نگاهی به فیلم درخونگاه؛ ترسیم سیمای چرک از ایرانِ بعد از جنگ و پناه بردن به یک فاحشه
نقد و بررسی و خلاصه داستان فیلم درخونگاه سیاوش اسعدی
این فیلم پارسال فیلمبرداری شد اما به جشنواره نرسید. فیلمنامه را نیما نادری به همراه کارگردان نوشتهاند. پنجمین فیلم جناب منصور سهرابپور در مقام تهیه کننده (که فیلم ششم او حمال طلا / تورج اصلانی، در جشنواره امسال حضور دارد). بعد از حوالی اتوبان (۱۳۸۷) و جیب بر خیابان جنوبی (۱۳۹۰)، درخونگاه سومین ساختۀ سیاوش اسعدی محسوب میشود. او زبان و لحن مخصوص به خود را دارد و فیلمهایش به لحاظ فرم بصری به هم شبیهند. در دو فیلم قبلی او، همسرش نورا هاشمی (دختر مهدی هاشمی و گلاب آدینه) بازی کرده است.
درخونگاه، فیلمی سیاه و تلخ است. هرچند که سعی شده که با دیالوگهای قافیهدار و کلمات قصار، مقداری از این سیاهی کاسته شود. فیلم در سال ۱۳۷۰ در محلۀ درخونگاه تهران شروع میشود. رضا (امین حیایی) از سفر برگشته و متوجه میشود همه چیز با هشت سال قبل که او به ژاپن رفته تغییر کرده است.
فیلم به وضعیت ناامید و فساد حاکم بر خانه و جامعه میپردازد. هرچند که نشانههایی وجود دارند که زبان تمثیلی و نمادین دارد. سال ۱۳۶۹ وقتی که اسرای جنگ تحمیلی به وطن برگشتند، با اوضاع غریبی مواجه شدند. آرمانهایی که آنها برای حفظشان جنگیده بودند توسط دولت در حال نابودی بود. در صحنۀ کلانتری به تصویر رئیس جمهور وقت (هاشمی رفسنجانی) ارجاع داده میشود.
اوضاع غریبی که آزادگان در سال ۱۳۶۹ مشاهده کردند، به نحوی دیگر در فیلم مطرح شده است. رضا از ژاپن برگشته اما برادرش مهدی در جبهه مفقود شده است. حتی در خصوص رضا نیز خانواده فکر میکردند که او در ژاپن مرده است. او سرمایۀ زحمتهایش در غربت را به وطن فرستاده. اما حالا میفهمد که میراث او بر باد رفته و همه آسوده از نیامدن او، در حال خوشگذرانی هستند. زخمهای مکرر تن رضا، نشان از آن دارد که در جایی مانند جبهۀ جنگ در حال مبارزه بوده است. یکی از مواردی که ظن نمادین بودن فیلم را تقویت میکند آن است که سال ۱۳۶۲ کسی برای کارکردن به ژاپن نمیرفت. این مهاجرتهای کاری از سال ۱۳۶۸ رواج یافتند.
در رفتار رضا یک نوع لوطیمنشی هست. و به همین سبب به آن زن بدکاره کمک میکند. به رفیقش امیر (نادر فلاح) سر میزند و خواستهاش را برآورده می کند. او در فراق رضا به تیمارستان افتاده و ما میفهمیم که مشکلی ندارد، و حتی از نگهبان تیمارستان سالمتر است. بازیها مخصوصاً امین حیایی و ژاله صامتی در حد بسیار خوب هستند. ژاله صامتی با اینکه دو سال از حیایی کوچکتر است اما نقش مادر او را به طور باورپذیر و زیبابی بازی کرده است. و البته گریم نیز در این میان مؤثر بوده است.
و نکتۀ آخر اینکه جمشید هاشمپور در فیلم بازی نکرده است. بلکه نادر فلاح جانشین او شده است.
منتقد : مشرق
***
سجاد اسلامیان در یادداشتی بر فیلم «درخونگاه» نوشت: هشت سال است برای خانواده هر نوع بلایی را تحمل کرده است؛ با بدنی تکه پاره به خانه برگشته تا «بهشت زهر» را به بهشتی واقعی تبدیل کند، اما اهالی خانه به او خیانت کردهاند و دیگر خانه محل امن و آرامش نیست؛ بلکه خانه فاحشهای محل آرامش و سکونش میشود؛ این تمام تصویری است که فیلم «درخونگاه» از ایران سال ۷۰ به ما نشان میدهد.
