علیرضا بختیاری مالک شرکت دنیای اقتصاد تابان (روزنامه دنیای اقتصاد)
علیرضا بختیاری Alireza Bakhtiari در حال حاضر بهعنوان مدیر عامل شرکت رسانهای دنیای اقتصاد تابان فعالیت میکند. وی از طریق این شرکت هلدینگ، مالکیت روزنامه دنیای اقتصاد، هفتهنامه تجارت فردا، روزنامه انگلیسیزبان فایننشیال تریبون و سایت خبری اقتصادنیوز را در اختیار دارد.
بختیاری فعالیت در حوزه روزنامهنگاری و رسانه را از سال ۱۳۶۹ آغاز کرد، در سال ۱۳۷۰ وارد وزارت صنایع و معادن شد، سپس در اواسط دهه ۱۳۷۰ فعالیت رسانهای خود را بعنوان مدیر مسئول ماهنامه فولاد که متعلق به ذوب آهن اصفهان بود از سر گرفت. وی در سال ۱۳۸۱ روزنامه دنیای اقتصاد را تأسیس نمود و هماکنون در جایگاه مدیر مسئول نشریات زیرمجموعه شرکت دنیای اقتصاد تابان، بطور مستقیم بر هر یک از آنها مدیریت میکند. وجه اشتراک نشریاتی که بختیاری مدیریت آنها را در اختیار دارد، تمرکز بر موضوع اقتصاد میباشد.
برای اینکه مخاطب متوجه باشد که این گفتوگو حول چه مجموعهای است، لطف میکنید سازمانهای اقماری مجموعه دنیای اقتصاد را مرور کنید؟
گروه رسانهای دنیای اقتصاد شامل دو روزنامه اقتصادی به زبان فارسی و انگلیسی است. روزنامه دنیای اقتصاد که به صورت تخصصی و به زبان فارسی منتشر میشود و روزنامه فاینشنالتریبون که به زبان انگلیسی و با محوریت مباحث اقتصادی فعالیت میکند. سایت اقتصاد نیوز با هدف پوشش اخبار اقتصادی و ارائه گزارشها و اطلاعات مستند در فضای دیجتالی فعال است، سایت دنیای بورس که به صورت تخصصی به تحلیل وضعیت بازار سرمایه میپردازد. در کنار بخش رسانهای انتشارات دنیای اقتصاد، مرکز آموزش دنیای اقتصاد و واحد همایشها نیز فعالیت دارند که همراستا با ماموریت اصلی دنیای اقتصاد که بسط و ترویج دانش اقتصادی است، وظائفی را بر عهده گرفتهاند.
درباره سرمایه شکلگیری این مجموعه به کرات صحبت شده است. با این حال شرح مختصری از ایجاد سرمایه اولیه و سپس تامین سرمایه فعلی، به شفاف شدن چگونگی کسبوکار رسانهای کمک میکند.
سرمایه اولیه گروه رسانهای دنیای اقتصاد از محل منزل شخصی من تامین شد. ابتدا روزنامه راهاندازی شد و اندکاندک با گسترش ضریب نفوذ روزنامه فعالیت در حوزه دیجتالی و زمینههای دیگر همانند هفتهنامه و روزنامه انگلیسی توسعه پیدا کرد. در واقع گروه رسانهای دنیای اقتصاد به تمام معنی بخش خصوصی واقعی است که به هیچ جریان اقتصادی و سیاسی وابسته نیست. عمده سرمایه و درآمدهای فعلی هم از محل فروش روزنامه و درآمدهای تبلیغاتی تامین میشود. کمکهای دولتی هم که در قالب یارانهها و حمایتهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای مطبوعات در نظر گرفته شده با توجه به گستردگی فعالیت دنیای اقتصاد سهم بسیار اندکی از هزینهها را پوشش میدهد.
اینکه سرمایه صرفا از محل درآمدهای مربوط به چرخه رسانهای است و سرمایه از خارج این چرخه (غیر از همان کمک ارشاد) وارد مجموعه نمیشود؛ نشان میدهد رسانهداری حتی در کشوری مثل ایران با تمام محدودیتها و محرومیتهای رسانهها، باز هم میتواند قائم به خودش باشد.
