بیوگرافی فرخنده گل افشان همسر اول شجریان +عکس
فرخنده گل افشان متولد خرداد ۱۳۱۷ در تهران می باشد. سال ۱۳۴۰ در ۲۲ سالگی بعنوان معلم در شهر قوچان خراسان رضوی با محمدرضا شجریان ۲۱ ساله که او نیز معلم آن دبستان بود آشنا شد
یکسال بعد از آشنایی در ۲۹ مرداد ۱۳۴۱ فرخنده گل افشان با محمدرضا شجریان ازدواج کرد که ثمره آن سه دختر بنام فرزانه (راحله)، افسانه و مژگان و یک پسر بنام همایون است
● راحله متولد ۲ مهر ۱۳۴۲
● افسانه متولد ۲۸ اردیبهشت ۱۳۴۴
● مژگان متولد ۲۷ اردیبهشت ۱۳۴۸
● همایون متولد ۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۴
عکس فرخنده گل افشان همسر اول استاد محمدرضا شجریان
طلاق فرخنده گل افشان و شجریان
در سال ۱۳۷۰ زندگی فرخنده گل افشان و استاد شجریان بعد از نزدیک به ۳۰ سال زندگی مشترک به جدایی و طلاق ختم شد
شجربان یکسال بعد با کتایون خوانساری ۲۶ ساله ازدواج کرد
قبل از ازدواج به هنر گلسازی می پرداختم ولی بعد از ازدواج به دلیل مسئولیت کار و زندگی نتوانستم ادامه بدهم، به هر حال هنر یک مادر، انسان سازیست
فکر نمی کم برای هیچ مادری پسر یا دختر بودن فرزند تقاوتی داشته باشد اما بعد از داشتن سه دختر، جای خالی فرزند پسر را احساس می کردم
در نهایت سال ۱۳۵۴ همایون به دنیا آمد
کشف استعداد همایون زیاد مشکل نبود او از ۴ – ۵ سالگی با تنبکی که پدرش برای او تهیه کرد، شروع کرد تا اینکه مشغول آواز خواند نیز شد.
مصاحبه با خانم گل افشان، مادر همایون
در شماره دوم از مجله ی مادران مصاحبه ای با خانم گل افشان مادر جناب همایون شجریان به چاپ رسیده بود این مصاحبه را پست امروز قرار دهم.
متن اصلی مصاحبه که به قلم آقای آرش نصیری است به این گونه میباشد:
بخش اصلی تربیت فرزندان معمولا به عهده مادر است . مادر چگونه باعث گرایش فرزندان به سمت هنر میشود؟
هنر، زیبایی است که نهاد هنرمند سرچشمه گرفته و با نهادهای دیگران پیوند میخورد . ذات هنر مند هم سرچشمه ای جز دامان پدر و مادر ندارد که خود آنها نیز ثمره دودمان و فراتر از همه سرزمینی هستند که بدان تعلق دارند ، پس میبینید که آنچه باعث گرایش یک فرد به هنر میشود فقط اصول تربیتی نیست .بلکه فرمان خون و سرشت و نهاد هنرمند است که از آب و خاک و آسمان سرزمینش ، فرهنگ مردمانش گرفته ، نقش دارد و خاندان و سرانجام مادر و پدریکه این امانت ها را به او میسپارند ، حال چه خود آگاه و چه نا خود آگاه .
این کلی بود . شما چه کار کردید؟
من هم سعی کردم تا جایی که توانستم امانتدار خوبی برای فرزندم باشم.
خودتان قبل از ازدواج به چه هنر هایی گرایش داشتید؟
به هنر گل سازی می پرداختم ولی بعد از ازدواج به دلیل مسئولیتد کار و زندگی نتوانستم به آن ادامه بدهم .
آیا خانواده با آن مشکل داشتند ؟
خیر به هیچ وجه.
چرا ادامه ندادید؟؟
به دلیل اینکه در متن زندگی فرار گرفتن وظایفی را به دوش همسر یا مادر میگذارد که شاید انجام آن و رسیدن به نتیجه اش فراتر از همه ی هنرها باشد . به هر حال هنر یک مادر ، انسان سازیست.
میخواهم زمینه ها ی خانوادگی که آقا همایون در آـن رشد کرد را بررسی کنم و به نقش خانواده و بخصوص مادر برسم . بعد از آنکه با آقای شجریان ازدواج کردید در گرایش های هنری تان چه تغییراتی ایجاد شد؟
آنچه بایسته است بگویم این است که گرایشهای هنری من دراین زمینه آنقدر نقش نداشته که عشق و مهر ورزیدنم به عنوان یک مادر به همایون ، توانسته ام نقش داشته باشم. همایون دارای ژن هنری از سوی پدرش است ، من سعی کردم با عشق و مهر مادریم ، این ژن را بارورتر کنم.
در بلند پروازی های دوران جوانی تان شما آرزو میکردید همایون چه کاری را انتخاب کند؟
آنکه همایون به عنوان یک هنرمند بتواند وامش را به هستی بپردازد افتخاری برای من و پدرش بوده و باعث سربلندی مردمان ایران باشد.