فیلم داستان خانوادهای متلاشی است که اگرچه به نظر میرسد در انتظار دو پسر خانواده هستند، اما در واقع در انتظار آنها نیستند، اما یکی از این دو پسر بعد ۸ سال از ژاپن برمیگردد و دیگری اسیر و مفقود الاثر جنگی است و ما هرگز او را نمیبینیم.
سیاوش اسعدی در این فیلم با ریزهکاری در طراحی صحنه سعی کرده است نشان بدهد که ایران پس از جنگ، خرابهای بیش نیست؛ پر از حس ناامیدی، حس نامردی، درگیری با جریانهای انقلابی و مذهبی و پر از مشکلات اقتصادی که همه اینها را نتیجه جنگ میداند.
تمام نقشها در این فیلم سیاه هستند؛ از مادر و پدر خانواده تا خواهر و داماد و همه آدمهایی که در اطراف قهرمان داستان میگردند و تنها کسانی به نیکی از آنها یاد میشود که یا صم بکم به گوشهای افتادهاند و یا فقط یادی از آنها و اسارت آنها میشود.
اسعدی تنها قهرمان به ظاهر اصلی فیلم با بازی «امین حیایی» را کم و بیش خاکستری ترسیم کرده است که او هم پس از برملا شدن راز اصلی فیلم از کانون خانواده که البته از ابتدا هم خیلی مفهومی نداشت، در انتهای فیلم به خانه یک فاحشه پناه میبرد تا آنجا گرم شود و پس از ۸ سال یک خواب راحت داشته باشد.
فیلم پر است از دیالوگها و نماهای ضدجنگ و ضد المانهای دهه ۶۰ از جمله کمیتههای انقلاب اسلامی، آن هم در سالی که دیگر کمیتهای وجود نداشت (سال ۷۰ ادغام کمیته و شهربانی و… صورت گرفته بود)، جشنهای سالگرد انقلاب اسلامی و پرچمهای ایران که نماهای بسیاری از آن در فیلم با بار معنایی خاصی شکل گرفته است و پر از نماهای کثیف و چرک.
***
نشست خبری فیلم «درخونگاه»
نشست خبری فیلم «درخونگاه» با حضور سیاوش اسعدی (کارگردان)، منصور سهرابپور (تهیهکننده)، امین حیایی، مهراوه شریفینیا، محمود جعفری، نادر فلاح، ژاله صامتی (بازیگران)، تورج اصلانی (مدیر فیلمبرداری)، آرزو حلاجی (طراح گریم)، نیما نادری (نویسنده)، روزبه معین (مشاور پروژه)، علیرضا علویان (طراح و ترکیب صدا) و مجید علی اسلام (طراح صحنه) در دومین روز جشنواره فیلم فجر برگزار شد.
در ابتدای نشست پرسش و پاسخ، اسعدی با اشاره به اینکه از حضورش در جشنواره برای سومین بار خوشحال است گفت: نمایش فیلم برای اهالی رسانه همیشه برایم جذابترین و خوشمزهترین بخش جشنواره بوده است.
او در پاسخ به سوال مجری که پرسید چه شد که «درخونگاه» را ساخت، عنوان کرد: من همیشه نقدی نسبت به چنین سوالاتی دارم. من فیلمساز هستم. باید فیلم بسازم. بد است که دیر به دیر فیلم میسازم. این حرفه من است. بنابراین وقتی فیلمی ساختم، دیگر نباید از من پرسید که چه شد این فیلم را ساختم. مگر اینکه مثلا من سالها فیلم کمدی بسازم و بعد یکدفعه سبک دیگری فیلم بسازم.
اسعدی تاکید کرد: قطعا برای زدن حرفهایی و به خاطر دغدغههای شخصی فیلم میسازم. اما اگر قرار باشد آن را بگویم تبدیل به شعار میشود.
تورج اصلانی درباره همکاریاش با اسعدی گفت: طبیعتا خواندن یک فیلمنامه خوب، امنیت خاطری را برای یک همکاری خوب ایجاد میکند. نکات مثبت بسیار دیگری در این فیلم وجود دارد که در ادامه دربارهاش صحبت خواهیم کرد.