بله. دنیای اقتصاد تمام تلاش خود را معطوف بر این کرده که بر درآمدهای درونی متکی باشد و اتفاقا ما امیدواریم دولت با کنار گذاشتن حمایتهای مالی فضای کسب وکار مطبوعاتی را مساعد کند تا روزنامه در یک محیط رقابتی فعالیت داشته باشند.
این تاکید برای چیست؟ تامین سرمایه از خارج مجموعه چه چالشها و آسیبهایی را برای شما به دنبال دارد؟
تامین سرمایه از خارج یا متکی به حمایتهای دولتی است که موجب میشود توزیع رانت صورت گیرد یا از طریق فعالیتهای جانبی است که ریسک تضاد منافع را دارد. روزنامهنگاری در تمامی دنیا همراه با مسئولیتی اجتماعی است. از این رو مدیران مطبوعاتی باید موازین اخلاقی و حرفهای را رعایت کنند. به همین دلیل ما از سرمایهگذاری در حوزه بیرونی به دلیل تضاد منافعی که ممکن است به دنبال داشته باشد، دوری میکنیم. برای مثال من و مدیران اثرگذار در حوزه محتوا از ورود به بازار سرمایه و خرید فروش سهام پرهیز میکنیم. زیرا ممکن است این دادوستدها در جهتگیری ها و محتوای تولید شده اثر بگذارد. ما حتی در حوزه حفاظت از قدرت خرید خود اقدام به تبدیل داراییها نکردهایم. هیچگاه حتی با هدف پوشش داراییها از تورم اقدام به خرید دلار یا سکه نکردهایم.
در هلدینگ بزرگ دنیای اقتصاد تابان، جای خالی یک شاخه آموزشی دیده میشود که کار تربیت نیرو را به صورت مستمر انجام دهد و این نیرو را وارد چرخه رسانهداری کند. شما به عنوان یک کارآفرین در حوزه کسبوکار رسانهای جای خالی یک فرصت/موسسه که این تجربه را منتقل کند، احساس نمیکنید؟ معمولا موسسات کارآفرینی در نسل اول و نهایتا نسل دوم سرپا هستند، اما از نسل سوم به بعد چون فرصتی نبوده که تجربیات نسلهای موسس، مدون و منتقل شود و هر آموزشی به صورت شفاهی اتفاق افتاده است؛ چالشها خود را نشان میدهند. هیچگاه به انتقال آموزشهای کارآفرینانه جهت تربیت نیروی موثر برای آینده مجموعه فکر کردهاید؟
این خلا نه تنها در این حوزه، در سایر حوزهها نیز وجود دارد. علت عمده هم برمیگردد به نوع آموزشی که در دانشگاهه وجود دارد. نهتنها در این حوزه و در رشتههای علوم انسانی که حتی در رشتههای فنی نیز مسیر بازار، کسبوکار، فعالیتهای کاری و کارآفرینی با مسیر دانشگاه کاملا متفاوت است. و این ایراد اساسی است به دانشگاههای ما و از طرف دیگر به فضای کار ما که نیرویی مطابق با نیاز بازار تربیت نمیشود. مثلا توانایی عملی دانشآموخته روزنامهنگاری بالا نیست یا حتی بسیاری از مهندسان فارغ التحصیل شده تسلط لازم بر حوزه کاری خود را ندارد. این خلا، به آموزههای دانشگاه برمیگردد.
در کشورهای توسعهیافته تربیت نیرو به گونهای است که بتواند پس از دانشگاه کار کند. کار و درس با هم عجین هست و درس خواندن هم برای مدرک نیست. استعدادیابی صورت میگیرد و آدمها در همان جایی وارد میشوند که بتوانند در آن کار کنند. و آموزش به گونهای فرد را بار میآورد که بتوانند در آن حیطه موفق باشند. ما این خلا را داریم.
شاید بتوان این خلا را با دورههای متفرقه و غیره برطرف کرد؛ اما این بخشی از کار را تامین میکند. راه اساسی بازنگری در نوع آموزش رسمی است. کشور در شرایطی قرار بگیرد که هر کسی براساس استعداد وارد حیطههای مختلف دانش شود.
