارهای مناسبتی بخوانم. در حالی که من کارم را در این زمینه انجام دادهام و بهتر است که فضاهای دیگری را بخوانم.
در سالهای گذشته توجهی به من و همنسلهای من نشده است. ما هم خودمان را کنار کشیدیم.
تسنیم: الان فعالیت هنری دارید.
گاهی اجراهای اُرگانی دارم. شاگردانم را هم دارم.
آخرین آلبومی که منتشر کردید چه زمانی بود.
سال ۱۳۶۶ بود که «درد عشق» با آهنگسازی احمدعلی راغب را منتشر کردیم. این اثر را «سروش» منتشر کرد.
آثار دیگری که دارید کدام است.
آلبومهایی با آهنگسازی استاد خرم و محمد میرزمانی بود که آنها را هم اوایل دهه شصت منتشر کردیم. آخرین کارم در تلویزیون هم اثری بود با نام «منو از یاد نبر» که حدود چهار سال پیش آن را ضبط کردیم.
آخرین کنسرتی که داشتید کی بود.
سال ۱۳۶۵ بود. با آقای تاجبخش و آقای ابراهیمی کنسرتی داشتیم.
دهه شصتیها شما را با آهنگهای انقلابی به یاد میآورند که در زمان دفاع مقدس خواندید و آنها را بارها و بارها در تلویزیون اجرا کردید.
روزی که هفت بمب به تهران خورد، در پارک ملت داشتیم ضبط میکردیم. همه فرار میکردند اما ما مشغول کار بودیم. در آن دوران ما هم با تولید آثار حماسی در پیِ کمک به میهن بودیم.
مهمترین قطعهی حماسی که خواندید کدام است.
قطعهی «بلند آسمان» بود. «بلند آسمان جایگاه من است / دل پاک حق جان پناه من است». قطعهای دیگر بود که اوایل انقلاب با هزینه خودم و به شوق انقلاب آن را خواندم.
اما اکنون بهرام گودرزی کجاست؟
میان غفلت مسئولان تلویزیون که تمام تمرکزشان بر جذب سلبریتیهاست و بیش از هر چیزی موسیقی پاپ را در تلویزیون تبلیغ و ترویج میدهند؛ بهرام گودرزی که یکی از خوانندگان مهم موسیقی ایران است، هماکنون در رستورانها مشغول اجرای برنامه است. رفتن کسانی مانند بهرام گودرزی بهسمت اجراهای رستورانی، فاجعهای برای فرهنگ و هنر بهشمار میآید. گودرزی تخصصش آواز ایرانی است. اما در همان هنگامی که گودرزی در رستورانها میخواند، بیشک مسئولان تلویزیون در اینستاگرام بهدنبالِ یافتنِ سلبریتیهای تازه هستند.
ساتین
با عرض سلام خدمت استاد عزیز واقعا جای تاسف دارد که استادانی مانند گودرزی ها به دست فراموشی سپرده شود