فکر میکنم آقا همایون تنها پسر شماست. شما دختر دوست داشتید یا پسر؟
فکر نمیکنم برای هیچ مادری پسر یا دختر بودن فرزندش توفیری داشته باشد ولی به هرحال حال پس از داشتن سه دختر ، جای خالی داشتن فرزند پسر را احساس میکردم.
اولین بارقه های توجه به هنر کی در همایون پیدا شد؟
اولین تجلی هنر همایون به صورت ریتم نوازی در سن ۴ یا ۵ سالگی بود که از آن پس نزد استاد فرهنگفر به شاگردی پذیرفته شد . تصنیفهایی را نیز در کلاسهای استاد دادبه و شاگردانشان یاد میگرفت که زیر نظر پدرش آنها را به خوبی اجرا میکرد . حتی من و پدرش چند نمونه از آنها را ضبط کردیم . همایود به هرگونه ای کهخ بود در میان شیطنت های کودکانه ، استعدادش را در موسیقی و تقلید صداها نشان میداد . خواهران همایون هم همگی استعداد داشتند و پیش پدرشان آواز کار میکردند ولی هیچ وقت کاری ارائه نکردند .
چه کسی این بارقه ها را کشف کرد؟
کشف آنها زیاد مشکل نبود . علاقه به ریتم و موسیقی کاملا در رفتار و کردار همایون قوی تر میشد . پدرش در اولین گام برای او تنبکی تهیه کرد و او را تشویق به اصولی کار کردن کرد . در آن زمان آواز را خو به همایوم تعلیم میداد.
عکس العمل شما چه بود ؟
بسیار خوشحال میسدم و احساس میکردم هر آنچه میتوانم بابد برای رسیدن او به هدفش انجام دهم .
فکر میکنم برحسب شرایط گرایش اولشان موسیقی بود . شاید شما ترجیح نمیدادید آقاهمایون در رشته ی دیگر هنری فعالیت کند؟
آیا فرزند باید به راهی که پدر و مادر ترجیح میدهند کشیده شود یا آنچه استعداد یا علاقه اش را دارد؟! همایون برحسب شرایط ، راه پدرش را دنبال نکرد ، همچنان که خیلی از پسران راه پدرشان را دنبال نمیکنند ، آنچه همایون را به این راه فرامیخواند فرمان نهادش بوده . هنر تزریقی نیست.
همایون سالها میتوانست بخواند و نخواند و فقط ساز زد . شما به ایشان اصرار نمیکردید که خواننده شود؟
خیر همانطور که عرض کردم درتمام این سالها اونرد پدرش تعلیم میدیده و تمرین میکرد طبیعتا تشخیص ارائه آوار برعهده ی خود او و پدرش بود.
آیا در کنسرتهای ایشان شرکت کرده اید؟
بله در تمام کنسرتهایی که میتوانستم حضور داشته باشم .
کدام آهنگ همایون را دوست دارید؟
همگی آنها را .
آیا برای همایون نگفته اید آهنگی هم برای مقام مادر بخواند؟
وقتی او میخواند ، برای همه میخواند، چه برای من ، چه برای تمام مردم. گاهی هم اختصاصی برای دل من . هنر سفارشی نیست .و من هرگز نمیخواهم به خاطر شخص من بخواند او ارزش مادر را به خوبی میداند . شاید روزی آن را به زبان بیاورد.
آیا دوست داریر نوه شما (از همایون) موسیقی دان شود؟
دوست دارم بتواند چه در چهره یک موزیسین و یا در هر مقام دیگر ،در کارش موفق و تاثیر گذار باشد.
از همسرش چه توقعی دارید؟آیا براورده اش میکند؟
از او سپاسگذارم که با آرامش و مهربانی اش برای او همسری بایشته است. توقع من از هردوی آنهاست که در این راه به واقع همدل و همسر و پشتیبان یکدیگر باشند.
ارتباط بین مادر و پسر مستحکم تر است و حتی بعضی اوقات بعضی مادرها از اینکه پسرشان بعد از ازدواج به همسرش توجه زیادی داشته باشند حسادت مسکنند . وقتی پسر رعنای یک مادر در مسیر شهرت قرار میگیرد مادر چه احساسی دارد؟
احساس غرور نه حسادت.
آیا نگران کم رنگ شدن احساسات عاطفی فی مابین نمیشوید؟
خیر ، او هر نفسش برای من زندگی ست . هر وقت صدایش را میشنوم در دل من است و مهر من در دل او ، این پیوند همر و عشق مادر و فرزند رنگی دارد گکه هیچ گاه کمرنگ نمیشود .
همایون چند روز یکبار به شما سر میزند؟
اگر بتواند هر روز وگرنه هر فرصتی که دست دهد. خوشحالم از اینکه به آرزوهایم رسیده ام. آرزویی که داشتم ، افتخار کردن به فرزندانم .