سوال من تا این حد کلی نبود. چون خلا آموزش عالی رسمی اکنون توسط موسسات، پژوهشگاهها و دورههای آزاد میتواند پر شود. کمااینکه در روزنامهنگاری هم دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها البته نه به قوت سابق اما با کمی تسامح سعی در پر کردن این خلا دارد. سوال من به وجه محتوایی رسانه معطوف نبود و درخصوص وجه غیرمحتوایی و سرپا نگه داشتن صنعتی بود که اکنون شکل گرفته و تبدیل به بزرگترین رسانه بخش خصوصی کشور شده است. قطعا این صنعت با چالشهایی مواجه بوده و از برنامهریزی و روندهای حل مسئله و روشهای گذر از بحران برخوردار است که معمولا جایی گفته و شنیده نمیشود و در نسل اول و دوم موسسات رسانهای آنقدر میماند که بعد از آنها غالبا رسانهها از چرخه اثربخشی یا درآمدزایی خارج و تعطیل میشوند.
به عنوان یک دانشآموخته مدیریت رسانه به یک نکته قابل تامل باید اشاره کنم. مشاهدات من حکایت از آن دارد کسی که از این رشته فارغالتحصیل شود از آن استفاده مطلوبی نمیکند. چرا؟ چون دانشگاهها کارکرد واقعی خود را ندارند، نیاز به چنین موسساتی احساس میشود و باید تجارب کارآفرینان در حوزههای مختلف گردآوری، مستندسازی و ترویج شود؛ و در قالب دورههای آموزشی، کلاس، گفتوگو، مناظره ارائه شود.
درباره میزان اشتغال ایجاد شده از طریق این موسسه هم توضیحاتی میدهید؟
بخشی از اشتغال مربوط به بیمهشدههای رسمی و بخشی هم بیمه ما نیستند، اما به صورت آزاد با ما کار میکنند. قریب چهارصد نفر مستقیم مشغول هستند؛ اما اشتغال غیرمستقیم برای چاپخانه، شبکه توزیع و حملونقل، کیوسکها و فروش، آژانسهای تبلیغات و آگهی خیلی بیش از اینهاست. در چرخش سرمایه در این حوزه مثل سایر حوزهها، صنایع بالادستی و پاییندستی بسیاری وجود دارد.
از آنجایی که دنیای اقتصاد تابان مستقیم با دو رشته علوم انسانی در ارتباط است: اقتصاد و رسانه؛ مایلم بدانم چه میزان از این اشتغال به این دو رشته مربوط است؟
اینجا را بدون اقتصادخواندهها نمیتوان اداره کرد. یک بخشی از نیروهای تحریریه اقتصادخوانده هستند. ترجیح ما هم این است که در بخشهای تحلیلی و پژوهشی اولویت جذب نیروهای اقتصادخوانده باشند. چون روزنامهنگاری اکتسابی است و می توان این مهارت را به مرور منتقل کرد، ولی آموزش اقتصاد زمانبر است و نمیتوان ظرف مدت کوتاهی آن را کسانی که اقتصاد نخواندهاند، منتقل کرد. البته در برخی حوزههای خبری هم همکاران عمدتا روزنامهنگاران باسابقه هستند که عموما در دنیای اقتصاد صاحب تجربه شدهاند و بین روزنامهنگاری و دانش اقتصادی پیونده ایجاد کردهاند. ما هر دو گروه را اینجا داریم. عمده همکاران ما در دنیای اقتصاد علوم انسانی خوانده هستند. حتی آن بخشی از همکاران که در دانشگاههای شریف، امیرکبیر، تهران و.. در دوره کارشناسی فنی خواندهاند، در دوره کارشناسیارشد اقتصاد خواندهاند. در واقع تعداد کسانی که صرفا دارای تحصیلات فنی هستند، اندک است و دیگر همکاران در رشته علوم انسانی و حوزههای اقتصادی و سیاسی تحصیل کردهاند.
جذب نیروی انسانی به چه صورت اتفاق میافتد؟
جذب نیروی انسانی بر اساس نیاز و توسعه گروه شکل میگیرد. در جذب نیرو هم سابقه تحصیلاتی و هم توان عملی برای انجام کار در نظرگرفته میشود. معمولا نیروها یک دوره آزمایشی را پشت سر میگذارند و در صورت مثبت بودن ارزیابیها به صورت قطعی جذب میشوند. صرفا بر مبنای کاری که از قبل تعریف شده است،
با توجه به اینکه غیر از وجه محتوایی رسانه، یک وجه غیرمحتوایی و صنعتی نیز باید برای مجموعه قائل باشیم؛ تیم تحقیقاتی و مشاورهای دنیای اقتصاد تابان، علوم انسانی خوانده هستند؟
هر دو گروه هستند. بستگی به فرد دارد که کجا و چرا مشاوره یا فکرش لازم میشود.