امین حیایی بازیگر این فیلم نیز درباره حضورش در «درخونگاه» بیان کرد: فیلمنامه فیلم را در ابتدا خواندم و برایم بسیار جذاب بود. دیالوگهای بسیار خوبی داشت. اولین باری که با آقای اسعدی درباره فیلمنامه و نقش صحبت کردیم، من عاشقش شدم. احساس کردم نقش متفاوت است. من اغلب طنز کار کردم، اما در اینجا شخصیت جدی بود. من همکاران بسیار خوبی در این فیلم داشتم. امیدوارم باز هم از این نوع فیلمها ساخته شود.
نیما نادری در ادامه نشست پرسش و پاسخ، درباره این فیلم گفت: «درخونگاه» در بخش فیلمنامه مسیر دشواری را طی کرد و ما چندین ماه درگیر نگارش آن بودیم. من و سیاوش برای تبدیل نمایشنامه به فیلمنامه بسیار تلاش کردیم. این اولین تجربه این شکلی من بود و در طی این روند، بسیار پخته شدم. امیدوارم امشب نقدهای خوبی بشنوم که به من نکات بیشتری بیاموزد.
مهراوه شریفینیا هم با اشاره به اینکه چند ماه درگیر بازی در این فیلم بود بیان کرد: به خاطر بازی در این فیلم حضور در چند فیلم را از دست دادم، اما به خاطرش خوشحال هستم. حضور در فیلم «درخونگاه» کلاس درس بزرگی بود.
ژاله صامتی بازیگر دیگر این فیلم در پاسخ به این سوالی درباره نحوه حضورش در فیلم، گفت: شروع یک کار، در ابتدا خواندن فیلمنامهاش و اسم کارگردان و تهیهکننده است. من همیشه معتقد هستم که آدم خوششانسیام. به همین دلیل همیشه کارهای خوبی به من پیشنهاد میشود.
نادر فلاح هم درباره همکاریاش با سیاوش اسعدی عنوان کرد: من زمانی به «درخونگاه» دعوت شدم که تصمیم گرفته بودم نقشهای کوتاه را بازی نکنم. به لطف سیاوش اسعدی من به این فیلم دعوت شدم و متوجه شدم چقدر اشتباه میکردم.
آرزو حلاجی با اشاره به سختگیری و حساس بودن کارگردان گفت: کار با آقای اسعدی سخت است. این فیلم با توجه به شرایط زمانیاش گریمهای خاصی داشت. چهرهپردازی برای این فیلم با ظرافت و حساسیت خوبی بود. اما خوشبختانه نظر و سلیقه من و آقای اسعدی بهم بسیار نزدیک بود.
مجید علی اسلام طراح صحنه درباره «درخونگاه» گفت: آشنایی من با آقای اسعدی به فیلمنامه جذاب دیگری ربط دارد که ساخته نشد. بعد ساخت فیلم «درخونگاه» مطرح شد که آن آشنایی قبلی منجر به همکاریام در این فیلم شد.
نادری، فیلمنامه نویس در پاسخ به سوالی در خصوص نمادگرایی در فیلم گفت:نمادگرایی مفهومی کلی است و نمیتوان به این راحتی در موردش صحبت کرد. ولی آن چیزی که در ذهن شماست، نه اینطور نیست. در فیلم استعاره ها و ایهام هایی حتما وجود دارد اما نه به آن مفهومی که شما در نظر دارید.
ژاله صامتی در مورد تفاوت سنی خودش و شخصیتی که آن را بازی کرده گفت: من کارهای سخت را دوست دارم و از نقش های سخت خوشم می آید. من خواستم جسارت خودم را امتحان کنم و این نقش را بازی کنم. این که سیاوش اسعدی برای این نقش به سراغ من آمد، نشان داد که هوش خوبی پشت ساخت این فیلم است. من از ۲۷ سالگی در نقش مادر بازی کردم و فکر می کنم تا آخر عمرم هم می توانم نقش مادرهایی را بازی کنم که هیچ کدام به هم شبیه نباشند.
اسعدی در مورد انتخاب ژاله صامتی به عنوان نقش مادر رضا گفت:خانم صامتی بازیگر توانمندی است و همیشه دوست داشتم با ایشان کار کنم. خوشحالم که ایشان هم پذیرفتند که در این نقش بازی کنند.
