بیوگرافی عظیم شفیع نژاد، سرمایه دار معروف یاسوجی +عکس
عظیم شفیعنژاد، سرمایهگذاری است که همه در شهر یاسوج او را میشناسند و اکنون در مجتمع تجاری فرهنگی سینما دنا در قلب شهر سرمایهگذاری کرده و کارخانه بتن آماده است و به زودی شروع به کار میکند؛ کارخانه شن و ماسهاش نیز بیش از یک دهه است که فعال است.
شفیعنژاد، در استانهای همسایه، نیز سرمایهگذاری کرده است.
زندگینامه عظیم شفیعی نژاد از زبان خودش
عظیم شفیعی نژاد: سال ۵۷ کلاس اول راهنمایی بودم، از همان اوایل فکرم باز بود ، رادیویی در منزل پدرم جهت اعلام وقت اذان بود، رادیو را همراه خود به مدرسه می بردم، مدرسه ها آن زمان دو شیفت بودند و همیشه ساعت دو با ترس و لرز اخبار و وضعیت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور را رصد می کردم و همیشه ترس داشتم که معلم متوجه عمل من شود.
حتی مرا از مدرسه بیرون انداختند بخاطر این که با اطلاع از اخبار انقلاب و گزارش آن به همکلاسی ها آنها را بسمت انقلاب تشویق می کردم.
از من تعهد گرفتند که این کار را تکرار نکنم ولی در خارج از مدرسه بچه ها را از وضعیت انقلاب با خبر می کردم و آنها را در جریان صحبت های حضرت امام (ره) قرار می دادم که نهایتا مدیران مدرسه پی بردند و مرا از مدرسه اخراج کردند.
پس از اخراج از مدرسه به همراه پدرم به کشاورزی روی آوردم و چون فرزند اول بودم توقع از من بسیار بود.
کلام عظیم شفیعی را قطع می کنیم و از ایشان پرسیدم واقعا گنج پیدا کردید؟
عظیم شفیعی نژاد در حالی که خنده بر لب داشت گفت: گنج ، عقل و خواست خدا و پشتکار و توانمندی است که همیشه احساس می کردم هیچ مانعی نمی تواند جلوی پیشرفتم را بگیرد و همیشه نگاهم به آسمان و بازوان خودم بود.
ابتدا در بخش کشاورزی و همزمان در سن بلوغ خرید و فروش ملک انجام می دادم و حتی متاهل که بودم به تیپ ۴۸ فتح در اهواز به عنوان بسیجی فعالیت داشتم و در این ایام مرخصی می گرفتم و در بخش دامداری و کشاورزی و خرید و فروش در اوایل جنگ اهتمام داشتم.
در سال های ۶۲ تا ۶۵ در اوج معامله بودم، سال ۶۳ کارگری هم می کردم روزی ۱۷۰ تومان، با مقداری پس انداز خودم و مبلغی هم از تعاونی دام وام گرفتم و با ۱۰ هزار تومان موتور خریدم و آن را ۲۳ هزار تومان فروختم.
و در معامله و کشاورزی زبانزد شده بودم و در این مسیر فعالیت های خود را ادامه دادم و همزمان که در جنگ حق علیه باطل شرکت داشتم هر وقت مرخصی پیش می آمد به کار معامله و کشاورزی می پرداختم
سال ۷۷-۷۸ تاکسی داشتم و تاکسی را با ۴۴۰۰ متر زمین معاضه کردم و مجددا همان زمین را ۳۳ میلیون فروختم.در شرف آباد اکثر زمین ها را اجاره می کردم و به کشاورزی مشغول بودم، از فصل شروع کشاورزی تا برداشت محصول فقط روزانه ۵ ساعت به خانه می آمدم و در کنار کشاورزی دامداری هم می کردم.
در سال های ۷۸ تا ۸۱ در کار خرید و فروش زمین ورود کردم سعی من در معامله این بود که رضایت خلق و خدا را در نظر بگیرم.
سال ۸۰، ۱۷ هزار متر زمین را به قیمت متری ۱۹۰۰ تومان خریدم و بعدا با دهها برابر قیمت فروختم.
در یک لحظه اشک در چشمان عظیم شفیعی جمع می شود و می گوید هنوز ترک پاهایم شب ها اذیتم می کند و ادامه میدهد من فقط لطف خدا و فرصت شناسی خودم باعث پیشرفتم شد.
بیش ترین سود در سال ۷۹ تا ۸۱ از ماقبل خرید و فروش زمین نصیبم شد و با فروش ۱۶۰۰۰ متر از ملک پدریم به اداره راه توانستم از نظر نقدینگی تقویت شوم.
دو کمپرسی از نقدینگی گرفتم و همزمان بین ۶۰ تا ۱۱۰میلیون از بانک کشاورزی تسهیلات دریافت کردم و در خرید ملک و ماشین آلات سرمایه گذاری کردم که ناگهان در سال ۸۳ در استانداری یک لودر مزایده گذاشتند و من با ۸۵ میلیون توانستم آن را ببرم، ولی با لابی گری کس دیگری را برنده اعلام کردند، به دادگاه شکایت بردم و در نهایت با وساطت و به طور توافقی آن را ۱۰۰ میلیون به من دادند.