میخواهم بدانم فرد چه مهارتی دارد که علوم انسانی نخوانده اما مورد وثوق در صنعت روزنامهنگاری است. یعنی بدانم برای موفقیت در رشته روزنامهنگاری نیاز به چه مهارتهایی هست؟ یا دانشگاه چه مهارتهای لازمی را در اختیار دانشآموخته رسانه نمیگذارد؟ یا اصلا از وجه دیگر هم که نگاه کنیم، یک روزنامهنگار برای ورود موثر و تداوم حضور خود در صنعت رسانه نیاز دارد که چه مشاورانی را از چه رشتههایی کنار خود داشته باشد؟ به عبارت دیگر پیوند صنعت رسانه با کدام حوزهها باید قویتر باشد که منجر به تداوم و اثربخشی طولانیمدت شود؟
مدیریت رسانه بستگی دارد که در چه حوزهای وارد شده باشد. ما چون اقتصاد هستیم، به اقتصاد نیاز داریم.
به طور کلی در دنیای اقتصاد تابان، مدیریت با من است و ۱۹ مدیر در زیرمجموعه فعال هستند. مدیریت محتوا (سردبیرها) و مدیریت اجرا (امور مربوط به اداری، پشتیبانی، مالی، منابع انسانی، درآمدها،روابط عمومی و…) را انجام میدهند.
در دنیای اقتصاد دو اصل رعایت میشود؛ تفویض اختیار به مدیران در کنار پاسخگویی و انجام تصمیمگیریها بر اساس مشورت و بررسیهای کارشناسی.
بله همینطور است. اما آیا اگر هر کدام از این افراد نباشند، مثلا مدیر بخش توزیع، باز هم کار مجموعه پیش میرود. درست است؟
بله. در ابتدا تمامی امور اجرایی دنیای اقتصاد اعم از توزیع، چاپ، کاغذ، آگهیها و… از سوی خود من انجام میشد. به مرور و با توسعه سازمان برای امور مدیرانی در نظر گرفته شد. طبیعتا در وضعیت کنونی سازمان برای تصمیمگیری حتما از نظر همکاران و بدنه کارشناسی که در سازمان درست شده است، استفاده میکنم. با کادرسازی و مدیرپروری، تصمیمسازی از همان بدنه کارشناسی اتفاق میافتد.
درباره «راهاندازی» و «تداوم و موفقیت» یک سازمان رسانهای، چه عواملی را موثر میدانید؟ میشود با همین تفکیک دربارهشان توضیح دهید؟
در راهاندازی رسانه، ظرف زمانی خیلی مهم است. شما در چه زمانی میخواهید چه رسانهای را راهاندازی کنید؟ این سوالی است که موسس باید از خودش بپرسد و خلا و نیازی که باید پاسخ دهد را شناسایی و مشخص کند. در حوزه رسانه به طور کلی، اعم از اینکه کاغذی باشد یا سایت و کانال، اهداف و استراتژیها باید مشخص باشد.
الان برخلاف دنیا، سیصد عنوان روزنامه در ایران وجود دارد. اینها کجا هستند؟ مخاطبی دارند؟ اصلا کسی آنها را میشناسند؟ اینها به سوالات اساسی پاسخ نداده، به دنبال مجوز رفتهاند. چه رسانهای برای چه مخاطبی؟ با چه هدفی؟ در چه زمینهای؟ اگر فکر، استراتژی و چارچوب درست باشد، الزامات بعدی خود را نشان میدهد و مشخص خواهد شد.
درباره امکانات مالی هم باید بگویم اگر فکر خوبی وجود داشته باشد، خیلیها حمایت میکنند. هیچ جای دنیا انقدر خبرگزاری وجود ندارد و هیچ جای دنیا هم انقدر کمبازدید نیست. این، نشان میدهد آن چارچوبها درست نیست که خیلیهایش هم اقتصادی است. یعنی اگر نظامات اقصادی کشور درست شود، خیلی از مسائل پیش نمیآید.