منصور سهراب پور، تهیه کننده در مورد اکران نشدن فیلم در جشنواره پارسال گفت: فیلم ما برای پارسال آماده نبود. من هم احتمال می دادم که فیلم به جشنواره پارسال نرسد اما آن را تحویل دادیم که زودتر دیده شود. همین کار باعث تبلیغات هم برای فیلم شد. من بدون رانت، با سند خانه ام از بانک وام گرفتم و بعد هم ۴۰۰ میلیون بهره بانک را پس دادم. چون کار آماده نبود و امکان قضاوت وجود نداشت، به جشنواره پارسال نرسید.
امین حیایی در مورد شخصیت رضا در این فیلم و داشتن دو شخصیت درونگرا و برونگرا در فیلم گفت: من طی این سالها به تجربه ای رسیدم که نگاه کارگردان و نویسنده به بازیگر بسیار عمیق تر از من به نقش است چون آن ها ماههاست که این نقش را پردازش کرده اند. به خاطر همین ترجیح دادم به تشخیص این دو نفر اعتماد کنم و طبق فیلمنامه پیش بروم. به قدری متن دیالوگ ها درست و دقیق نوشته شده بود که فقط کافی بود من فقط آن متن را حفظ و اجرا کنم. حساسیت کارگردان در نهایت باعث شد تا این شخصیت ساخته شود و مورد پسند واقع شود.
در بخش دیگری از این نشست پرسش و پاسخ، اسعدی در مورد ضد جنگ بودن فیلمش گفت: جنگ قطعا چیز خوبی نیست. ما ضد جنگیم. قهرمان فیلم ۸ سال به ژاپن رفته. این ۸ سال را می توان به جنگ ربط داد یا حتی به ۸ سالگی پسر من. حالا هرکس می تواند این ۸ سال را به چیزی ربط بدهد.
اسعدی ادامه داد: فیلم با یک نمایش و گردش طاووس در قاب تصویر شروع می شود. همانند پرده آخر یک نمایش هم به پایان می رسد. پایان باز فیلم هم مثل آن پایان بازهایی نیست که من با آن مخالفم. بلکه به گونه ای است که ما نمیدانیم در نهایت رضا در فیلم دارد با آن پسر بازی می کند و او را به نحوی تحویل می گیرد یا واقعا سکته کرده و مرده است.
امین حیایی در مورد درخشش در این فیلم و احتمال برنده شدن سیمرغ گفت: فیلم های دیگر و بازی های خوب دیگری هم در جشنواره حضور دارند و در نهایت باید ببینیم نظر مردم و داوران چیست.
کارگردان فیلم درخونگاه هم در خصوص برخی ابهامات فیلم مثل روند آزاد شدن رضا از زندان و یا نقش برادر در فیلم گفت: اگر شما برای دعوا به زندان بروید، بعد از دو سه روز به دادگاه می روید و در نهایت با روبوسی ختم به خیر میشود. ما در این موارد کمی روی هوش مخاطب هم حساب کرده ایم و نخواستیم همه چیز را به تصویر بکشیم.
در ادامه مهراوه شریفی نیا در پاسخ به سوالی در مورد یکدستی نقش خود و بازی اش در این فیلم گفت: همه ما فیلمنامه خوبی در اختیار داشتیم و همچنین یک هدایتگر خوب که راهنمایی های به جایی را انجام می دادند. همچنین بازیگران دیگر که مثل خانواده همراه من بودند. طی این یکی دو ماه مثل یک خانواده کنار هم بودیم و سعی کردیم حس خانواده بودن به فیلم هم منتقل شود. اگر نقشم مورد پسند واقع شده حتما بخاطر زحمت های نویسنده و کارگردان است.
ژاله صامتی در پاسخ به این سوال که برای بازی نقشش چقدر به شخصیت توبا در فیلم «زیر پوست شهر» توجه داشته، گفت: من اصلا این شخصیت را در نظر نداشتم و فکر میکنم شباهت آنها به دلیل مادر و ایرانی بودن است.
اسعدی درباره علت حضور مادربزرگ در فیلمش گفت: همیشه چنین پیرزنهای بامزهای در همه فیلمهایم هست. مادربزرگ به نظرم ستون خانواده است. اینکه دلایلش چه چیزی هست را دوست ندارم بگویم. همیشه از گفتن این دلایل پرهیز میکنم. چون مطمئنم اهالی مطبوعات آنقدر باهوش هستند که خودشان کشف خواهند کرد.