در نیمه اول سال ۸۳ دارای ۲ کمپرسی، یک لودر، یک دستگاه مینی بوس، تراکتور و دامداری بودم که کمتر کسی در اطراف من آن موقع این مقدار ثروت داشت.
گنج زندگی عظیم شفیعی
روزی با خانواده قصد تفریح داشتم که یک بعد از ظهر به سمت دامداری در دریلا رفتیم، در میانه راه بابا میدان خسته شدیم و در گوشه ای زیر یک تابلو توقف کردم، یک برگ مزایده در تابلو نصب شده بود که یک واحد کارخانه شن و ماسه در یاسوج متعلق به شرکت پارس گرما واگذار می شود و این اتفاق لطف خدا و گنج زندگی من بود.
سفر را متوقف کردم و مسیر را برگشتم و فردای آن روز در مزایده شرکت کردم و برنده هم شدم.
بخاطر رقابت های فامیلی برق کارخانه را اداره برق آن موقع قطع کرد و مشکلاتی برایم ایجاد کردند و در نهایت کاری کردند که من تن به فروش بدهم، کارخانه را فروختم اما در موعد مقرر پولم را ندادند و در نهایت مجبور شدم شکایت کنم و دادگاه نیز حق را به من داد و حکم به ابطال معامله داد و من همه این ها را خواست خدا می دانم.
کارخانه را سال ۸۵ تحویل گرفتم و آن را تعمیر و توسعه دادم.
با کمک خدا و حمایت فرماندار وقت آقای فدایی کارخانه را راه انداختم، آن موقع جاده بابا میدان به یاسوج نیاز به مصالح داشت و مردم نیز به خاطر گسترش فعالیت های عمرانی نیاز زیادی به ماسه داشتند.
با تلاش تمام و بدون وقفه کار را آغاز کردم و در سه شیفت در کارخانه فعالیت می کردیم، در عین حال با تثبیت قیمت سعی کردم ارزش افزوده را از مردم نگیرم و حتی اقساط هم کار کردم تا مشکل مردم حل شود.
درآمدم را صرف توسعه کارخانه و خرید ماشین آلات سنگین و سبک جهت استفاده در کارخانه کردم.
ضمن آنکه ماه یک شبه پیدا نشود، شب ۱۴ و روز روشن می شود و این تبلیغاتی که هست فقط بر اثر حسادت است،
شایعه کردند که شفیعی نژاد گنج پیدا کرده و باور کنید دهها نفر آن موقع به من زنگ می زدند از اطراف استان که ما گنج پیدا کرده ایم و می خواهیم به شما بفروشیم یا شما برایمان بفروش، در حالی که چنین چیزی اصلا صحت ندارد و من با تلاش و زحمت به اینجا رسیده ام.
من همه اینها را به انقلاب مدیونم که زمینه ای فراهم آورده تا عظیم شفیع نژاد بتواند مزد تلاشش را بگیرد، اما برخی افراد از روی غرض و حسادت ذهن مردم را خراب میکنند.
گفتگو با عظیم شفیع نژاد در سال ۱۳۹۱
شفیعنژاد نقش خداوند و خانواده را در به وجود آمدن یک موفقیت غیر قابل انکار دانست و گفت: با توکل به خداوند و پشتیبانیها و همراهیهای خانواده و همسرم در کنار همکاری مسئولان توانستم در گوشهای از این استان زرخیز کارخانهای را راه بیندازم که امروز نقش مهمی در تامین مصالح ساختمانی این استان ایفا میکند.
وی که کارخانه خود را تولید شن و ماسه نام برد، ادامه داد: در این کارخانه در حال حاضر ۶۰۰ نفر به صورت مستقیم مشغول به کار هستند ضمن اینکه افراد زیادی نیز به صورت غیر مستقیم با این کارخانه سر و کار دارند.
مسئول کارخانه شن و ماسه یاسوج عنوان کرد: برای راهاندازی این کارخانه با حجم تولید بالا و اشتغالزایی ۶۰۰ نفر هیچ تسهیلاتی دریافت نکردم و همه هزینههای این کارخانه از سرمایههای خود و خانوادهام تامین شده است.
شفیعنژاد سرمایه اولیه این کارخانه را ۱.۵ میلیارد تومان خواند و تصریح کرد: این کارخانه شن و ماسه بخش زیادی از نیاز این استان را در مصالح ساختمانی پاسخ میدهد.
این کارآفرین موفق در استان کهگیلویه و بویراحمد، همسر خود را بال پروازش توصیف کرد و تاکید کرد: شاید اگر حمایتها و دلگرمیهای همسر و خانوادهام نبود هرگز به این آرزوی خود نمیرسیدم.
شفیعنژاد با اشاره به وجود مشکلات در راه هر کاری عنوان کرد: به اتفاق همسرم که او مدیرعامل کارخانه نیز هست تلاش کردیم تا سختیها و شکستها را به تجربه تبدیل کنیم تا در کاری که شروع کردیم موفق باشیم.
عظیم شفیعنژاد به همراه همسرش افسانه سیاوشپور در هفتمین جشنواره کارآفرینان برتر به عنوان یک زوج موفق کارآفرین مورد تجلیل استاندار و مسئولان اقتصادی کهگیلویه و بویراحمد قرار گرفتند.
منبع : بویر نیوز