این الزام اول هست. ولی بعدش باید جهت را هم مشخص کرد. مثلا در حوزه اقتصاد میخواهم روزنامه راهاندازی کنم. چه خلایی را میخواهم پاسخ بدهم؟ دیدگاهم چیست؟ خطمشیام چیست؟ جهتگیری رسانه باید مشخص باشد.
سایر شروط لازم هم هست: مثل درست کردن سرمایه، قدرت تعامل و..
درباره تداوم و دوام موفقیت، مثل سایر حوزهها باید مدام چشماندازها را چک کنید. هر وقت احساس کردید موفق شدهاید، کارتان تمام است! شما همیشه باید فکر کنید بخش کوچکی از کار را طی کردهاید، تا رسیدن به موفقیت فاصله زیاد است و انتها ندارد. در واقع اهداف در بنگاههای رسانهای شناور است و به هر نقطهای که دست یافتید باید نقطه جدیدی برای خود تعیین کنید.
من درست متوجه شدم؟ شما میخواهید بگویید آن بخش غیرمحتوایی رسانه، کاملا تابع مقتضیات صنعت است؟ یعنی از سازوکار بازار تبعیت میکند؟
بله. یک بخش نرمافزار است که محتواست. آن هم باید درست باشد. اگر بهترین محتوا را داشته باشید اما الزامات بازار و صنعت را نادیده بگیرید، قابل دوام نیست. اما باید بدانیم که اینها در خدمت آن محتواست. چراکه از آن طرف هم اگر در بخش غیرمحتوایی همه چیز داشته باشید، توزیع خوب، چاپ خوب، کاغذ خوب، ولی محتوا خوب نباشد، بخش غیرمحتوایی خوب به کار شما نمیآید. مکمل هم هستند. در رسانه، هیچ کدام بدون دیگری ارزش ندارد.
به عنوان پرسش پایانی چالش خاصی که در کسبوکار رسانه همیشه با آن درگیر بودهاید، چیست؟ به عبارت دیگر در کسبوکار رسانه «مسئله» چیست؟ این را میتوانید تحت عنوان یک نکته کارآفرینانه و توصیه برای تازهواردان هم مطرح کنید که فردی که میخواهد وارد این حیطه شود، همواره با چه مسئلهای روبهروست؟
شرایط کشور ما، شرایط خاصی است. دغدغه من همواره این است که نگاه سیاستگذار به رسانه، نگاه به عنوان صنعت نیست. این حوزه را طولانیمدت نمیبیند و به آن نگاه ابزاری دارد. این باعث میشود صنعت رسانه به خصوص در بخش خصوصی نتواند پا بگیرد.
من دنبال این هستم که شرایطی در این حوزه فراهم شود که سرمایهگذاران رغبت به سرمایهگذاری در رسانه داشته باشند. یعنی دوام و بقا داشته باشد که سرمایهگذار بتواند در این حوزه پیشبینی و از پس آن سرمایهگذاری کند.
این دغدغه همیشگی من است که یک بحث مکمل هم دارد: نیروی انسانی خوشفکر توانمند توی کشور در حوزه رسانه کم داریم. نه اینکه استعداد نیست، کمتر تربیت کردهایم. من تمرکزم روی رسانههای اقتصادی است. ولی در همه حوزهها کمابیش وضعیت همین است.
این دو دغدغه مکمل هم هستند و در ارتباط با هم حل میشوند. چراکه وقتی صنعت شکل نگرفته باشد، حقوق خوب داده نمیشود، و کسی که تامین نشده باشد، سراغ کارهای دیگر هم میرود، پس انرژی کمتری میگذارد و نیروی خوب تربیت نمیشود. اینها یک زنجیره متصل به هم است. صنعت شکل نگرفته، پس نیروی انسانی خوب هم کمتر تربیت شده است.
منبع : بردار / گفتوگوکننده: فاطمه مرتضوی
فکر میکنم روزنامه اقتصاد و ایشان یکی از صدها دلیل مشکلات اقتصادی کشور هستند که با سیاستهای رسانهای خود به اقتصاد کشور صدمه میزنند