سهرابپور در پاسخ به این سوال که چطور تهیهکننده فیلمهای گیشهای سراغ ساخت چنین فیلمی رفته است گفت: دوستان اگر مروری میکردند متوجه میشدند ۱۰ سال پیش پروانه زرین جشنواره فیلم کودک و نوجوان را کسب کردم. سریال «وفا» و «پروانه» از جمله کارهای معروف من بودند. بنابراین ژانر اجتماعی را دوست دارم. ضمن اینکه افتخار میکنم، فیلمهایی مثل «آیینه بغل من» و «من سالوادور نیستم» که به گیشه سینما کمک میکند، ساختم. چون آنها هم جزوی از علاقه من است.
او ادامه داد: اگر قرار باشد به شکل ترازویی به کارهایم نگاه کنیم، طرف ترازوی کارهای اجتماعی من در تمام سالهای فعالیتم در تلویزیون و سینما سنگینتر است.
سهرابپور افزود: بعد از اینکه کار تمام شد، بخش عمدهای از فیلمبرداری فیلم «درخونگاه» به واسطه اینکه زمان زیادی برایش گذاشته بودیم نزدیک به ۱۵ دقیقه از کار را استفاده نکردیم. این با تدبیر آقای اسعدی بود. من فکر میکنم همه چیز را نمیشود در فیلم جا داد. اگر اینطور باشد دیگر اسمش فیلم نیست و سریال میشود.
اسعدی در پاسخ به این سوال که فیلم چرا اینقدر دیر وارد قصه میشود گفت: در ارتباط با ریتم فیلم اگر نکتهای هست. ریتم کلمهای هست که ما شنیدیم و گاهی آن را با تمپو اشتباه میگیریم. ریتم تند اتفاق خاصی نیست. ریتم، یعنی لحن. یعنی ما از لحن درون یک فیلمنامه به ریتم میرسیم. یعنی ما از فیلمنامه به ریتم میرسیم. اگر ما ریتم را تندتر از لحن درون فیلمنامه کنیم، اشتباه است. بله، اینکه اگر شخصیت از همان دقایق اول متوجه نبودن پولش شود، و این شروع فیلم ما میشد، کار سختی نبود. من و نیما بسیار تلاش کردیم که بیننده بدون اینکه خسته شود پیش از این اتفاق را ببینید تا به نقطه مورد نظر برسد. این چالش ما بود که برایمان بسیار لذتبخش بود.
اسعدی درباره تقدیم کردن فیلمش به مسعود کیمیایی گفت: اولا قصه متعلق به سال ۱۳۷۰ است، دوما پیشکش به آقای کیمایی دلیل دارد. من مثل بسیاری از فیلمسازان به او ارادت دارم. چون فکر میکنم آقای کیمیایی جریانسازترین فیلمساز این مملکت است. از جریان فیلمهای او بود که بسیاری از فیلمسازان و بازیگران وارد سینما شدند. من هیچوقت مراوده شخصی با آقای کیمیایی نداشتم. رابطه دورادوری با او دارم. به خاطر بیمهریهایی که نسبت به آقای کیمیایی در این روزگار میشود، فکر میکردم باید فیلمم را به او تقدیم کنم. بنابراین با کسب اجازه از تهیهکننده این کار را انجام دادم. تا بگویم؛ شیر، پیر هم که شود، شیر است. دوست دارم زمانی که زنده است، ببیند کسی فیلمش را به او پیشکش کرده است. میخواستم من اولین نفر باشم. نه زمانی که دیگر در میان ما نیست.
در ادامه مهراوه شریفی نیا در مورد سطحی بودن نقش ملیحه در فیلم و خارج نشدن از تیپ بازیگری اش گفت: من موافق نیستم با این انتقاد. از ابتدا قرار بود ملیحه نقش دختری شل و ول و تنلش را بازی کند که یک احساس گناه را بخاطر نگفتن اصل ماجرا به برادرش با خود حمل می کند. ضمن اینکه این شخص به یک یاس و افسردگی پس از پایان جنگ دچار شده است. جنگی که باعث شده شاگردان و دوستانش کشته شوند و او که یک معلم است از کار بیکار شده است.
اسعدی در پاسخ به سوالی درباره هدفش از ساخت این فیلم و اینکه فیلمش دارای مضمونی ضدهویتی و ضد ایرانی است، گفت: من چطور می توانم در این مملکت فیلم بسازم و ضد هویت این مملکت فیلم بسازم؟ مگر چنین چیزی میشود؟ چرا با این حرف ها می خواهیم همدیگر را تخریب بکنیم؟ همان اندازه که شما دلسوز مملکت هستید من هم هستم. خدا از من نگذرد اگر چنین کاری کرده باشم. من عاشق مملکتم هستم چطور می توانم ضد آن فیلم بسازم؟ با شعار و حلواحلوا کردن دهان شیرین نمی شود.
واکنشهای کاربران به سخنان اسعدی در نشست خبری
اقتدار و عزت ایران در منطقه و امنیت پایدار در منطقه کم دست آوردی نیست که امثال شما نمیبینید پیشرفتهای علمی در رشتههای مختلف شاید در قد و فهم شما نیست که نتوانستید تشخیص دهید.
اولاً این جنگ تحمیلی بود و همین که یک وجب خاک به دشمن ندادیم و در مقابل همه دنیا ایستادیم بهترین دستاورده.
تعجبم از این است چطور فردی که هیچ درکی از هشت سال دفاع ندارد جرات اظهار نظر دارد …
اگر ایشان تجاوز و جنگ و بمب و موشکها را میدید اینچنین گستاخانه و ناپخته نظر نمیداد هیچکس از جنگ خوشش نمیاد ولی زمانیکه تحمیل کردند باید وارد معرکه شوید همین که نگذاشتی دشمن به اهدافش برسد این میشود بهترین نتیجه و تازه دستاوردهای دیگر بجای خود.
از دستاورد های هشت سال جنگ: ایجاد توانمندی و خود کفایی کم نظیر نظامی، پرورش سرداران بزرگ اسلام نظیر قاسم سلیمانی که در حال حاضر نه تنها امنیت را برای ایران حفظ کردند بلکه مردم مظلوم منطقه (سوریه، عراق و …) از برکت وجودشان میگویند.
اینکه باکریها و همتها و چمرانها رفتند و یک عده بیلیاقت و کم سواد جاشونو گرفتند اینه که باعث میشه اینجور حرفا زده بشه، درسته از ایدهآل و آرمان فاصله گرفتیم ولی این تقصیر آرمان نیست، مقصر ماییم و باید راهمونو درست کنیم.
آنها که رفتند و شهید شدند تکلیفشان را به درستی انجام دادند. تکلیف من و شما چیست؟ آیا باید راه آنان را تخطئه کنیم یا بفهمیم که در برابر کسانی که میخواستند خوزستان را از ایران جدا کنند میباید میایستادیم که ملت عزیز ایستاد.
داداش هر حرفی رو که نباید زد، آخه ی کم فکر کن بعد حرف بزن یارو داره زن و بچه و پیر و جوان رو به کشتن میده اونوقت ما بیایم طبق نظر گهر بارت به طرف بگیم ما ضد جنگیم بیا هر کار میخوای بکن؟!!!!! بیا خاک کشورمون رو بگیر؟!!!! من نمیفهمم آخه کجا این حرف بیمنطقت خریدار داره؟!!! تو آمریکا؟ تو غرب؟ کجا میگن زمان جنگ وایسا تماشا کن و از خودت دفاع نکن؟!!! اگه نمیتونی حرف خوب بزنی سکوت کن …ولی حرف مفت نزن. …
منظور این کارگردان این هست که یک عده جنگیدند و کشور را از افتادن بدست دشمن نجات دادند وعده زیادی شهید شدند ولی عدهای بعنوان مدیر و مسئول از این زحمات بنفع خود و حزب خود خوشه چینی کردند. حرف ایشان درست است ولی باید کمی دقیقتر باز میکرد و مثال میزد تا مخاطب بفهمه چی میگه.
همین یک خاصیت دفاع ما در برابر متجاوز بس، که پیشرفت صنایع نظامی ما به حدی رسیده که کد خدای دنیا(به گفته شماها و غرب زده ها)امریکای جنایتکار جرات حمله نظامی به ایران را ندارند و شماها با خیال راحت فیلم میسازید و چرت و پرت میگید.
هیشکی از جنگ خوشش نمیاد ولی وقتی بهمون حمله کنند تکلیف چیه ؟! شما بودین چه میکردین ؟ با صدام مذاکره میکردید ؟
مشکل کارگردان این است که مسأله جنگ را در زمان خودش بررسی نکرده است بلکه از جنگ خواسته است مسائلی بعد ازجنگ را نتیجه بگیرد.
ما هشت سال نجنگیدیم، بلکه دفاع کردیم. دستاوردش هم همین امنیت شما و آقازاده هاست. اگر زشتی و بدی هست، به خاطر زشت بودن و بد بودن ماست، نه هشت سال دفاع مقدس از عقیده و وطن …
امام خامنهای: آن هشت سال جنگ بایستی تاریخ ما را تغذیه کند… این یک گنج است. آیا ما خواهیم توانست این گنج را استخراج کنیم، یا نه؟ این هنر ماست که بتوانیم استخراج کنیم. ((بیانات در دیدار مسئولان دفتر هنر و ادبیات مقاومت ۱۳۷۰/۰۴/۲۵))
ما هم ضد جنگیم و ما نجنگیدیم بلکه به ما حمله شد و ما دفاع کردیم و همچنانکه در طول تاریخ خون شهیدان اسلام را حفظ کرده خون شهیدان ما هم ایران را به کشوزی قدرتمند و تأثیرگذار در جهان تبدیل کرده. دزدی فساد و بی عدالتی هم صدقه سر شیطان پرستان و دنیاپرستان در این کشور و البته در تمام کشورهای جهان وجود داره.
مگر جنگ یک روش مملکت داری در قانون اساسی بود که ما انتخاب کردیم تا چرخ زندگی مردم بچرخد؟! جنگ یک مصیبتی بود که به ما تحمیل شد برای اشغال مملکت و به بردگی گرفتن شما و ما برای خدمت به برندگان آن! اگر میخواهید مشهور بشید این لاطائلات راه مشهور شدن شمانیست!
نتیجه جنگ ۸ ساله ما حفظ عزت و شرف این ملت بود و هست، حفظ وجب به وجب این خاک بود و هست، حفظ استقلال این کشور بود و هست، ارتقای قدرت نظامی به طوری که دشمنان جرات چپ نگاه کردن ندارند بود و هست، شکوفایی در مهندسی و پزشکی (جراحی) بود و هست، انسجام و وحدت ملی بود و هست، انتشار رایحه خوش معنویت بود و هست، بیداری ملتهای منطقه بود و هست، قدرت گرفتن تشیع بود و هست.
دستاورد ۸ سال دفاع مقدس این است که ایران نابود نشد. به دست دشمن نیفتاد. میلیونها کشته ندادیم. ایران تکه تکه نشد. به هر حال برای دفاع لازم است جوانان بروند و دفاع کنند که رفتند و دفاع کردند. اما اینک عدهای پشت میز نشین یا فیلم ساز که از اول تا آخر فیلم باهم بگو بخند و شوخی میکنند و در آخر میلیاردی درآمد کسب میکنند ادعای ضد جنگ بودن دارند! شما ضد جنگ هستید یا ضد دفاع؟ یعنی نباید دفاع میکردیم و به سربازان بعثی لبخند عاشقانهای میزدیم؟
چه بر سر رزمندگانی که شهید شدند آمد؟ خب …، خودت که میگی “شهید” شدند. شهادت. و دوم، … حاصل هشت سال جنگ تحمیلی هیچ نبود. بازگرداندن خرمشهر و جلوگیری از اشغال خوزستان و بازپسگیری تمام سرزمین به تاراج رفته توسط مهاجم بود. … بفهم که ادای خارجی درآوردن و ضد جنگ بودن در ایران نادانی است. چون اون ضد جنگه به این دلیل که کشورش در تمام این سالها به کشورها تجاوز کرده و جنگ به معنای تجاوز هست براش و در ایران ما در چند صد سال اخیر فقط دفاع کردیم و جنگ به معنای دفاع بوده برای ما. پس ضد جنگ بودن برای یک ایرانی یعنی ضد دفاع بودن.
کارگردان : سیاوش اسعدی
تهیهکننده : منصور سهرابپور
نویسنده : نیما نادری و سیاوش اسعدی
بازیگران :
امین حیایی
ژاله صامتی
مهراوه شریفینیا
محمود جعفری
منصور شهبازی
فاطمه مرتاضی
علی استادی
افشین سنگ چاپ
نادر فلاح
پانتهآ پناهیها
موسیقی : فرزین قرهگوزلو
فیلمبرداری : تورج اصلانی
تدوین : محمدرضا مویینی
ساتین